کتاب روایت یک زندگی
معرفی کتاب روایت یک زندگی
کتاب روایت یک زندگی نوشته حبیب هیبدی داستان مردی به نام علی است. او یک روز در خانه است که پستچی یک نامه برای او میآورد. نامه از دوست قدیمی علی است که در دبستان همکلاسی بودند. روی نامه نوشته شده است که این نامه زمانی به تو میرسد که من مردهام لطفا آن را منتشر کن.
این داستان روایتی جذاب است که با یک شروع بینظیر آغاز میشود.
خواندن کتاب روایت یک زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی فارسی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب روایت یک زندگی
صدای زنگ آیفون بلند شد. چند روز بود که کمرم خیلی درد گرفته بود. صدا زدم خانم، خانم زنگ میزنند. خانم از توی آشپزخانه صدایش بلند شد و گفت: دستم گیره، تکون بخور، باز کن.
از تصویر آیفون پستچی محله را شناختم. دکمه را زدم، گفتم: بیا بالا.
طاقت روی پا ماندن را نداشتم. به زور روی مبل نشستم. خانم از آشپزخانه آمد بیرون. گفتم: خانم، انعام پستچی یادت نره.
بسته به اسم من نوشته شده بود. به اسم فرستنده توجه کردم. متعجب شدم. چند سالی بود از او خبری نبود. دوست دوران دبستان، کسی که تنها بازماندهای بود که من میشناختم. یک نامه روی چند دفتر یادداشت بود.
در نامه بعد از مقدمه نوشته بود: علی، این نوشتهها بعد از مرگ من به دست تو میرسد. امیدوارم که بعد از من زنده باشی. اگر توانستی این خاطرات را چاپ کن و اگر نتوانستی به آدرس فرستنده برگردان. به دلایلی که تو حتماً بخش زیادی از آن را میدانی، نمیخواهم تا زنده هستم چاپ شود. از این که تو را برای این کار انتخاب کردم من را ببخش. من آدرس تو را به فرستنده دادم. از او خواهش کردم که بعد از تحقیق درباره تو، اگر زنده باشی برای تو بفرستد. قربانت.
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه