دانلود رایگان کتاب ابرهای خاطرات شهلا طاهری
تصویر جلد کتاب ابرهای خاطرات

کتاب ابرهای خاطرات

نویسنده:شهلا طاهری
امتیاز:
۳.۲از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ابرهای خاطرات

شهلا طاهری (۱۳۳۸-) نویسنده است. کتاب «ابرهای خاطرات» دربردارنده مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است. در بخشی از داستان «قطار زمان» از این کتاب می‌خوانیم: «با صدای زنگ تلفن همراهش از خواب پرید. یک کم توی رختخواب نشست و چشم‌هاش را مالید. حوصله نداشت گوشی را بردارد. احساس می‌کرد سرش سنگین شده و درد می‌کند. دلش نمی‌خواست از رختخواب بیاید بیرون. دنبال علت سردردش گشت. فکر کرد شاید به خاطر جر و بحثی که دیشب با مشتری داشته، الآن سرش درد گرفته. یا شاید سرما خورده. اما یکباره یادش آمد که چه خواب بدی دیده. شاید هم سردردش به خاطر همان خواب بد است. اصلاً چند وقتی می‌شود که روبراه نیست. شب‌ها خواب‌های پرت و پلا می‌بیند و صبح‌ها هم پکر از خواب بیدار می‌شود. همینطور که سعی می‌کرد خودش را از رختخواب بیرون بکشد، دوباره تلفن همراهش زنگ زد. گوشی رو برداشت. شریکش پشت خط بود. گفت «چقدر خسته حرف می‌زنی!» مجبور شد برایش توضیح بدهد: «دیشب خواب دیدم سوار قطاری شده‌ام که می‌گفتند اسمش قطار زمان است. با کنجکاوی داخل واگن‌ها را نگاه کردم. در واگنی که من بودم، متوجه میزهای گردی شدم که دور هر کدام تعدادی آقا، خانم و بچه روی صندلی‌ها نشسته بودند و هر کس به کاری مشغول بود. رفتارهای متفاوتی از آنها سر می‌زد. دور یکی از میزهای جلوی واگن ...»
هنرمند هنردوست
۱۳۹۷/۰۳/۳۱

به نظرم خیلی کتاب عالیه چرا که در عین سادگی ولی موضوعات مهمی رو بیان کردن که راجب هر موضوعی میشه کتابها نوشت ،واقعا تشکر

Djavad Hosseini
۱۳۹۸/۰۶/۱۶

موضوعاتی رو که انتخاب کرده خوب بود اما شیوه ی نگارشش افتضاح بود به زور هم میخواد ثابت کنه که یک مسلمان معتقد است. هیچ کدام از این تظاهر به دینداری هم در داستانها ضروری نبود فک کنم امتیاز یک هم زیادی باشه

Mohammad
۱۳۹۹/۰۹/۲۴

کتابی که هم زندگی خودش هم زندگی تمام من و شما رو نشون میده

☆sonia☆
۱۳۹۵/۰۹/۲۱

جذابیتی نداشت برام ,خیلی کودکانه نوشته بود ,نثر ساده و بی کشش ,

shadi
۱۳۹۷/۰۲/۰۶

افتضاح بود. مگه مجبوری بنویسی وقتی توانش رو نداری خواهر من!! تصویرسازیاش از متن هم خنده دارتر بود. طاقچه عزیز لطفا یه استانداردی برای کتب داشته باش لطفا! درسته کتاب رایگانه اما باور کن وقت و حجم اینترنت مردم هم

- بیشتر
3741
۱۳۹۵/۰۹/۱۳

ساده وخوب

rasol
۱۳۹۴/۱۲/۰۲

عالیه

yas
۱۳۹۴/۱۱/۰۷

بامزه بود ولی خیلی ساده مثل انشای بچه ها

بچه‌ها، غرور پدر و مادرها اجازه نمی‌دهد از شما کمک بخواهند. پس تا جایی که می‌توانید خودتان پدر و مادرهایتان را دریابید!!
هنرمند هنردوست
ای کاش جامعه‌ی ما می‌پذیرفت که یک زن بیوه یا مطلقه به عنوان یک انسان، بدون نگرانی، حق ادامه زندگی دارد و این همه ممنوعیت را برایش قائل نمی‌شد.
هنرمند هنردوست
«درد زایمان نه به دلیل تولد فرزند است، بلکه به دلیل جدا شدن مادر از فرزند است؛
هنرمند هنردوست
«گاهی وقت‌ها برای اعمال بنده از طرف خدا ندا می‌رسه تا رفتار و کردارش رو درست کنه. حالا بعضی از این بندگان خدا لیاقت شنیدن این ندا رو دارند و بعضی‌ها نه.»
هنرمند هنردوست
از زمانی که ما شوهرانمان رو، حالا یا در اثر مرگ یا طلاق، از دست داده‌ایم، زندگی عادی بر ما حرام شده.» گفتم: «ولی عمه‌جان، ظاهر شما اینطوری نشون نمی‌ده.» گفت: «آیا باطن رو ما باید عیان کنیم؟ بعد از اتفاقاتی که برای هر کدام از ما افتاد، شُد که یکی از شماها بگید چه می‌کنید؟ از کجا می‌آرید می‌خورید و می‌پوشید؟ بچه‌ها را چطوری سرگرم می‌کنید؟ چند نفرتان سری به خانه‌ی ریحانه زده‌اید تا ببینید دو تا بچه‌ی او چطوری بدون پدر سر می‌کنند؟ چند نفرتان به نسرین گفتید بعد از طلاق چه به سرت آمده؟!»
S
در همین لحظه، چشمم به ریحانه افتاد. با نگاهی غمگین گفت: «از وقتی شوهرم رفته، من برای بچه‌ها هم پدر بودم هم مادر. شب‌ها به جای پدرشون با بچه‌ها شطرنج بازی می‌کنم و هم‌بازی بازی‌های کامپیوتریشان می‌شم. روزها باید هم مرد خانه باشم و هم زن خانه. خیلی خسته‌ام. گاهی وقتها می‌گم کاش چند روزی یک نفر مسئولیت بچه‌ها را به عهده می‌گرفت و من توی همین خونه استراحت می‌کردم. دارم از پا در می‌آم. چهل روز اول خیلی‌ها سر زدند و همدردی کردند و به خاطر یادآوری صحنه‌ی دویدن پسر شش ساله‌ام پشت تابوت پدرش، گریه کردند. ولی بعدش درِ خانه بسته شد که شد.
S
می‌گفت: «چند وقت پیش که توی مدرسه جلسه داشتند، مشاور گفته اگه پدرها به دختراشون توجه نکنن، اونها محبت رو بیرون از خونه جستجو می‌کنن.» یاد دوستم افتادم که با پسر همسایه دوست شده. «یعنی اون هم محبت رو بیرون از خونه جستجو کرده؟ آخه پدرش توی یک شهر دیگه کار می‌کنه و دیر به دیر می‌یاد خونه. هر وقت هم که خونه هست خیلی به بچه‌ها توجه نداره و سرش به کار خودش گرمه.»
min
وقتی آدم سنش از چهل می‌گذره، خود به خود احساس پیری در او جوانه می‌زنه. حالا اگر روی این احساس با این کلمات صحه بذاری، دیگه بدتر!» گفتم: «آخه مامان، شما خودت می‌گفتی هر سنی برای خودش قشنگی خاصی داره. پس چرا از پیری می‌ترسی؟» مادرم خندید و گفت: «آره، همه‌ی این حرفها درسته. حاجیه بودن و یا مادر بودن خیلی عظمت داره. پیری هم به نوبه‌ی خودش قشنگه. ولی ایکاش این الفاظ زیبا که تعابیر مختلفی از آن می‌شه رو به‌کار نمی‌بردند و به‌جای اونها مثلاً می‌گفتند آقا، برادر، خانم یا خواهر. اونوقت، هم خدشه‌ای به کلمات زیبای حاجی، حاجیه، پدر یا مادر وارد نمی‌شد، هم مخاطبین دچار نگرانی نمی‌شدند.»
Z.SH
«درد زایمان نه به دلیل تولد فرزند است، بلکه به دلیل جدا شدن مادر از فرزند است؛ که مادر تحمل دور شدن فرزند از خودش رو نداره. به همین دلیل، درد می‌کشه.»
Soheil Asady
«درد زایمان نه به دلیل تولد فرزند است، بلکه به دلیل جدا شدن مادر از فرزند است؛ که مادر تحمل دور شدن فرزند از خودش رو نداره. به همین دلیل، درد می‌کشه.»
Soheil Asady

حجم

۱۰۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۱۰۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
رایگان