دانلود و خرید کتاب دو مادر رباب حمیدزاده حمودی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب دو مادر

کتاب دو مادر نوشته رباب حمیدزاده حمودی است که انتشارات سیب سرخ آن را منتشر کرده است. این کتاب شامل داستان‌های پیرزن، مطر، دو مادر، مادر و کودک، قطار، خواهر کوچک، نغمه، پروانه، جنگ و خیابان ما، فرار از آبادان، سربندر و بازگشت به آبادان است. بخش زیادی از داستان‌های حمیدزاده در فضای جنوب ایران می‌گذرد در دوران جنگ و درگیری‌های مردم آبادان. زبان داستان ساده است و اتفاقات خواننده را تا انتها با خودش همراه می‌کند. فضای این کتاب برای بسیاری از افراد متولد دهه پنجاه و شصت قابل لمس است.

خواندن کتاب دو مادر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب دو مادر

بعد از چایی دراز کشیدم تا کمی بخوابم ولی با وجود خستگی زیاد خوابم نمی‌برد. در این چند ساعت خیلی چیزها دیده و شنیده بودم. دیدن دو نفر از عزیزترین کسانم در این حالت فلاکت‌بار برای من خیلی زیاد بود. چرا کسی تابه‌حال چیزی به من نگفته بود. چرا همه چیز را از من، دختر بزرگ خانواده، پنهان کرده بودند؟ این وضع اسف‌بار از چه موقع بوده و من نمی‌دانستم؟ چرا که نه؟ مگر من در این ده سال به‌جز خودم و بیوه بودنم به چیز دیگری مشغول بودم؟ انگار در سرم تخته سیاهی بود که سطح آن فقط با دو جمله پر شده بود: «خوشبختی از من گرفته شده. چرا من؟» و در این ده سال شب و روز آن را تکرار می‌کردم. اما امروز، این دو نفر چشم‌شان به من بود و من باید همان کسی باشم که آن‌ها را از این مخمصه در می‌آورد و آیا این آن‌ها هستند که تخته سیاهم را تکان می‌دهند؟ سر جایم غلت خوردم و چشم‌هایم را باز کردم. یک جفت چشم به من زل زده بودند.

ــ بیدار شدی؟

هر دو با لبخند نگاهم می‌کردند. انگار زمان سال‌ها به عقب برگشته بود زمانی که کودکی بیش نبودم و وقتی از خواب بیدار می‌شدم همیشه آغوشی باز می‌شد و مرا در بر می‌گرفت و نوازش می‌کرد ولی این بار من بودم که هر دو را در آغوش گرفتم.

بیرون هوا کمی تاریک شده بود.

ــ گرسنه‌تان نیست؟ من که خیلی گرسنه‌ام.

جوابی نیامد. رفتم سر یخچال اما یک دفعه مکثی کردم، نکنه این هم مثل حموم و آشپزخانه باشه! این بار خودم را آماده کردم که شوکه نشوم. نفس عمیقی کشیدم و در یخچال را باز کردم... یخچال پر بود. میوه، پنیر، ماست، خیار، گوجه فرنگی وسبزی پاک شده. نان لواش توی کیسه پلاستیکی بسته شده و در قفسه قرار داشت. دوازده تخم مرغ به ردیف سر جایشان نشسته بودند. یخچال از تمیزی برق می‌زد. روی یک کاغذ کوچک نوشته بود: «نوش جان. برادرت حبیب.»

از خوشحالی با صدای بلند خندیدم. خیلی وقت بود که این‌طور از ته دل نخندیده بودم. چقدر دلم برای خندیدن تنگ شده بود.

خیار و گوجه‌ها را شستم و قاچ کردم پنیر و نان را آماده کردم سفره انداختم و با صدای بلند گفتم:

نظری برای کتاب ثبت نشده است
کانادا سرزمین دوگانگی ها
حمید محمدی
صفر تا صد دیجیتال مارکتینگ
سعید حکیمی نیا
مرآت‌الاصطلاح
آنندرام مخلص لاهوری
هوش هیجانی
لیام گرانت
روزنامه‌نگاری دیگرگونه، صداهای دیگرگونه
تونی هارکاپ
حقوق جزای عمومی ۱
عباس زراعت
هایدگر
جف کالینز
پیشرفت های نوین در مدیریت منابع آب (جلد اول)
لارنس کی. وانگ
چهار فصل سرگرمی برای پیش دبستانی ها (جلد چهارم؛ سرگرمی های زمستان)
تریش کافنر
آموزش وردپرس پیشرفته
سارا نخعی
حقوق کار و تامینات اجتماعی بیگانگان در فقه اسلامی و قوانین ایران
فرهاد فرامرزی
مروری تصویری بر خود ارزیابی طب گاو و گوسفند
فیلیپ آر. اسکات
تمرین در منزل برای آسیب های اسکلتی- عضلانی و آسیب های ورزشی
ایان دبلیو. وندل
تصفیه بیولوژیک فاضلاب رآکتورهای بی هوازی
بنفشه نادری
ویژگی های روانشناختی نوجوانان و جوانان نسل ضد
مجید اسعسی
منهای خانواده
محسن عزیزی ابرقوئی
زمان بندی تمرینات قدرتی در شنا
بهزاد مهدی خبازیان
جعبه ابزار هدف گذاری فروش تا محاسبه پورسانت
صالح صاحبی آبکوه
مجوزها و محدودیت‌های وارداتی و صادراتی کشور
زهرا عباسی
ارتباطات عمومی در ورزش
حمید قاسمی

حجم

۱۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۳ صفحه

حجم

۱۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۲۳ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان