کتاب عمر مادرم

«عمر مادرم» دربردارنده تاریخ دقیق ولادت، ازدواج و شهادت حضرت زهراعلیها السلام‌ است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «هنوز داغدار بودند و در هجر رسول اللَّه‌صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله می‌سوختند و شب روز می‌گریستند، و در کُنج خانه زانوها را بغل کرده بودند و به صورت یکدیگر می‌نگریستند و با دیدن گریه دیگری گریه جانسوز سر می‌دادند که ناگهان درب خانه را کوبیدند! لابد عده‌ای از مسلمانان یا لااقل همسایه‌های نزدیک و صحابه رسول‌اللَّه‌صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله جمع شده‌اند و برای تسلیت و دلداری اهل‌بیت‌علیهم‌السلام آمده‌اند. در را می‌زنند تا با رخصت صاحبخانه و حضور امیرالمؤمنین و فاطمه‌علیهماالسلام شرفیاب شوند و تسلیت و تعزیت بگویند، و آنان را دلداری دهند و دست محبت به سر حسنین‌علیهماالسلام بکشند، و چون عزا دارند کارهای خانه را انجام دهند، و بالأخره مردها خاک پای امیرالمومنین‌علیه‌السلام و زن‌ها خاک پای زهراعلیهاالسلام را به دیده بکشند و دوباره با اذن آنان مرخص شوند. آنان از سقیفه آمده بودند و برای آنان تسلیت و دلداری خاندان پیامبرصلی‌اللَّه‌علیه‌وآله مفهوم دیگری داشت. آنان دینشان را به گردانندگان سقیفه فروخته بودند و اینک برای به‌پا کردن آتش راهی خانه وحی بودند. هدیه آنان دست‌های پر از هیزمی بود که اطراف خانه می‌چیدند. آنان برای شکستن پهلو و کشتن محسن زهراعلیهاالسلام آمدند، و برنامه‌هایی که برای اهل این خانه داشتند عملی کردند. جنایاتی که ننگ آن تا آخر روزگار از دامنشان پاک نخواهد شد و امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام را سی سال استخوان در گلو و خار در چشم نمود.»