کتاب ترس و نفرت در لالیگا

کتاب ترس و نفرت در لالیگا نوشته سید لو، به بخشی از تاریخ فوتبال اسپانیا، بازیکنان مطرح فوتبال، تیم‌های بزرگ مانند بارسلونا و رئال‌مادرید و فراز و فرودهای ورزش فوتبال در اسپانیا می‌پردازد. 

این کتاب را با ترجمه ماشاالله صفری و طاها صفری در اختیار دارید. 

درباره کتاب ترس و نفرت در لالیگا

سید لو، متخصص تاریخ و فوتبال اسپانیا، در کتاب ترس و نفرت در لالیگا به بررسی صد سال تاریخ این ورزش در اسپانیا می‌پردازد و با درهم آمیختن فوتبال و تاریخ، نگاهی به مبارزات آزادی‌خواهان در برابر ژنرال فرانکو، رهبر فاشیست اسپانیا، جنگ‌های داخلی و ... می‌پردازد. او در این کتاب با نگاهی به تمام وقایعی که اسپانیا پشت سر گذاشته است، ال‌کلاسیکو را بررسی می‌کند. بررسی که به عمق رابطه این دو غول فوتبال اسپانیا یعنی بارسلونا و رئال‌مادرید می‌رود و دلایل دشمنی عمیقشان را نمایان می‌کند. 

بخش دیگر کتاب که از جذابیت خاص خودش برخوردار است، به بازیکنان مطرح فوتبال می‌پردازد: افرادی که حضور و تنها نامشان در لیست فوتبالیست‌ها، شور و هیجان به همراه خود می‌آورد. مسی در برابر رونالدو، گواردیولا مقابل مورینیو و ... ترس و نفرت در لالیگا، از بهترین گل‌های تاریخ فوتبال می‌گوید و از شاخ به شاخ شدن تیم‌های محبوب اسپانیایی در ال‌کلاسیکو و حضورشان در لالیگا که از معتبرترین لیگ‌های فوتبال اروپایی است. 

کتاب ترس و نفرت در لالیگا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

دوست‌داران ورزش فوتبال را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم. اگر از طرفداران حرفه‌ای ال‌کلاسیکو هستید، این کتاب به یکی از کتاب‌های محبوبتان بدل خواهد شد. 

درباره سید لو 

ُسید لو (Sid Lowe) با نام کامل سیمون جیمز سید لو ۲۱ ژوئن ۱۹۷۶ در لندن متولد شد. او حالا در مادرید زندگی می‌کند و به کار روزنامه‌نگاری می‌پردازد. او فوتبال اسپانیا را برای کشورهای مختلف جهان، کانال‌های تلویزیونی، ایستگاه‌های رادیویی، وب‌سایت‌ها و نشریات مختلف پوشش می‌دهد. 

او در دانشگاه در رشته‌های تاریخ و اسپانیایی تحصیل کرد و دکترای تاریخ اسپانیا گرفت. در همان دوران یکی از دوستانش که روزنامه‌نگار گاردین بود به سراغ او آمد تا از او دعوت به کار کند. کار او نوشتن یک ستون درباره فوتبال اسپانیا در روزنامه بود. سید لو از سال ۲۰۰۱ نوشتن برای گاردین را آغاز کرد و هر هفته در پادکست‌های فوتبال هفته‌نامه گاردین حاضر می‌شود و آخرین اخبار لالیگا را برای طرفداران بیان می‌کند.

بخشی از کتاب ترس و نفرت در لالیگا

مرگ و زندگی و میان آن دو، فوتبال. یک سمت زایشگاه و سمتِ دیگر، گورستان، وسط این دو، نیوکمپ: بزرگترین ورزشگاه اروپا. در گورستان لِس‌کورتِس، قبرها ردیف ردیف روی یکدیگر چیده شده‌اند، مثل یک کتابخانه با هفت متر ارتفاع. یک نردبان چنان به این دیوار تکیه داده‌است گویی که منتظر کتابداری است تا از آن بالا برود تا به کتابی در قفسه فوقانی برسد. در این قفسه‌ها ۲۸.۳۹۹ گور وجود دارد، محیطی به مساحت ۳۴.۴۱۷ متر مربع و میان آن‌ها چند تن از بزرگترین بازیکنان تاریخ باشگاه بارسلونا خفته‌اند.

پائولینو الکنتارا بهترین گلزن تاریخ باشگاه، کسی که بازنشسته شد تا تبدیل به پزشکی در خیابان‌های فقیرنشین باری زینو در رامبلاس شود. سزار رودریگوئز، مردی که در جدول گلزنان بارسا پشت سر الکانتارا و لیونل مسی قرار دارد. جوزپ سمیتیر جادوگر. بازیکن و مدیر ورزشی بارسلونا و رئال مادرید و خاویر اوروتیکوچه‌آ دروازبانی که قهرمانی لیگ را بعد از ۱۱ سال حسرت به همراه تری ونه‌بلز به‌دست‌آورد. اولین قهرمانی بارسلونا در دوران دموکراسی و جمله‌ای به یاد ماندنی که آن روزها در رادیو فریاد زده‌شد: دوستت داریم اوروتی. از کنار قبر لازلو کوبالا بازیکنی که می‌گویند نیوکمپ را ساخته، کسی که مجسمه‌اش با آن عضلات درهم‌پیچیده در ورودی استادیوم قرار دارد. می‌توان قسمت شمال نیوکمپ را که از بالای دیوار گورستان بیرون زده ببینید.

خولیو سزار بنیتز هم اینجاست، او درست سه روز قبل از رویارویی بارسلونا و مادرید در ۱۹۶۸ بر اثر مسمومیت غذایی از دنیا رفت. امروز صبح روز بعد از رویارویی بارسلونا و مادرید است، ۴۴ سال بعد. حالا این جا ساکت و خلوت است و خورشید می‌درخشد...

«باید دیروز این جا را می‌دیدید.» زنی که این جا کار می‌کند می‌گوید. او راهنمای مردم است. راهنمای مسیر پر پیچ و خم گورستان، از میان رزهای روی سنگ قبر کوبالا و پرچم‌های سه گوش، از میان عکس‌ها و روبان های قرمز و زرد کاتالان و آبی اناری بارسلونا که در هم گورستان دیده می‌شود.

«چطور، دیروز چه اتفاقی افتاده است؟»

«همان اتفاقی که وقتی با رئال مادرید بازی می‌کنیم می‌افتد.» او جواب می‌دهد و با سرش به استادیوم اشاره می‌کند: «این جا پر از آدم‌هایی بود که به دیدار فامیل و دوستان خود آمده بودند، از قبر بازیکن‌ها هم دیدن می‌کردند، از آن‌ها برای بازی کمک می‌خواستند، پیروزی می‌خواستند.»