دانلود و خرید کتاب کرایا، کوسه‌ی خون‌خوار (چهارگانه‌ی اول، ورود هیولاها؛ جلد چهارم) آدام بلید ترجمه محمد قصاع
تصویر جلد کتاب کرایا، کوسه‌ی خون‌خوار (چهارگانه‌ی اول، ورود هیولاها؛ جلد چهارم)

کتاب کرایا، کوسه‌ی خون‌خوار (چهارگانه‌ی اول، ورود هیولاها؛ جلد چهارم)

معرفی کتاب کرایا، کوسه‌ی خون‌خوار (چهارگانه‌ی اول، ورود هیولاها؛ جلد چهارم)

«کرایا، کوسه خونخوار» جلد چهارم از چهارگانه اول مجموعه «نبرد‌های دریایی» به اسم «ورود هیولاها»است. «نبردهای دریایی» یک مجموعه داستان جذاب دیگر از آدام بلید، نویسنده کتاب‌های پرفروش «نبرد هیولاها» است که انتشارات قدیانی برای نوجوانان منتشر کرده است.
در این مجموعه داستان تخیلی هم با یک دنیای خیالی پر از اتفاقات هیجان‌انگیز و نفس‌گیر روبه رو هستید که ضربان قلب شما را حسابی بالا می‌برند.

خلاصه کتاب «کرایا، کوسه خونخوار»

پسری به نام مکس همراه دختری دریایی برای نجات سیاره نموس مجبورند با افرار شرور و هیولاهایی که آنها ساخته اند مبارزه کنند.

مکس باید با قویترین هیولای رباتی، کرایا، کوسه‌ی خون‌خوار روبه رو شود. اون باید با نیروی شیطانی که آن هیولا را تحت فرمان دارد نیز مبارزه کند.


آیا مکس در اوج اولین ماموریت دریایی‌اش توان تحمل سختی ها را خواهد داشت؟

کتاب «کرایا، کوسه خونخوار» برای چه کسانی مناسب است

این کتاب نه تنها برای نوجوانان بلکه برای همه آنهایی که عاشق داستان‌های علمی- تخیلی و فانتزی هستند بسیار جذاب خواهد بود. 

جملاتی از کتاب «کرایا، کوسه خونخوار»

«جریان‌های آبی اقیانوس چون نسیم پوست مکس را قلقلک می‌داد. او لرزید و فرمان موتور آبی را محکم‌تر گرفت. هرچه بیشتر به‌سوی شمال می‌رفتند، عقربهٔ دماسنج بیشتر پایین می‌رفت، اما این تنها چیزی نبود که او را نگران می‌کرد. هر کیلومتر که جلوتر می‌رفتند، یک کیلومتر به غارهای تاریک و دشمنشان، پروفسور نزدیک‌تر می‌شدند.
مکس اندیشید، ”به پدرم هم نزدیک‌تر می‌شوم.“
پروفسور پدر مکس را که کالیوم نام داشت، از شهر آکورا گروگان گرفته بود. بر اساس گفتهٔ لیا، دوست مرینی مکس، پروفسور متخصص‌ها را اسیر می‌کرد تا برایش اسلحه بسازند؛ به همین دلیل طبیعی بود که پروفسور پدر مکس را که مهندس ارشد دفاعی آکورا بود، بگیرد. اما مکس نمی‌فهمید که پروفسور چگونه کالیوم را می‌شناخت و چگونه او را پیدا کرده بود.»

☆rose☆
۱۳۹۹/۰۲/۰۳

همه ی مجموعه عالیه

Bardiya
۱۳۹۹/۱۰/۰۲

بد نبود ⁦¯\_( ͡° ͜ʖ ͡°)_/¯⁩

بالا انداخت و گفت: «مکس، تو حق انتخاب داری. بیا و با دایی ددریک خودت کار کن. ما اگر باهم باشیم، می‌توانیم مانند مشتی آهنین حکومت کنیم. تو ثابت کرده‌ای که مثل پدرت علم و فناوری را خوب می‌فهمی. من کارم را در اینجا تازه شروع کرده‌ام. ما می‌توانیم یک ارتش بسازیم؛ ماشین‌های شکست‌ناپذیری که نه فقط زیر آب، بلکه دنیای بیرون آب را هم تصاحب خواهند کرد. مردم به ما تعظیم خواهند کرد... .» مکس گفت: «کافی است! من چنین چیزهایی نمی‌خواهم. من می‌خواهم تو آخرین تکهٔ جمجمه را پس بدهی و می‌خواهم پدرم را ببینم!»
Amirhosein Sadeghi

حجم

۹۲۴٫۱ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۹۲۴٫۱ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان