کتاب عشق از الف تا ی

عشق از الف تا ی داستانی عاشقانه نوشته حانیه مالمیر، نویسنده ایرانی معاصر است. 

زینب یک دختر مسلمان است که در یکی از شهرهای امریکا مدرسه می‌رود، او در شانزده سالگی به طور موقت به دلیل شیطنت و سوء تفاهمی که برای معلمش ایجاد می‌شود، از مدرسه اخراج می‌شود. او در یک پرواز به سمت لندن با پسری به اسم آدام آشنا می‌شود و در لندن به طور اتفاقی بازهم یکدیگر را ملاقات می‌کنند. عشقی میان آنها شکل می‌گیرد که ما با آن عشق، از لابه لای سطرهای دفتر یادداشت‌های روزانه‌شان آشنا و همراه می‌شویم. دفترهایی که وقف عشق شده‌اند.

 خواندن کتاب عشق از الف تا ی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 دوست‌داران داستان‌های رمانتیک و عاشقانه مخاطبان اصلی این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب عشق از الف تا ی

با پاهایی بی‌مصرف، گریه‌کنان روی زمین دراز کشیدم.

نه به‌خاطر درد، هرچند هنوز هم بود، هربار که چشمانم را تکان می‌دادم مانند مته به پشت آنها فشار می‌آورد.

و فکر می‌کنم شاید موقع زمین خوردن رانم هم سخت با زمین برخورد داشته. چون درد می‌کرد و کبود شده بود.

اما بیشتر به این خاطر گریه می‌کردم که این چیزها با عقلم جور درنمی‌آمد.

اتفاقی که افتاده بود با عقلم جور درنمی‌آمد.

گریه می‌کردم چون نمی‌توانستم ببینم.

منظورم این نیست که راستی نمی‌توانستم ببینم، که دیدم مشکلی پیدا کرده، منظورم این بود که نمی‌توانستم ببینم قرار است بعد از این چه اتفاقی بیفتد.

احساس می‌کردم راهم به‌سمت جلو، کارهایی که باید انجام دهم، مثل دیدم، ابری شده است.

آن‌قدر گریه کردم، که مطمئن بودم ساعت‌ها گذشته.

بعد به این فکر افتادم که اگر بابا و هانا دوباره در اتاقم را باز کنند چه؟

به یاد بابا افتادم که آن روز سر سجده چطور گریه می‌کرد.

به موهای اختاپوسی هانا که با شیطنت دورش ریخته بود.

به استیل‌واتر، پاندای هانا، که بعد از فوت مامان تبدیل به فرد دیگری در این خانه برای او شده بود.

به عکسی از مامان فکر کردم که در حیاط‌پشتی در اتاوا روی تابی نشسته بود، زمانی که برای چندماهی به خانه برگشته بودیم. آن عکس یک سال بعد از زمانی گرفته شد که وضعیت ام.اس مامان بدتر شد، یک‌سال بعد از به دنیا آمدن هانا!

لبخند پهنی روی لبانش بود، موهای قهوه‌ای روشنش پشت سرش به پرواز درآمده بود.

او خوشحال بود.