کتاب یک کتاب غیرضروری
معرفی کتاب یک کتاب غیرضروری
کتاب یک کتاب غیرضروری نوشته ناصر ناصری اثری خواندنی درباره اهمیت و نقش اموری است که با برچسب غیرضروری از دایره زندگی خارج میشوند.
درباره کتاب یک کتاب غیرضروری
یک کتاب غیرضروری درباره اهمیت فعالیتها و گرایشات غیرضروری در زندگی به ما هشدار میدهد. ما در دنیایی زندگی میکنیم که ضرورت حرف اول را میزند. سرعت زندگی به ما اجازه احساس آن را نمیدهد و ما را از خود ناراضی میکند. تاکنون به این فکر کردهاید که اگر دریابیم غیرضروری همان ضروری است چه تغییری در زندگی و رفتار ما ایجاد خواهد شد؟
ناصر ناصری در یک کتاب غیرضروری - با عنوان طعنه آمیز آن - ما را به اتاق آزاد میخواند، اتاقی که برای هرکس منحصر به فرد است و در آن غیرضروریها جهت دریافت حس زندگی، معنای دیگری مییابند.
کتاب یک کتاب غیرضروری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم.
یک کتاب غیرضروری برای تمام کسانی است که به شکلی مبهم از خود و زندگی احساس نارضایتی میکنند.
بخشی از کتاب یک کتاب غیرضروری
در زندگي نقشهاي زيادي به ما محول شدهاست، نقش مادر، پدر، همسر، فرزند، شاغل، عاشق،... اما من کجا هستم؟ چه کسي نقش مرا بازي ميکند؟ اگر من هيچ کدام از اينها نباشم چه خواهم بود؟ آيا اين يک خلاء و فضاي تهي است؟ وقتي قرار باشد هيچ نقشي تکليفي براي من ننويسد چه خواهم کرد؟ به راستي اگر من هيچ کدام از اين نقشها نباشم پس چه خواهم بود؟
من در نيازهاي ضروريام با همه کساني که نقش شان را بازي ميکنم مشترک هستم اما دقيقاً در ميان نيازهاي غيرضروري ام خودم هستم، آزاد و رها و منحصر به فرد.
دوست من، ظاهراً همه ما به دنبال شادي هستيم اما شادي خنديدن نيست. شادي يک حس دروني است حتي بدون لبخند، که گاهي لبخند فقط نمود آن است... اما واقعاً به دنبال شادي هستيم؟ آيا کنشهاي ما در راستاي شادي و کسب آرامش دروني است يا تامين رضايت نقشهايي – هرچند ارزشمند- که بر عهده ماست؟
در واقع ما به دنبال فراموشي هستيم. بله فراموشي ظاهراً خوشايند و خواب آور. تا شايد الزامات زندگي، کوتاهي عمر و مشکلات زندگي را به دست باد فراموشي بسپاريم فارغ از آنکه آيا باد در جهت مساعد ميوزد يا نه. حتي کار زياد و غرق شدن در آن نيز ميتواند ناشي از تمايل به فراموشي و بهتر بگويم تمايل به فراموشي خويش باشد.
فهرست
- مقدمه
- اتاق آزاد
- نقش خودت را بنویس.
- اتاق آزاد
- یک صندلی بین صفر تا یک
- ناتمامی زندگی، تمامی ندارد
- هیچ کس قهوه را در قوطی آبی رنگ نمیریزد.
- غیرضروری، ضروری است.
- آفتاب چشم تو را هم میزند؟
- دستی برای دادن و دستی برای گرفتن
- آن بیمصرف، هنوز هم آن جاست.
- بگریز دل از منطق عالم، بگریز
- اپیکور، پارِتو و دوپامین
- چرا "آب را گِل نکنیم"؟
- کلاغهای سفید
- نابغه دنیا را میبیند ولی خانة خودش را هرگز.
- پرواز زیر باران
- اتاقی برای قدیس تا ابلیس
- گوش ماهیات را بردار
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
نظرات کاربران
سلام همین کتاب در کتابراه با فرمت EPUB موجود است من نمی دانم چرا طاقچه به فکر چشمان خوانندگان نیست که فرمت pdf را تغییر نداده