کتاب رد پای رسپینا
معرفی کتاب رد پای رسپینا
کتاب رد پای رسپینا اثری از فاطمه طایفه نجفقلی است. این کتاب مجموعهای از زیباترین اشعار عاشقانه شاعر را در خود جای داده است.
فاطمه طایفه نجفقلی در کتاب رد پای رسپینا مجموعه اشعار عاشقانهای را سروده است که از دل برآمدهاند و از این رو بر دل مینشینند. شاعر طبعش را در قالبهای مختلف شعری سروده است و اثری که آفریده است میتوان برای دوستداران انواع شعر، جذاب باشد.
کتاب رد پای رسپینا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به شعر معاصر را به خواندن کتاب رد پای رسپینا دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب رد پای رسپینا
نکند رخنه کند در دل من جز تب تو
من به هر سو که روم رهگذرم در شب تو
***
بگو با من چرا بردی تو از یادم
چه شد بر من چرا دادی تو بر بادم
در این دنیای وانفسای تنهایی
مگر من با کسی جز یاد تو شادم
چه ها کردی در این ایام بیتابی
که اینگونه به راه عشق جان دادم
***
سراپا لبریز از شوق خیال تو
مینشینم به امید وصال تو
من و دل فلسفه هی میبافیم
مگرم جویم خبری زحال تو
در این سینه پردرد غمانگیز پرآه
مانده بی جواب هر دمی از سوال تو
تا چند صبا چشم به راهی و سکوت
شده فرتوت این عاشق بی مثال تو
***
من غریبانه ترین حالت دردم بخدا
پر پرواز پرستوی شکست خورده سردم بخدا
سر هر پیچ گذر از دل توفنده شب
با غم انگیزترین چهره ی زردم بخدا
پی آن ابر سبکبال پریشان پر اشک
دست رد خورده از آن ناجی نامردم بخدا
باز در آن خلوت دلخواسته پرخاطره ها
همان دیوانه ترین عاشق شبگردم بخدا
***
منم آن عاشق دل خسته آواره شهر
سر درگم و ویرانه در این بازی دهر
شده محزون چو گل پیچک پژمرده و نم
افسونگر بیداد سبکبال همآغوشی غم
شهره هر گوشه این شهر پر از وادی عشق
دست به دامان غزلخوانی هر بیشه و مشق
سرگرم هیاهوی جهان زندانی یک دیو چموش
افسرده و حیران دغل بازی افسون و خموش
چون برگ خشکیده و افتاده آن فصل خزان
غرق در قصه پرغصه بی رحمجهان
یک شب از این ورطه برون آیم و در وادی رنج
دل ببندم به همان گوهر پر زرق و درخشان چو گنج
***
تیرماه نود و هفت
تو اگر عاشق شوی شب زنده داری میکنی
من ولی در عاشقی ها بیقراری میکنم
تو اگر با پری ات درگیر رویا می شوی
من ولی با خون جگر از دل نگهداری میکنم
با دل آزرده ترین دختر دل خسته شهر
روا نیست این منش خصم و هیاهوی جدل
در این طلوع زیبا بیا غزل نوش کنیم
در امتداد باران ترانه ها گوش کنیم
بهر جادوی عشق در انتظار خورشید
سیاهی شبانه را دمی فراموش کنیم
***
برای حال دلم کمی غزل لطفا
بهانه تمام شعرها تویی خوش سخن
ای که خود در قافیه ها استادی
تو بیا قول ردیف کردنش با من
بی تو این جمعه و هر جمعه و هر روزدگر
نکند بوی گل سوسن تو در من اثر
به طریقی تو شکستی دل دیوانه من
شده کارم خط به خط خوانی این شعرها از بر
***
دردا که عشقت ویرانه ساخت مرا
در بستر آوارگی انداخت مرا
از زاری آن غنچه پرپرشده از غم
هر کس به برم آمده نشناخت مرا
***
ماهترین ماه من نرگس پر آه من
دل به دلت داده ام
در پی ات افتاده ام
دست به دستت دهم
سر به رهت برنهم
کاش که یارم شوی
حجم
۴۶۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۲ صفحه
حجم
۴۶۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۲ صفحه