کتاب ارواح سبز

کتاب ارواح سبز نوشته‌ ژرژ ساند با ترجمه‌ ناهید صادقی توسط نشر امیرکبیر منتشر شده است. این کتاب داستانی را روایت می‌کند که در دل یک قصر قدیمی و پررمزوراز در فرانسه‌ی قرن هجدهم می‌گذرد و با ترکیبی از عناصر عاشقانه، معمایی و ماورایی، فضای خاصی را خلق می‌کند. شخصیت اصلی جوانی است که برای انجام مأموریتی حقوقی وارد قصر ایونی می‌شود و درگیر ماجراهایی عجیب و گاه وهم‌آلود می‌گردد. روایت کتاب با نگاهی دقیق به روابط انسانی، باورهای سنتی و کشمکش‌های درونی شخصیت‌ها، خواننده را به دنیایی میان واقعیت و خیال می‌برد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ارواح سبز

کتاب ارواح سبز با قلم ژرژ ساند، داستانی را در بستر فرانسه‌ی پیش از انقلاب روایت می‌کند؛ زمانی که سنت‌ها، باورهای خرافی و ساختارهای طبقاتی هنوز بر زندگی مردم سایه انداخته‌اند. راوی جوان که فرزند یک وکیل خوش‌نام است، به قصر ایونی فرستاده می‌شود تا پرونده‌ای حقوقی را پیگیری کند اما ورود او به این قصر، آغاز مواجهه با دنیایی از رازها، افسانه‌ها و ارواحی است که در حافظه‌ی جمعی ساکنان قصر حضور دارند. ساختار کتاب بر پایه‌ی روایت اول‌شخص است و با جزئیات دقیق، فضای قصر، روابط میان اعضای خانواده و خدمتکاران و همچنین باورهای عجیب و داستان‌های محلی را به تصویر می‌کشد. ژرژ ساند در این اثر مرز میان واقعیت و خیال را باریک‌تر می‌کند و با پرداختن به موضوعاتی چون عشق، وظیفه، ترس و قدرت تخیل، داستانی چندلایه و تأمل‌برانگیز خلق کرده است.

خلاصه داستان ارواح سبز

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان ارواح سبز با ورود راوی جوان به قصر ایونی آغاز می‌شود؛ جایی که مأموریتی حقوقی از سوی پدرش به او سپرده شده است. او که علاقه‌ای به حرفه‌ی وکالت ندارد و بیشتر شیفته‌ی ادبیات و زندگی مستقل است، به‌ناچار وارد فضایی می‌شود که در آن گذشته و حال، واقعیت و افسانه درهم‌تنیده‌اند. قصر ایونی با معماری باشکوه و فضای رازآلودش، میزبان خانواده‌ای است که هریک از اعضا ویژگی‌ها و دغدغه‌های خاص خود را دارند؛ از بانوی بزرگ قصر با باورهای خرافی و احترام به سنت‌ها تا عروس جوان و جذاب که روحی مستقل و اندیشه‌هایی متفاوت دارد. راوی در نخستین شب اقامتش با ماجرای سه عدد نان و بطری‌های آب روبه‌رو می‌شود؛ آیینی که ریشه در افسانه‌ای قدیمی درباره‌ی سه دوشیزه‌ی مسموم‌شده در قصر دارد. روایت حضور ارواح سبز، هم‌زمان با کشمکش‌های حقوقی و عاطفی راوی، به‌تدریج پررنگ‌تر می‌شود. او شب‌ها را در اتاقی می‌گذراند که گفته می‌شود محل ظهور اشباح است و تجربه‌هایی میان خواب و بیداری، ترس و کنجکاوی را از سر می‌گذراند. در این میان رابطه‌ی عاطفی و ذهنی او با بانوی جوان قصر به یکی از محورهای اصلی داستان بدل می‌شود؛ رابطه‌ای که میان وظیفه‌ی حرفه‌ای، اخلاق و احساسات در نوسان است. در ادامه راوی با شخصیت‌هایی چون کشیش لامیر و خدمتکاران قصر وارد گفت‌وگو می‌شود و هرکدام از زاویه‌ای متفاوت به افسانه‌ی ارواح سبز و واقعیت‌های زندگی در قصر می‌نگرند. داستان با پیشروی در لایه‌های روانی و اجتماعی شخصیت‌ها، مرز میان واقعیت و خیال را مبهم‌تر می‌کند و در نهایت تجربه‌ی راوی از قصر ایونی به سفری درونی و مواجهه با ترس‌ها و آرزوهایش تبدیل می‌شود.

چرا باید کتاب ارواح سبز را بخوانیم؟

ارواح سبز اثری است که با ترکیب فضای تاریخی، عاشقانه و ماورایی، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌گویی را ارائه می‌دهد. روایت ژرژ ساند با پرداختن به جزئیات زندگی در یک قصر قدیمی و نمایش باورهای سنتی و خرافی، فرصتی برای تأمل درباره‌ی مرزهای واقعیت و خیال فراهم می‌کند. شخصیت‌پردازی دقیق و روابط پیچیده میان اعضای خانواده و خدمتکاران به داستان عمق و جذابیت می‌بخشد. همچنین کشمکش‌های درونی راوی میان وظیفه و احساسات و مواجهه‌ی او با ناشناخته‌ها، کتاب را به اثری تأمل‌برانگیز درباره‌ی هویت، انتخاب و قدرت تخیل تبدیل کرده است. خواندن این کتاب نه‌تنها لذت یک داستان معمایی و عاشقانه را به همراه دارد بلکه دریچه‌ای به دنیای ذهنی و اجتماعی قرن هجدهم فرانسه می‌گشاید.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن ارواح سبز به دوستداران داستان‌های معمایی، عاشقانه و ماورایی پیشنهاد می‌شود. همچنین به کسانی که به روایت‌های تاریخی، فضای قصرها و روابط پیچیده‌ی خانوادگی علاقه دارند، این کتاب توصیه می‌شود. برای کسانی که دغدغه‌ی شناخت مرز میان واقعیت و خیال یا بررسی باورهای سنتی و تأثیر آن بر زندگی فردی و جمعی را دارند، این اثر انتخاب مناسبی است.

بخشی از کتاب ارواح سبز

«در شبی فرح‌بخش و دلپذیر بود که سفر خود را با اسب در میان جنگل‌هایی که قصر باشکوه و قدیمی ایونی را احاطه کرده بودند به انتها رساندم. سوارکار خوبی بودم، ملبس به لباس پرتکلف سوارکاران حرفه‌ای، همراه با پیشکاری که هیچ نیازی به آن نداشتم، اما چون مادرم می‌خواست نوعی صداقت صوری به ظاهرم ببخشد، تمایل داشت که پسرش در شرایطی مطلوب و آبرومند در مقابل اشخاص برجسته‌ای از موکلانمان ظاهر شود. شب به‌آرامی با نور آتشین دو ستارهٔ بزرگ روشن می‌شد. مه اندکی سوسوی دو ستارهٔ گمنام دیگر را که همچون چشمانی پر از درخشش در میان شب‌های سرد و روشن چشمک می‌زدند، می‌پوشاند. منظره‌ای که یک آسمان بهاری واقعی را تداعی می‌کند، آسمانی بسیار ناب، پر از نور و شفافیت، نور ملایمی که شدت بی‌حد آن کسی را وحشت‌زده نمی‌کرد و اگر بتوانم حق مطلب را ادا کنم، یکی از جذاب‌ترین مناظر آسمانی که به انسان اجازه می‌داد به زمین فکر کند و به تحسین خطوط بخارآلود افق، تنفس بی‌واهمه در فضای محصور از گل‌ها و گیاهان و در نهایت اقرار به اینکه چیزهای دیگری نیز در این وسعت عظیم وجود دارد که انسان فراموش می‌کند که خود نیز ذره‌ای ناچیز در این دنیای لایتناهی است.»