دانلود و خرید کتاب می خواهم عاشق شوم اجازه هست حسین اسکندری
تصویر جلد کتاب می خواهم عاشق شوم اجازه هست

کتاب می خواهم عاشق شوم اجازه هست

معرفی کتاب می خواهم عاشق شوم اجازه هست

«می‌خواهم عاشق شوم اجازه هست؟ » نامه‌ها و پاره خاطره‌های یک پدر و دختر است. این اثر دو مقدمه دارد. یکی از زبان پدر و دیگری از زبان دختر و هر کدام از دغدغه‌ها و نگرانی‌ها و دلمشغولی‌های خود می‌گویند و بعد از آن وارد دنیای متفاوت نامه‌های پدرانه و دخترانه می‌شویم که ابتدا با نامه‌ای از پدر آغاز می‌شود: «سلام دخترم!‌ نوشتن برای تو چه‌قدر دشوار است. این را من دارم می‌گویم که خوب می‌دانی وقتی دست به قلم می‌برم بی‌وقفه آن‌قدر می‌نویسم که دست‌هایم از کار می‌افتند. ولی وقتی نوبت به تو رسید ناگاه تبدیل شدم به موجودی کوچک و نحیف که رو به رویش رودخانه‌ای پر شتاب در حال عبور است و او نمی‌تواند از آن بگذرد، یک طرف می‌ایستد و بی آن‌که پلک بزند عبور ناآرام و رام نشدنی این رود پُرخروش را نگاه می‌کند. وقتی هنوز نبودی، رؤیاهایی می‌ساختم که تو به جویباری نرم و آرام تبدیل شده‌ای و من چه آسوده در زلال آن، تن خود را به آب می‌زدم. بزرگ شدنت ناگاه آن‌قدر زود گذشت و تو آن‌چنان شتاب گرفتی که مرا ترس فرا گرفت. دیگر هراس‌هایم اجازه نمی‌داد وارد دنیای تپنده و سیلاب‌وارت شوم. همیشه با تو بودم و محروم! ‌ وقتی حرف‌زدن یادت می‌دادم به خودم می‌گفتم روزی می‌رسد که آن‌قدر با هم حرف می‌زنیم و ناگفته‌ها می‌گوییم که هیچ پدر و فرزندی با هم نگفته باشند. بعدها که به این رابطه فکر کردم دیدم به سکوتی سخت برخورده‌ایم.» «بابا سلام!‌ بالای صفحهٔ اول دفترچه‌ای که سال گذشته برایم خریده بودی، با قلم آبی نوشتی: «آدمی که دوبار متولد نشود، راهی به ملکوت ندارد. بار دوم با نوشتن آغاز می‌شود.»‌ و چه جالب که بعد از یک سال وارد دنیای نوشتن شدی و چیزهایی گفتی که هیچ‌وقت تصورش را هم نمی‌کردم.‌ بی‌راه نبود وقتی نوشتی: «برای تو نوشتن چه‌قدر سخت است.» که به نظر من، تو همیشه فقط با کتاب استعارهٔ خودت آشنا بودی و گمان نمی‌کردی، خارج از آن دستگاه هم می‌شود اندیشید. و حالا تو پیش‌قدم شده‌ای برای تبادل کتاب‌ها و افکارمان. تو آمدی که با هم چای بخوریم و فکر کنیم، برای همهٔ سکوت‌های این سال‌ها و تمام یخ‌های بسته شده و جرم گرفتهٔ بین‌مان. در یخ چیزی جریان ندارد جز سکوت. نه سکوت از جنس حرف نزدن، بلکه سکوت از جنس نگفتن. که چارلی‌چاپلین در فیلم‌هایش حرف نمی‌زند، اما چیزها می‌گوید.‌»
خیال
۱۳۹۸/۰۵/۱۱

طاقچه خانم این گردونتو طوری تنظیم کن که بهم پول بده 😡 دیگه کتابخونه همگانی نمیخوام 😒😒

معصومه
۱۳۹۹/۰۱/۲۱

عنوان کتاب و موضوع و فرمش (که نامه‌نگاری بود) به‌شدت برام جذابیت داشت و اصلاً برای همین کتاب رو بدون اینکه از قبل بشناسم، از طاقچه بی‌نهایت گرفتم و خوندم. خب این ارتباط یا بهتر است بگویم مشکل ارتباطی (البته کم‌‌وبیش

- بیشتر
sheida...
۱۳۹۸/۱۲/۲۲

از عالی هم عالی تر بود...

zahra...78😊
۱۳۹۹/۰۶/۲۹

خیلی دوسش دارم... دوبار خوندمش 😍

yegane
۱۳۹۹/۰۱/۰۸

عالی و اموزنده مرسی از،طاقچه ی عزیز💛

Zeinab sadeghi
۱۳۹۸/۱۲/۲۲

آخرش باباهه چی شد؟؟؟

ریحانه خطیبی
۱۳۹۸/۱۲/۱۶

خطیبی:خیییلی لذت بردم❤❤

❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
۱۴۰۲/۰۵/۳۰

توصیه می‌کنم.

مامان می‌گوید: «دختر باید مؤدب باشد و هر حرفی را به هرکسی مخصوصاً به پدرش نگوید.»
خیال
جایی خواندم ما به جای مرهم‌گذاشتن بر زخم‌هایمان، چسب‌زخم روی آن می‌گذاریم. و ما چه هنرمندانه چنین کردیم و چه ماهرانه بر زخم‌های زندگی‌مان چسب‌زخم گذاشتیم
mina sadat asefi
آدمی را می‌توان دید، می‌توان دست در دستش گذاشت، می‌توان با او در جاده‌ای قدم زد، می‌توان دلش را به‌دست آورد، وادار به انجام کاری کرد، ولی نمی‌توان به سادگی او را فهمید، نمی‌توان او را درک کرد، هرگز نمی‌توان به او دست یافت.
sheida...
آدم‌ها از دوری به دلتنگی و تنهایی می‌رسند و از نزدیکی به کوری! تو آن‌قدر نزدیک می‌شوی که دیگر نمی‌بینی.
معصومه
چارلی‌چاپلین در فیلم‌هایش حرف نمی‌زند، اما چیزها می‌گوید
mina sadat asefi
میوه‌های کال می‌رسند ولی آدم‌های کال هیچ‌گاه نمی‌رسند.
mina sadat asefi
«ارزش هرچیز به اندازهٔ وقتی است که برای آن صرف می‌کنی»
Parinaz
بگذار زندگی، زیستن، عشق ورزیدن، اشتباه نکردن و جبران‌کردن، درست زیستن مسئلهٔ او شود. نه تحمیل تو به او. به جای او زندگی نکن! در کنارش باش که اگر خدا خواست به تو تکیه کند! دخترت بیش از نگاه‌کردن به تو نیازمند آن است که با تو، به زندگی نگاه کند و بیش از ترسیدن از تو، محتاج آن است که تو محل امنی باشی که هراس‌هایش را به امنیت تبدیل کند.
معصومه
آدم‌ها از دوری به دلتنگی و تنهایی می‌رسند و از نزدیکی به کوری
mina sadat asefi
به دخترت یک ترازو بده! یک متر. تا با آن خودش را وزن کند و اندازهٔ درستی‌اش را بفهمد و طول راه را متر بزند، «ارزش هرچیز به اندازهٔ وقتی است که برای آن صرف می‌کنی» این خودش یک متر است. تحمل یک آدم، تاب آوردن در برابر سختی‌ها و ناملایمات. هر چیز باید محک بخورد. مهم نیست آدم چندجا هم به خطا محک بزند یا محک بخورد ولی اگر متر و معیار داشته باشد، می‌تواند خودش را تصحیح کند.‌
mina sadat asefi

حجم

۷۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۷۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان