کتاب تغییر سرنوشت

کتاب تغییر سرنوشت، داستانی عاشقانه نوشته نوشین مرادیان است. داستان دختری جوان که با عشق مردی، زندگی‌اش تغییر می‌کند...

درباره‌ی کتاب تغییر سرنوشت

کتاب تغییر سرنوشت داستان عاشقانه‌ی نوشین مرادیان است. داستان از زندگی دختری می‌گوید که جوان است و تا به حال طعم عشق را نچشیده است. او بر اثر یک اتفاق عجیب، درست روزی که باید جایی دیگر باشد، سر از مغازه‌ای در می‌آورد که زندگی‌اش را از این رو به آن رو می‌کند. در همان روزها است که دل به عشق مردی می‌بازد و کم‌کم زندگی‌اش رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد... 

کتاب تغییر سرنوشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

دوست‌داران ادبیات داستان و رمان‌های عاشقانه‌ی ایرانی از خواندن کتاب تغییر سرنوشت لذت می‌برند.

بخشی از کتاب تغییر سرنوشت

مثل خواهر به او اعتماد داشتم و او از تمام ریز و درشت زندگی‌ام خبر داشت. نسترن تنها ۴ سال از من کوچکتر بود و خیلی خوب همدیگر را درک می‌کردیم. خواهر بزرگترم اصفهان زندگی می‌کرد. دلم طاقت نیاورد و درباره فرشاد به او گفتم.

نسترن گیج و منگ مانده بود چون می‌دانست که تا به حال عاشق نشده‌ام و از عشق هیچ شناخت و تجربه‌ای ندارم. او هم در عشق به اندازه من ناشی بود.

دو هفته تعطیلات عید کش می‌آمد و بیماری تازه کشف شده دلتنگی داشت مرا از پا در می‌آورد که عاقبت آفتاب سیزدهم فروردین غروب کرد.

من طبق معمول به مغازه رفتم. فرشاد به سمت من آمد.

بی‌مقدمه و در کمال ناباوری از من پرسید: نظرت درباره من چیه؟!

حتما او هم به درد دلتنگی گرفتار آمده بود که اینطور ناگهانی و پوست کنده سر اصل مطلب رفت.

نمی‌توانستم حرفی بزنم. دست‌هایم می‌لرزیدند.

هول شده بودم. فرشاد خندید و من هم خندیدم با خنده من همه چیز را فهمید.

آن خنده دنیا من شده بود دوست داشت قضیه را جدی کند. بعد از آن روز بنظرم همه چیز سرعت نور گرفت.

به خانه‌مان آمد.

مادرم باورش نمیشد که این داستان چطور آغاز شده است.

به مادرم گفته بود: «خانم تهرانی قصد من جدیه و دخترتون رو دوست دارم اگه اجازه بدین یه روز با خانواده مزاحمتون بشیم».

من از خوشحالی نمی‌توانستم چیزی بگویم.