دانلود و خرید کتاب شصت پرسش اعتقادی (جواب‌های کودکانه به سوال‌های اعتقادی) سیدرضا طباطبایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب شصت پرسش اعتقادی (جواب‌های کودکانه به سوال‌های اعتقادی) اثر سیدرضا طباطبایی

کتاب شصت پرسش اعتقادی (جواب‌های کودکانه به سوال‌های اعتقادی)

معرفی کتاب شصت پرسش اعتقادی (جواب‌های کودکانه به سوال‌های اعتقادی)

کتاب شصت پرسش اعتقادی (جواب‌هایی کودکانه به سوال‌های اعتقادی) نوشتهٔ سیدرضا طباطبایی به پرسش‌های توحیدی کودکان پاسخ می‌دهد.

درباره کتاب شصت پرسش اعتقادی (جواب‌های کودکانه به سوال‌های اعتقادی)

 پاسخ‌هایی که در کتاب شصت پرسش اعتقادی (جواب‌های کودکانه به سؤال‌های اعتقادی) ذکر شده است در ۳ سطح مختلف و باتوجه‌به سطح ذهنی کودکان تقسیم‌بندی شده‌اند تا مربیان با شناختی که از کودک دارند، پاسخ مناسب را در نظر بگیرند. ممکن است کودک ۵ساله‌ای که ذهنی قوی و پویا دارد و چه‌بسا فرزندی ۱۰ساله که فقط پاسخ سطح اول را می‌فهمد.

باتوجه‌به اینکه ابزار شناخت در کودکِ سطح اول، با محسوسات گره‌خورده، کودک به یاری حواس و رفتارهای حرکتی به اکتشاف محیط می‌پردازد. سعی شده پاسخ‌ها در این سطح، تاحدامکان ملموس و عینی باشند؛ یعنی همراه با نمونۀ عینی‌ای که باعث تقریب ذهن کودک شود.

در سطح دوم، مطالب تا حدودی ذهن‌های پویاتر و نیمه استدلالی را در نظر گرفته است و از معلومات رایج استفاده می‌شود.

در سطح سوم و بالاتر، پاسخ‌ها علمی‌ترند و استدلال محور؛ ضمن اینکه در کنار استدلال‌ها در برخی موارد، بیانات بزرگان نیز ذکر می‌شود.

کودکان، مانند نوار خامی هستند که از هرگونه اطلاعات، رفتار، فرهنگ و برخورد، الگوبرداری و آن را سرمایۀ حیات می‌کنند پس خانواده‌هایی که دغدغه تربیت توحیدی کودکشان را دارند می‌توانند با بهره‌بردن از این کتاب فرزندشان را به سمت سعادت هدایت کنند.

خواندن کتاب شصت پرسش اعتقادی (جواب‌های کودکانه به سوال‌های اعتقادی) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان والدینی که نگران تربیت دینی فرزندشان هستند، پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب شصت پرسش اعتقادی (جواب‌های کودکانه به سوال‌های اعتقادی)

«چیزایی که نور به اونا می‌خوره و بازتاب نور از اونا به چشم ما می‌رسه.

آیا همه‌چیز این‌طوریه؟ آیا هر چیزی که وجود داره به وسیلۀ نور، قابل دیدن می‌شه؟ خیلی چیزا هستن که بدن ندارن و اصلاً جسمی ندارن تا با نور دیده بشن؛ مثل هوا، صداها، امواج تلویزیون و خیلی چیزای زنده که دیده نمی‌شن؛ مثل فرشته‌ها و روح انسان‌ها.

می‌دونی چه نیرویی باعث می‌شه که یک سیب وقتی از درخت جدا می‌شه، روی زمین بیفته؟

نیروی جاذبه.

درسته؛ اما یه سؤال: آیا ما می‌تونیم نیروی جاذبه رو ببینیم؟ همون نیرویی که ما رو روی سطح زمین، محکم نگه داشته و اگه نبود، ما به فضا پرتاب می‌شدیم؟

نه.

درست مثل آهن‌ربا که چیزای آهنی رو با نیرویی به سمت خودش جذب می‌کنه و ما اون نیرو رو با چشم نمی‌بینیم. حتماً اینو می‌دونی كه از نظر علمی، هر کاری که در عالم انجام می‌شه، با انرژی انجام می‌شه.

بله، می‌دونم.

آیا ما می‌تونیم انرژی رو که وجودش برای همۀ کارها لازمه، با چشمامون ببینیم؟

نه.

یه مطلب دیگه؛ هر چی در عالم هست، بر اساس قانون و علم به وجود اومده و کار می‌کنه؛ مثلاً هر دونۀ گندم که ده‌ها دونۀ گندم تولید می‌کنه، مطابق ژن‌های درونش که همگی پیام‌های علمی هستن، این کار رو انجام می‌ده و یا حرکت ماه به دور زمین یا زمین به دور خورشید، همگی بر اساس قوانینِ دقیقِ ریاضی صورت می‌گیره؛ اما سؤال این‌جاست که آیا ما «علم» و یا «قانون» رو می‌تونیم با چشمامون ببینیم؟

البته که نه!

پس از اون‌جا که نور، تنها عامل دیده شدن اجسامه، توقع بجایی نیست که بخواهیم با چشم (چشمی که تنها به کمک نور می‌تونه ببینه) هر چیزی رو ببینیم، بلکه ما از روی نشونه و علامتِ هر چیزی می‌تونیم به وجودش پی ببریم. اصلاً اینکه آدم توقع داشته باشه که هر چیزی رو با چشماش ببینه تا به وجودش پی ببره، توقع بی‌جاییه؛ مثل اینکه کسی بخواد با چشم، صداها و بوها رو ببینه تا اونا رو بفهمه! برای شناخت هر چیزی، ابزار مخصوص خودش وجود داره؛ برای صداها، گوش و برای بوها، بینی و... و برای شناخت چیزایی که دیده نمی‌شن، مثل مهربونی و خوبی دیگران (مثل خدا)، باید به نشونه‌ها، کارها و رفتارهاشون نگاه کرد؛ یعنی باید با عقل و فکر و از روی نشونه‌هاشون به اونا پی برد. به این نکته هم دقت کن که: دیده نشدن، دلیلِ بر نبودن نیست.

سطح چهارم

اگه منظور از دیدن، دیدن ظاهری و با چشم باشه، خدا رو هرگز نمی‌شه دید؛ هم به دلیل عقل و علم، و هم به دلیل شرع.

اما به حکم عقل و علم: دیدن ظاهری، از طریق مواجه شدن چیزی با چشم و انعکاس امواج نوری صورت می‌گیره؛ یعنی اولاً باید جسمی باشه، و ثانیاً رودررویی و هم‌جهتی اون جسم با چشم اتفاق بیفته. به همین دلیل، چشم ما اشیای پشت سر رو نمی‌بینه؛ در حالی که خدا نه جسمه و نه ویژگی‌ها و خصوصیات جسم (مثل رودررویی) رو داره. بنابراین هرگز با چشمِ سر دیده نمی‌شه.

اما به حکم شرع: قرآن و روایات صریحاً دیدن ظاهری خدا رو غیرممکن می‌دونن. در قرآن اومده: «لا تدرکه الأبصار»؛ چشم‌ها او را نمی‌بینند. و در روایات اومده: «وامتنع علی عین البصیر»؛ خداوند هرگز برابر چشم بینندگان ظاهر نمی‌شود. یا: «لاتدرکه العیون بمشاهدة العیان»؛ دیده‌ها هرگز او را آشکار نمی‌بینند.

ولی اگه منظور از دیدن، دیدن باطنی باشه، البته به مقدار ظرفیت، استعداد و توان انسان‌ها، قابل دیدنه؛ چنان‌که امیرالمؤمنین( علیه السلام) به ذِعلِب فرمود: «خدایی را که ندیدم، هرگز نپرستیدم.» ذعلب پرسید: چگونه خدایت را دیده‌ای؟ حضرت فرمود: «وای بر تو! خدا را دیدگان سر درک نمی‌کند، بلکه چشم دل با نور ایمان، خدا را می‌بیند.»

مگه دل هم چشم داره؟

بله. خداوند در قرآن می‌فرماید: «فإنها لاتعمی الأبصار، بل تعمی القلوب التی فی الصدور»۲۲‌؛ چشمِ سرشان کور نیست، بلکه دل‌هایی که در سینه دارند، کور است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه