کتاب سویه زنانه نظریه جامعه
معرفی کتاب سویه زنانه نظریه جامعه
کتاب سویه زنانه نظریه جامعه نوشته عباس محمدی اصل است. کتاب سویه زنانه نظریه جامعه به جهت گیری جنسیتی نظریه های جامعه شناسی میپردازد و سعی دارد دید وسیعیای از این موضوع در اختیار مخاطبان قرار دهد.
درباره کتاب سویه زنانه نظریه جامعه
نظریه های جامعهشناسی تا همین اواخر از کوررنگی جنسیتی رنج میبردند. اما دیری نپایید که ضرورت پرداختن این نظریهها به مسائل زنان پیش آمد. در ابتدای راه نیز طرح موضوع جنسیت در عرصه جامعه شناسی صرفاً مبحثی بود در کنار سایر مباحث؛ اما رفته رفته این موضوع به چشم اندازی مبدل شد که کلیه مباحث این عرصه معرفتی را به چالش کشید. کتاب حاضر میکوشد سمت و سوی جهتگیری زنانه نظریههای جامعهشناسی را نشان دهد.
دریافت پیچیدگی زندگی اجتماعی بدون نظریههای جامعهشناسی ممکن نیست. این نظریهها کمک میکنند فراتر از تجربیات، خودمان را نیز ببینیم و بتوانیم الگوهای تعامل نیروهای اجتماعی را دریابیم که زندگی ما و همگنانمان را پوشش میدهند. بیشک خود جامعهشناس هم میتواند از این نظریهها منتفع گردد؛ اما خصوصاً عدم انطباق کامل آنها با شرایط زندگی او است که وی را به طرح نظریات تکمیلی سوق میدهد. نگاه به واقعیات اجتماعی از مناظر چندگانه این نظریات، قدرت تحلیلی را میافزاید و تجمیع آنها در دستگاهی منتظم نیز به کار درک و توضیح واقعبینانه و مقرون به حقیقت چنین واقعیاتی میآید.
خواندن کتاب سویه زنانه نظریه جامعه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان و متخصصان جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سویه زنانه نظریه جامعه
اگوست کنت (۱۷۹۸ - ۱۸۵۷ میلادی) بهعنوان واضع نام جامعهشناسی و بنیانگذار اثباتگرایی معتقد به امکان پیشبینی رخدادهای اجتماعی و حیث روشی مشابه میان علوماجتماعی و علومتجربی بود. اثباتگرایی همان روش تحقیقی کنت یا کشف پدیدارهای اجتماعی از طریق مشاهده و آزمایش و مقایسه است که به نظرش عامل اساسی پیشرفت انسان بوده؛ زیرا جامعه را میتوان از طریق علمی مورد تحلیل قرار داد و شرایط اجتماعی و حل مشکلاتش را با این رویه پی گرفت. در جامعهشناسی اثباتی اولاً ممکن نیست پدیده اجتماعی خاص جز در متن اجتماعی کلیتر و ذیربطش درک و تبیین شود، ثانیاً پیشرفت علوم راهنمای اصلی تاریخ بشری است و ثالثاً هویت انسان بهواسطه ترکیب زیستی و خصوصاً نظام عصبیاش همواره یکی است و لذا باید انتظار داشت جامعه همهجا یکسان و در یک جهت تحول یابد و بشر به طرف نوعی جامعه پیشرفتهتر در حرکت باشد. (Comte, ۱۹۷۴/۱۸۵۵)
کنت سلسلهمراتب علوم را براساس درجه پیچیدگی موضوع مطالعه، بیرونی بودن آنها نسبت به انسان و زمان نیل به مرحله اثباتی و حسب اصل ترکیب متزاید و کلیت متنازل شامل ریاضی، هیأت، فیزیک، شیمی، زیستشناسی و جامعهشناسی میدانست. وی در این میان جامعهشناسی را بهعنوان ملکه علوم معرفی میکرد؛ زیرا موجودیتش را ناشی از تکامل سایر علوم انگاشته و موضوع عینیتر و پیچیدهتر و درعینحال از نظر پیشبینی دشوارتری را برای آن در نظر میگیرد.
او به انگارش ارگانیسمگرایی یعنی شباهت جامعه با موجود زنده قائل بود و در این قیاس عقیده داشت جامعه از مؤسسات مختلف تشکیل شده و همانند ارگانهای موجود زنده، کل واحدی را تشکیل میدهد. نهادهای اجتماعی مانند اعضا و جوارح موجود زنده دارای ساخت و کارکرد خاصی هستند و اجزاء جامعه همانند اندام موجود زنده با یکدیگر مرتبط بوده و در دوام و بقای ساخت اصلی خود مؤثر و دخیلاند و لذا جامعه هم مانند موجود زنده بر اساس قانون تکامل از مرحله ابتدایی و ساده به مرحله کاملتر و پیچیدهتر رسیده است. کنت جامعهشناسی را به دو شاخه ایستا و پویا تقسیم میکند. جامعهشناسی ایستا۴ عبارت است از مطالعه وفاق و نظماجتماعی و تحلیل عناصر ساخت جامعه و نهادهایش مانند خانواده در لحظهای معین؛ ولی جامعهشناسی پویا جامعه را در حالت حرکت چونان برآیند ایستایی مطالعه میکند و به شناسایی جریان تطور و دگرگونیهای اجتماعی معطوف است. در این بخش از جامعهشناسی است که کنت قوانین سهگانه تکامل جوامع را ارائه میدهد. به باور کنت مراحل تحول ذهنی به قرینه تحول اجتماعی شامل مرحله ربانی و فلسفی و اثباتی میشود. مرحله ربانی تحت سلطه کاهنان و مردان نظامی از سه مرحله بتپرستی و چندخدایی گذر کرده و به تکخدایی میرسد. در مرحله بتپرستی، بشر در هماهنگی کامل با محیط پیرامونش بهسر میبرد و رخدادهای اطرافش را بدون فکر میپذیرفت.
حجم
۱۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه
حجم
۱۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه