کتاب سارداناپال
معرفی کتاب سارداناپال
«سارداناپال» نمایشنامهای از لرد بایرون و ترجمه ناهید قادری است.
جورج گوردون بایرون در ژانویهٔ سال ۱۷۸۸ در لندن به دنیا آمد مادر و پدرش اشرافزاده بودند اما پدر به خاطر ولخرجی ثروت خود را به باد داد. جورج زیبا بود اما یکی از پاهایش میلنگید و نوعی کجی و پیچیدگی داشت و این امر کودکی غم انگیزی برای وی رقم زد. او اشتهای سیری ناپذیری در مطالعه داشت و حافظهای بسیار قوی. جورج بعدها وارث ثروت و مقام عموی خود شد و «لرد بایرون» شد، پسری که ناگهان از فقر به ثروت و عنوان سلطنتی رسید و ششمین بارون از بایرونهای راچدیل شد؛ تاثیری که در آثار وی نیز نمایان است.
شخصیتهای او از بیرون بسیار مغرورند لیک ربطی به زمان خود ندارند. علاقه بایرون به ادبیات و نمایشنامه نویسی او را مشغول فعالیت ادبی در دانشگاه کرد. اولین بار شعرهای مناسبتی خود را که موضوعات گوناگون و اشاره به افراد گوناگون داشت با یک ناشر محلی به چاپ رساند و نقد و اعتزاض آن اشخاص او را به فعالیت جدیتر واداشت و در سال ۱۸۱۲ با چاپ مجموعه اشعارش به نام «زیارت نجیبزاده هارولد» تحسین محافل ادبی را برانگیخت و پس از ان کتاب «کشتی جنگی» او ده هزار نسخه فروخت. او سپس به نمایشنامهنویسی علاقهمند شد و چندین نمایشنامه نوشت. لرد بایرون، پس از تحریر آثار بینظیر متعددی، خواست به طغیان یونانیان علیه دولت عثمانی بپیوندد که در آوریل ۱۸۲۴ بیمار شد و بر اثر عفونت خونی درگذشت.
موضوع نمایشنامه حاضر بایرون از این قرار است:
برای سارداناپال، امپراتور قلمروِ پهناور آشور، که در اوج نازونعمت و عیشونوش ادارۀ امور مملکت را رها کرده و اوقات خود را در حرمسرایش، همراه با درباریان برگزیده و کنیزکان سوگلی به خوشی میگذراند و آرزو میکند نه یک شاه که چوپانی قفقازی بود، شورش ساتراپها چیزی غیرمحتمل مینماید، اما وقتی همین طغیان او را از خواب عمقیق که در آن فرو رفته بیدار میکند، حال، باید انتخاب کند که برای سرزمینی که از اجدادش به او میراث مانده چه خواهدکرد؟
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه