کتاب برمودای عشق

میلاد داوری، نویسنده داستان «برمودای عشق» مبتلا به سندروم وسواس OCD است. داوری سال‌ها پزشک‌ها و داروهای مختلفی را برای درمان خودش امتحان کرده اما به نتیجه‌ای نرسیده. تا اینکه با دکتر ستایش آنشا می‌‌شود. پزشک جدیدش مشکل را ریشه‌یابی می‌کند و دریچه‌ای از یک زندگی جدید به روی داوری می‌گشاید.

«برمودای عشق» اولین تجربه میلاد داوری در زمینه نویسندگی است و امیدوار است با خواندن این کتاب، بیمارانی مثل او با پی بردن به توانایی‌های پنهان خود به آرامش برسند و همچنین پزشکان هم از ایده‌های جدید برای درمان بیماران خود استفاده کنند.

رادین در شب ولنتاین در حالی که برای عشقش خرید کرده و دارد به سمت خانه می‌رود، با یک سواری تصادف می‌کند و با این تصادف پانزده سال از زندگی‌اش را فراموش می‌کند:«گفتم: خانم دکتر نمیدونم برای چی آوردن من رو پیش شما؟ ولی من این دخترو خیلی دوست دارم ولی مادر و پدرم مخالف هستن. میشه شما باهاشون صحبت کنین راضی بشن؟ 

گفت: همه چی ممکنه اما اول یه مشکل رو باید حل کنیم گفتم: مشکل من مشکلی ندارم؟

گفت: برای همین می گم شما تصادف کردین درستهگفتم: بله تا لحظه قبل تصادف رو یادمه فقط اون لحظه رو یادم نیست. 

گفت: مشکل دقیقا اینجاست تو داشتی با یه کادویی می رفتی سره یه قرار و تصادف می کنی خب الآن سال ۱۳۸۲ درسته و تو دانشجویی

 گفتم: بله

 گفت: ببین برای حل این مسله ما دو راه داریم من راه کوتاه رو انتخاب می‌کنم شاید یه شوک مثل تصادف دوباره حافضه‌ات رو برگردونه. گفتم: خانم دکتر یه تصادف اینقدر مهمه که من به یاد بیارم؟

 گفت: اول به حرفام گوش با آرامش بعدش با هم شروع می‌کنیم به بررسی کردنش وقتی شروع کرد به حرف زدن هر جمله‌ای هر کلمه‌ای که می‌گفت یه میخ توی مغزم فرو می‌رفت چی داشت می گفت دیونه بود خانم دکتره یعنی چی الان بهمن ماه سال ۱۳۹۷ بود؟»