کتاب رجز یک پیشمرگ
معرفی کتاب رجز یک پیشمرگ
رجز یک پیشمرگ، خاطراتی از زندگی سردار شهید داریوش چاپاری به قلم جعفر کچویی است.
خلاصه کتاب رجز یک پیشمرگ
در این کتاب خاطراتی از دوستان، نزدیکان و همرزمان شهید داریوش بابایی را درباره این شهید بزرگوار می خوانید.
شهید داریوش چاپاری، مبارز انقلابی در ۱۸ شهریور ۱۳۲۸ هجری شمسی در سنندج به دنیا آمد و در در صبحگاه مورخهٔ ۱۳۸۴/۰۹/۲۶ در محلهٔ «فیضآباد سنندج» بهدست عوامل استکبار جهانی ترور شد و به فوز عظمای شهادت نائل گردید.
خواندن کتاب رجز یک پیشمرگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتاب های زندگی نامهای به ویژه زندگینامه شهدا این کتاب را بخوانند.
جملاتی از کتاب رجز یک پیشمرگ
صبح روز ۱۳۵۹/۰۳/۰۸ مامو رحیم احمدی؛ فرماندهٔ سازمان پیشمرگان کرد مسلمان شاخهٔ سنندج، با داریوش چاپاری؛ فرمانده عملیات سازمان، جلسهای را ترتیب داده و در حال گفت و گو بودند.
مامو رحیم گفت: «کوملههای ملعون در ارتفاعات جادهٔ مواصلاتی کامیاران به سنندج و ارتفاعات کرمانشاه به سنندج، موضع گرفته و مسیر گردنهٔ مروارید را بهطور کامل مسدود کردهاند. آنها با استقرار کمینگاههای متعدد، مانع عبور و مرور در این جادهٔ بسیار مهم مواصلاتی شدهاند. باید هرچه زودتر برای آزادسازی و پاکسازی این ارتفاعات به گردنهٔ مروارید اعزام بشین. ضمناً با یگانهایی از سپاه پاسداران و برادران ارتشی نیز هماهنگ شده که در حال اعزام نیرو به همین منطقهاند.»
صبح روز بعد داریوش و چهل نفر از دلیرمردان پیشمرگ مسلمان، سوار بر کامیونهای باری و کمپرسی بهسمت مقصد حرکت کردند.
چهار دستگاه وانت سیمرغ که پشت کابین رانندهشان یک تیربار کالیبر پنجاه مستقر شده بود، پیشاپیش و همچنین عقب ستون، کامیونهای حامل پیشمرگان در حرکت بود.
یک ستون از نیروهای ارتشی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز بهسمت گردنهٔ مروارید رهسپار شدند.
داریوش و نیروهای همراهش به موقعیت مناسبی رسیدند و نزدیک منطقهٔ عملیاتی مستقر گردیدند. وی یگان تحت امر خود را به هشت گروه پنج نفره تقسیم کرد و برای هر گروه نیز یک فرمانده تعیین کرد. سپس با انجام هماهنگیهای لازم، مقرّر شد که به عنوان پیشقراولان نیروهای انقلابی، حرکت بهسمت مواضع نیروهای کومله را آغاز نمایند، اما ناگهان صدای شلیک تیربار گرینف و تیربار دوشکا در فضای کوهستان طنینافکن شد و به دنبال آن، حجم عظیمی از رگبار گلوله از پشت تخته سنگهای موجود در دامنه بهسمت نیروهای انقلابی روانه گردید.
داریوش و نیروهای پیشمرگ، فوراً خود را روی زمین انداخته بهحالت سینهخیز بهسمت دامنه در حاشیهٔ جاده رفتنند و خود را از شر شلیک بیامان تیربارهای ضدانقلابیون مصون داشتند.
در جناح چپ، یک پل قرار داشت که روی شیار واقع گردیده بود و دو دستگاه کامیون گاز و زیل نظامی که حامل نیروهای ارتش بود در این حملهٔ ناگهانی دشمن مورد اصابت قرار گرفت و پس از گذر از پل متوقف شد. تعدادی از سربازها و درجهدارها که سوار آن بودند، شهید و عدهای نیز بهشدت مجروح شدند. باقیماندهٔ افراد نیز پایین پریده و درون جانپناههای موجود در اطراف جاده، زیر رگبار گلولهها زمینگیر شدند.
حجم
۵۶۴٫۰ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۵۶۴٫۰ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
نظرات کاربران
سلام علیکم./ با تشکر و امتنان فروان و آرزوی توفیقات روز افزون برای شما./