
کتاب راز سایه
معرفی کتاب راز سایه
کتاب راز سایه نوشته شیدا قوامپوری داستان پسر جوانی است به نام پرهام رحمتی که زیستشناسی خوانده است اما در یک شرکت واردات لوازم آرایشی کار میکند. او آرزوهایش را رها کرده است و حالا زیر دست یک رئیس بداخلاق و چاق و تند و بیادب کار میکند که معیارش برای همه چیز پول است. اما جایی زندگیاش تغییر میکند. دقیقا زمانی که یک اتفاق شغلی متفاوت در زندگیاش رخ میدهد.
کتاب راز سایه با نثر ساده و جذاب و گاه شوخطبعانهاش مخاطب را با خود همراه میکند و اجازه میدهد دنیای جدیدی را کشف کند. دنیای تازهای که امکان تجربه آن را در واقعیت ندارد. این کتاب حس خوشایند یک سفر به زندگی فرد دیگری را میدهد بدون اینکه خود شخص بداند نگاهش میکنیم.
خواندن کتاب راز سایه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب راز سایه
خبری از آقای شاهرخی نبود با اشارهٔ زن خدمتکار روی یکی از مبلها نشستم، کمی معذب بودم.
-چی میل دارید براتون بیارم؟
-ممنون چیزی میل ندارم
بدون اینکه حرفی بزند سالن را ترک کرد. تابلوهای بزرگ نقاشی، زیبایی دیوارها را دوچندان کرده بود، یکی از تابلوها تصویری مینیاتوری از چهرهٔ دختری شرقی و زیبا بود با چشمانی درشت و سیاهرنگ، اما روی یکی از تابلوها با پارچهای سفیدرنگ پوشانده شده بود و از پنجرهها پردههایی طلایی رنگ آویزان بود و در گوشهای از سالن هم آبنمایی سنگی و زیبا خودنمایی میکرد که صدای خوشآهنگ شرشر آب حس بودن در طبیعت را القا میکرد. سرگرم لذت بردن از آن همه زیبایی بودم که با صدای شاهرخی از جا بلند شدم. بهنظر سرحال و خوشحال بود. با دیدن من لبخندی رضایتبخش صورتش را گل انداخت. برای اولینبار مرا در آغوش گرفت و گفت: «این آقا هاشم ما که اذیتت نکرد؟» با تعجب گفتم: «هاشم!» اما ناگهان مثل اینکه تازه دوزاریام افتاده باشد گفتم: «آهان نه اصلاً اتفاقاً خیلی شیرین حرف میزد!»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه