با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب آسمان مال من بود؛ خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی بالازاده
۴٫۱
(۹)
خواندن نظراتمعرفی کتاب آسمان مال من بود؛ خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی بالازاده
این کتاب دربردارنده مصاحبههای ساسان ناطق(۱۳۵۴-) با سرهنگ خلبان صمدعلی بالازاده (۱۳۳۲-) از خلبانان نیروی هوایی ارتش، در زمان جنگ تحمیلی است.
در بخشی از مقدمه کتاب آمده است:
«... صمدعلی بالازاده متولد بیست مهر ماه ۱۳۳۲ روستای یامچیسفلی از توابع شهرستان نیر در استان اردبیل است. او هفتمین فرزند پسرِ حیدر معروف به حاجخیبر است. تحصیلات خود را در روستای «شیرین بولاغی» از توابع شهرستان نیر، مهاباد، سراب و اردبیل سپری کرده و در سال ۱۳۵۱ دیپلم گرفته است. او اواخر سال ۱۳۵۱ هنرجوی دوره همافری میشود ولی انصراف داده در بهار ۱۳۵۲ به دانشکده خلبانی میرود. پس از پایان دوره مقدماتی دانشکده خلبانی در اسفند ماه ۱۳۵۳، دوم اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ به اتفاق دوازده نفر دیگر برای طی دوره تکمیلی خلبانی به آمریکا میرود. دوره او اواخر سال ۱۳۵۵ به اتمام میرسد. کاپیتان کیت. دی هاوکینز یکی از اساتیدی است که خاطره خوشی از آن دوران در ذهن بالازاده میگذارد. هاوکینز در کریسمس ۱۹۷۵ کتاب «ما آمریکاییها» را به بالازاده هدیه کرده و در صفحه اول آن نوشته است: علی، شما بهترین دانشجوی من بودید. محکم و شجاع باشید و هرگز عشق خود به آزادی را از دست ندهید. برای شما احساس دلتنگی خواهم کرد. (کاپیتان کیت. دی هاوکینز)
بالازاده به ایران برمیگردد و پروازهایش با هواپیمای اف۵ را در گردان۴۱ شکاری پایگاه وحدتی دزفول و گردان۲۱ پایگاه تبریز ادامه میدهد.
با شروع جنگ او و همرزمان شجاع نیروی هوایی در مقابل آزمونی سخت قرار میگیرند. تعدادی از خلبانهای تعدیل شده داوطلبانه به پایگاهها برمیگردند و با شرکت در عملیات ۱۴۰ فروندی اول مهر، ضربه سختی به عراقیها میزنند...»
یک شهر یک خانه
مریم حضرتی
پرواز با آتشزهره علیعسگری
درست یک پا روی زمین؛ خاطرات ناخدا یکم تکاور سلیمان محبوبیمحمداسماعیل حاجیعلیان
مهمان صخرهها: خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینیراحله صبوری
کتیبه ای بر آسمانمیرعمادالدین فیاضی
زندانی فاو؛ خاطرات گروهبان دوم عراقی عماد جبار زعلان الکنعانیعماد جبار زعلان کنعانی
پرواز روی خاک: خاطرات سرهنگ خلبان منوچهر شیرآقاییسیدقاسم یاحسینی
من از سی و سه نفر ( زندگینامه خلبان یحیی پازوکی)مصطفی محمدی
تک آور گردان یکماکبر پیرپور
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)احمد عبدالرحمن
شلیک به آسمانابراهیم زاهدی مطلق
فرار از موصل: خاطرات شفاهی محمدرضا عبدیحسین نیری
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهرسیدقاسم یاحسینی
روزگار عسرت؛ خاطرات اسیر آزادشده هادی باغبانسید ولی هاشمی
پی دبلیو؛ خاطرات شمسالله شمسینی غیاثوندشهاب احمدپور
۱۳۳ نفر آخر: خاطرات اسیر آزادشده ایرانی شریف صابریمحسن سنچولی پردل
سیزده ... پنجاه و هفت
ساسان ناطق
به سختی پولاد به نرمی لبخند؛ روایتی داستانی از زندگی شهید اسدالله لاجوردی (قهرمانان انقلاب ۱۶)ساسان ناطق
اروند ما را با خود می بردساسان ناطق
اعترافات کاتب کشته شدهساسان ناطق
سربازان نیار؛ خاطرات کلامالله اکبرزادهساسان ناطق
سید آسایشگاه ۱۵: خاطرات اسیر آزادشدۀ ایرانی سید جمال ستارهدانساسان ناطق
تلگرافچی پنج ستاره؛ خاطرات ستوانیار مخابرات صابر قرهداغلوساسان ناطق
آوازهای نخواندهمحمود امینپور
خاکریزهای دورهگرد: خاطرات علی لطفیساسان ناطق
حجم
۸۶۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۸۶۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۸۴,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
واقعا محشره. خدای مهربان انشالله به ایشان و خانوا ده شان طول عمر با برکت و عاقبت بخیر بدهد. واقعا کتابی است که به هر ایرانی و حتی انسانی درس غیرت و حماسه و انسانیت می دهد.
حقیقتا کتاب فوق العاده ای است و توصیفات کاملی از وقایع دارد. به نظر می آید به دور از اغراق و در کمال فروتنی نوشته شده است. قسمت ناراحت کننده این کتاب و کتاب های مشابه در بی مهری هایی
نویسنده خاطرات خود را از روزهای پرواز به ویژه در جنگ، در این کتاب بسیار صمیمی و بدون اغراق یا بزرگنمایی، روایت میکند. واقعا وطن مرهون چنین قهرمانان فروتن و صادقی چون آقای بالازاده است.
در یک کلام بسیار خواندنی
واقعاً خاطراتشون بسیار تأمل برانگیز بود شیرینی ها و تلخی های خاص خودشو داشت. آدم واقعا از حسادت های یه عده لجش می گیره. و نمی دونه چی بگه ای کاش یکم بیشتر هوای قهرمان کشور رو می داشتند.
بادرود به مطالعه کنندگان عزیز در این کتاب نویسنده بدون هیچگونه توضیح جذاب کننده از ماموریتهای بمباران گذر میکند و اصلن به جزئیات ماموریتها که میتوانست کتاب را صدچندان جذاب کند نمیپردازد و با عجله فقط تاریخ و محل ماموریت