کتاب دگرپذیری

کتاب دگرپذیری، چرایی و چیستی مجموعه مقالات بزرگ‌ترین جامعه‌شناسان و اندیشمندان مختلف در خصوص جنبه‌های مختلف دگرپذیری است که به دست صدیق قطبی جمع‌آوری شده‌است.

درباره‌ی کتاب دگرپذیری

دگرپذیری یکی از موارد مورد بحث و یکی از گفتمان‌های رایج در جامعه‌ی امروزی است. بسیاری از اندیشمندان معاصر طی ساعت‌ها بحث، گفتگو و مطالعه درباره‌ی جنبه‌ها و ابعاد مختلف دگرپذیری، چرایی و چیستی آن بحث و گفتگو کرده‌اند. در کتاب دگرپذیری مقالاتی از عبدالرحمن پیرانی، محسن رنانی، مصطفی محمودیان، رضا بابایی، طارق رمضان، عبدالعزیز مولودی، محمود ویسی، جلیل بهرامی‌نیا، صلاح‌الدین خدیو و دیگران می‌خوانیم. این مقالات به جنبه‌های مختلف دیگر پذیری مانند مدارا و احترام، لزوم دیگر پذیری، مدارا، بایسته‌های فرهنگی دیگر پذیری، گستره‌ی معنایی دگرپذیری، مواجهه مطلوب با اختلافات، قرآن و فرهنگ دگرپذیری، رویارویی سنجیده با تنوع‌ها، حقوق غیر مسلمانان در جوامع اسلامی و ... می‌پردازند.  

کتاب دگرپذیری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر از مطالعه کتاب‌های جامعه‌شناسی لذت می‌برید و دوست دارید مطالب معتبر و مفیدی پیرامون محبث دگرپذیری، چرایی و چیستی بخوانید، این کتاب یک گزینه‌ی عالی برای شما است.

بخشی از کتاب دگرپذیری

مشاهده و درک آگاهانه و عقلانی ِ ضرورت تنوع و کثرت انسان‌ها و راه‌ها و مسیرهای زندگی وی صرفا نقطه‌ی آغازین این چالش است اما هرگز کافی نیست. مواجهه با این تکثر مستلزم آنست تا از ایده‌های ایده‌آل و صرفا عقلانی خود دست بکشیم و وارد جهان واقعی شویم؛ نیازمند آنست تا خودمان را از حصر گتوی ذهن اصیل و امن خود برهانیم تا بتوانیم وارد جهان احساسات طبیعی، قوی و حتی گاهی خطرناک خود بشویم؛ نیازمند آنست تا از محدوده‌ی نظم کنترل شده‌ی ذهن خارج شده و وارد تنش‌ها و آشفتگی‌های قلب (احساس) شویم؛ و خلاصه اگر بخواهیم ساده بگوییم باید به عمق احساساتمان وارد شویم. زندگی و مواجهه با دیگری با تمام اختلافاتش در رنگ پوست، لباس، اعتقاد، رفتار، سنت، وضعیت روانی و منطق، ما را به خودمان، به ذهنیت‌ها و رفتارهایمان برمی‌گرداند. همه چیز تحت کنترل اذهان ما نیست: ممکن است یقین‌ها و رفتارهای ما دستخوش آشفتگی شوند اما احساساتمان واکنش نشان داده و خود را بیان می‌کنند. احساسات، خارج از سالنهای سخنرانی به راحتی ما را در اختیار خود می‌گیرند. دیگری، همه‌ی دیگری‌ها و همه‌ی اختلافات آشکار و مفروض، هم جنبه‌ی روشن و هم بعد تاریک انسانیت ما را آشکار می‌کنند. هنگامی که به نظر می‌رسد «دیگری‌ها» مطمئن و آرام هستند درحالیکه ما نسبت به حقایقمان مردد هستیم؛ هنگامی که حضورشان، فضای زندگی و عاداتمان را آشفته می‌کند؛ هنگامی که آنها شغل‌های موجود و محدود را تصاحب می‌کنند؛ هنگامی که موفقیتشان، مشکلات و حتی فقرمان را به ما یادآوری می‌کند و... آنگاه احساساتی در ما برانگیخته می‌شوند که همانند غریزه‌ی بقا در حیوانات است. در این هنگام عموما واکنش‌ها غیرقابل کنترل است: تمام کلماتمان بی‌معنی می‌شوند و به طبیعت بدوی خویش بازمی‌گردیم.

ما باید با احساسات، گرایش‌های قلبی و واکنش‌های درونیمان که ذهنمان را با ترس، شک، انکار و تصعب محصور می‌کند، روبه‌رو شویم. نژادپرستی مبتنی بر نظریه‌های عقلانی صرف، عمدتا پدیده‌ای کمیاب و نادر است. انکار آگاهانه یا ناآگاهانه‌ی دیگری اغلب ناشی از شک، ترس، عدم امنیت و عادات آشفته و سرکوب شده ایست که با حس واقعی یا خیالی رقابت بر سر رفاه و قدرت ترکیب شده است: مشکلات روزانه‌ی مهاجرت، بیکاری، فقر، محرومیت، قربانی شدن و.... ما در مرکز انسانیت و زندگی هستیم: ما احتمالا نژادپرستان و جزم‌اندیشان را از جایگاه عافیت‌طلبانه‌ی خویش تحقیر و محکوم می‌کنیم؛ اما بی‌انصافی است که ترسها و شک‌های ناخودآگاه آنان را در نظر نگیریم؛ همان ترس‌هایی که در موقعیت‌های انضمامی سبب انکار و طرد دیگری می‌شود.