دانلود و خرید کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰ محمد قنبری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰ اثر محمد قنبری

کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰

نویسنده:محمد قنبری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۸۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰

کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰ نوشته محمد قنبری داستانی از فعالیت‌های رژیم صهیونیستی است. 

درباره‌ی کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰

محمد قنبری در کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰ در قالب رمان از فعالیت‌های رژیم صهیونیستی علیه بشریت به خصوص ایران، مانند ترور دانشمندان هسته‌ای تا نبردهای بیوتروریسم و ربودن چهره‌‌های شاخص انقلاب نوشته است. محمد قنبری برای نوشتن کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰ از شخصیت‌های حقیقی و اسناد تاریخی استفاده کرده است. 

کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن رمان‌های با موضوعات سیاسی لذت می‎برید، کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰ را به شما پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰

عقربه‌های ساعت عدد ده و بیست و دو دقیقه شب را نشان می‌دادند. صدای گریهٔ نوزاد تمام سالن را پر کرد. میخائیل روی زانوهایش نشست و کتاب مقدس۶ را به‌صورت چسباند. سرش را به نشانهٔ شکرگذاری تا سینه پائین آورد.

یکی از پرستاران که بسیار محجبه بود از اتاق عمل خارج شد و به میخائیل مژدهٔ سلامتی میشل و پدر شدنش را داد و با خوشحالی از او دعوت کرد: «بفرمایید داخل جناب میخائیل. همسر و پسرتون منتظر شما هستند.»

میخائیل که پهنای صورتش از اشک خیس شده بود بلند شد. اشک‌هایش را پاک کرد و از جیب بالاپوش بلندش بطری آب مقدس را خارج کرد. بدون آن که به پرستار نگاه کند، به‌سمت اتاق عمل حرکت کرد. بالای سر میشل ایستاد. قطراتی از آب مقدس را روی پیشانی و سینهٔ میشل چکاند. در حالی که روی لب اذکاری را به زبان عبری از کتاب مقدس تلاوت می‌کرد، انگشت سبابه‌اش را با آب مقدس، تر کرد و روی پیشانی و سینهٔ نوزاد تازه‌به‌دنیاآمده‌شان مالید..

خم شد و ابتدا گونه‌ها و پیشانی میشل و سپس سینهٔ نوزادش را بوسید. دکتر و پرستاران از اتاق بیرون رفتند و خانوادهٔ جوان را تنها گذاشتند. نوزاد پسری را که مثل قرص ماه می‌درخشید، بین حوله‌ای سفید پیچانده و به آغوش پدر سپردند.

یکی از پرستاران با سینی استیل تمیزی وارد اتاق شد. روی سینی، شیردوشی قرار داشت. پرستار مشغول دوشیدن شیر میشل شد که بی‌حال روی تخت دراز کشیده بود و به‌سختی با گوشهٔ چشم به میخائیل و پسرش نگاه می‌کرد.

شیرهای غلیظ زردرنگ، کم‌کم سفید و رقیق شدند. پرستار به‌اندازهٔ یک بند انگشت از شیرهای تازه‌ای که نرم و رقیق شده بودند، دوشید و آن را داخل قطره‌چکان ریخت. همان طور که نوزاد در آغوش پدرش بود، نوک قطره‌چکان را روی لب‌های کوچکش گذاشت و به‌آرامی دوسه قطره روی لب‌های پسر زیباروی میخائیل چکاند

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه