دانلود و خرید کتاب من یک مادرم ناهید گلکار
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب من یک مادرم اثر ناهید گلکار

کتاب من یک مادرم

نویسنده:ناهید گلکار
انتشارات:نشر داستان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۶۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب من یک مادرم

«من یک مادرم» نام رمانی از خانم ناهید گلکار، نویسنده معاصر ایرانی است. در بخشی از این داستان می‌خوانید: کیسه‌ی شام رو باز کردم و یه ساندویچ مرغ با یه لیوان نوشابه دادم دست بچه‌ها تا بخورن. کمی بعد خوابشون گرفت. امیر رفت بالا، به هوای اینکه بازی کنه؛ ولی خیلی زود خوابش گرفت و خوابید. علی رو کنار خودم خوابوندم. من و یلدا، روبه‌روی هم، کنار پنجره، نشسته بودیم. اون داشت به سیاهی شب نگاه می‌کرد. هر دو ساکت بودیم. بهش نگاه کردم. چقدر نگران و دلواپس اون بچه بودم. گفتم: یلدا جان، مادر! عزیز دلم، تو رو خدا، جون مادر، این بار کاری نکنی که کسی بفهمه. سرشو تکون داد و گفت: به خدا این بار من نگفتم؛ خانم موسوی خودش فهمید. گفتم: تو رو خدا، مادر بهانه نیار؛ این بار بذار سر و سامون بگیریم؛ نگو مادر، نگو، تو رو خدا جلوی زبونت رو بگیر. هر وقت چیزی دیدی، چشمتو ببند و لب‌هاتو بهم فشار بده. گفت: چشم خاطرتون جمع باشه، همین کارو می‌کنم. یک کم بعد، یلدا هم خوابش گرفت. گفتم:پاشو برو بالا، اینجا نخواب؛ من نمی‌تونم برم بالا. تخت رو براش درست کردم و اونم فرستادم بالا و خودم نشستم. قطار می‌رفت بسوی آینده‌ای نامعلوم. من حتی توی اون شهر یک آشنا هم نداشتم. اصلاً نمی‌دونستم از قطار که پیاده شدم، باید کجا برم و چیکار کنم. خودمو دست خدا سپرده بودم و می‌رفتم.

نظرات کاربران

سعیده
۱۴۰۰/۰۵/۲۰

داستان درباره زندگی پرستاریست که مادر دختری نابغه است ولی این دختر بامشکلی عجیب و نادر دست به گریبان است که باعث می شود دختر و دو پسرش را شهر به شهر به دنبال زندگی بی دردسر و آرام بگرداند.... مانند

- بیشتر
malih
۱۳۹۷/۰۹/۱۷

به نظر من خیلی خیلی قشنگه و ادم بعدش دوست داره مادر باشه بخونیدش قیمتش نسبت به بقیه بیشتره ولی میارزه

reyhaneh
۱۳۹۹/۱۱/۲۶

کتاب خوبی بود با موضوعی متفاوت فقط من نفهمیدم مصطفی اولش از بهاره خانم خوشش اومده بود یا یلدا

Mahtab
۱۳۹۷/۱۱/۲۵

یک رمان متوسط و غیر واقعی نسبت به قیمتی که داره خوندم ولی راضیم نکرد

coco
۱۳۹۹/۰۵/۰۴

این کتاب هم عالیه

Parisa
۱۳۹۹/۰۴/۲۸

خانم گلکار جدا که سوژه‌ی نابی برای داستان انتخاب کردین⁦👌🏻⁩ عالی... خیلی روند داستان خوب پیش رفت. یه جاهایی تاریخ‌ها باهم نمی‌خوند و ایراد نگارشی داشت، که خوبه اصلاح بشه. در کل عالی🌹

لیلا سروش
۱۴۰۰/۰۵/۱۹

از حیث داستان نویسی قصه جالبی هست، اما حرف مفیدی ومطلب خاصی برای منتقل کردن نداره وحتی برخی جاها احساسی نگارش شده، برای گذران وقت وسرگرمی قصه جالبیه.

M.jahandoost
۱۳۹۹/۱۱/۰۴

بسیار جذاب و عالی است

Zahrasadat.mn
۱۳۹۹/۱۰/۱۳

خوبه و موضوع جالبی داره ولی نمیدونم چرا زود تمومش کرده

کاربر ۲۳۵۸۱۸۸
۱۳۹۹/۰۸/۰۴

خیلی عالی بود

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۳)
مادر، لازم نیست دست روی سرت بکشه، لازم نیست کلامی به زبون بیاره، فقط کافیه کنارت باشه و نگاهت کنه. اونوقت لذت بی‌همتای محبت، تا عمق وجودت رخنه می‌کنه. مگه توی دنیا زلال‌تر از عشق اون هست؟
mahsa
قطار می‌رفت بسوی آینده‌ای نامعلوم. من حتی توی اون شهر یک آشنا هم نداشتم. اصلاً نمی‌دونستم از قطار که پیاده شدم، باید کجا برم و چیکار کنم. خودمو دست خدا سپرده بودم و می‌رفتم.
Maryam Bagheri
من توی یک خونه‌ی کوچیک، توی ده متری لولاگر، به دنیا اومدم و همونجا بزرگ شدم. خونه‌ای که برای همیشه توی ذهنم موند و حتی رؤیاهام با اون شکل گرفت. هر وقت احساس تنهایی می‌کنم و دلگیر میشم، خواب اونجا رو می‌ببینم. توی خیابون تنگ و باریکی که دوتا جوی آب به شکل نهر از دو طرفش رد می‌شد؛ آبی‌زلال و تمیز. چون خیابون ما سرازیری بود، شدت آب هم زیاد بود و گاهی از جوی بیرون می‌زد و وارد خونه‌ها می‌شد. خونه‌ی ما انتهای یک کوچه‌ی باریک و تنگ قرار داشت.
•سآرا •
کنار دیوار، پاشیر قرار داشت که با دو تا پله می‌رفت پایین
Maryam Bagheri
هیچ لذت و نعمتی بالاتر از این نیست که مادر باشی.
mahsa
من چایی براشون ریختم و بردم تعارف کنم که دایی گفت: نمی‌خواد؛ اینقدر اصراف نکنین؛ باید خسارت ماشین رو بدین.
Parisa
ما دخترای معصوم و پاکی بودیم که فکر می‌کردیم هر چی خوب‌تر باشیم، قدرمون رو بیشتر می‌دونن ولی کسی به ما یاد نداد چطور در مقابل این جور سختی‌ها عکس‌العمل نشون بدیم و باید چیکار کنیم تا بیشتر به ضرر خودمون تموم نشه.
کاربر ۸۰۵۶۰۶۳
پرسید: تو هنوز منو دوست داری؟ گفتم: معلومه که دارم. تو هیچ وقت دیدی من اسم طلاق رو بیارم؟ چون نمی‌خوام هرگز از تو جدا بشم. گفت: فدات بشم، منم هرگز به این کلمه‌ی نفرت‌انگیز فکر نکردم. تو همیشه مال خودمی! وقتی رسیدم در خونه، پیاده شدم و کلید انداختم در رو باز کنم؛ ولی قبل از این کار، حامد منو بغل کرد و به سینه فشرد. اونقدر محکم که داشت استخونم می‌شکست. هر دو ساکت بودیم. سرمو گذاشتم روی سینه‌اش. هر دو خسته بودیم از دردی که این مدت طولانی تحمل کردیم.
mahan
حالا می‌بینم که پرستاری بهترین شغله. آدم هر روز می‌تونه خودشو محک بزنه که چقدر انسانه؟ وقتی پرستاری، هر ساعت و هر لحظه داری به در گاه خدا و خودت امتحان پس میدی. توی این کار، یک لحظه نباید از خودت غافل بشی و یادت بره که اون مریض به تو نگاه می‌کنه و شکستن دل اون یعنی از دست دادن همون لحظه و همون میشه برات گناه و ثواب. این خیلی جالبه که من شغلی داشته باشم که توی تمام لحظات زندگیم مراقب اعمالم باشم.
سعیده
حالا می‌بینم که پرستاری بهترین شغله. آدم هر روز می‌تونه خودشو محک بزنه که چقدر انسانه؟ وقتی پرستاری، هر ساعت و هر لحظه داری به در گاه خدا و خودت امتحان پس میدی. توی این کار، یک لحظه نباید از خودت غافل بشی و یادت بره که اون مریض به تو نگاه می‌کنه و شکستن دل اون یعنی از دست دادن همون لحظه و همون میشه برات گناه و ثواب. این خیلی جالبه که من شغلی داشته باشم که توی تمام لحظات زندگیم مراقب اعمالم باشم.
سعیده

حجم

۳۶۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۴۶ صفحه

حجم

۳۶۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۴۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان