کتاب ترانه عشق

کتاب ترانه عشق نوشته شادی عبادی و منتشرشده توسط نشر روزگار، روایتی داستانی از زندگی چند شخصیت زن و مرد در بستر تهران دهه هفتاد و سال‌های پس از آن است. این رمان با تمرکز بر روابط خانوادگی، عشق، رنج‌های پنهان و امیدهای خاموش، تصویری از زنانگی، مادرانگی و جست‌وجوی هویت در دل روزمرگی‌ها ارائه می‌دهد. شخصیت‌های اصلی، هرکدام با دغدغه‌ها و زخم‌های خود، در مسیر زندگی با انتخاب‌ها و چالش‌هایی روبه‌رو می‌شوند که گاه ریشه در گذشته‌های دور و گاه در روابط پیچیده امروز دارند. روایت با نگاهی جزئی‌نگر و توصیف‌های ملموس، فضای خانه‌ها، دانشگاه، محل کار و خیابان‌های تهران را بازآفرینی می‌کند و در کنار آن، به دغدغه‌های اجتماعی و فردی نسل جوان نیز می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ترانه عشق

کتاب ترانه عشق اثر شادی عبادی، داستانی چندلایه درباره زنان و مردانی است که هرکدام با گذشته و حال خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. روایت از زاویه دید شخصیت‌های مختلف، به‌ویژه زنان، پیش می‌رود و زندگی آن‌ها را در خانه، محل کار، دانشگاه و روابط خانوادگی دنبال می‌کند. فضای داستان در تهران دهه هفتاد و سال‌های بعد شکل می‌گیرد و با جزئیات دقیق، حال‌وهوای آن دوران را بازتاب می‌دهد. شخصیت‌هایی مانند فریده، ترنج و امید، هرکدام با دغدغه‌ها و زخم‌های خود، در جست‌وجوی معنا، عشق و آرامش‌اند. ساختار رمان مبتنی بر روایت‌های موازی و رفت‌وبرگشت‌های زمانی است؛ گذشته و حال در هم تنیده‌اند و خاطرات، رؤیاها و واقعیت‌ها مرز روشنی ندارند. در کنار روایت زندگی روزمره، کتاب به موضوعاتی مانند فقدان، تنهایی، تلاش برای استقلال، روابط والدین و فرزندان، و تأثیر خاطرات تلخ بر انتخاب‌های امروز می‌پردازد. ترانه عشق با زبان توصیفی و فضاسازی دقیق، تجربه‌های عاطفی و روانی شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد و در لایه‌های زیرین خود، پرسش‌هایی درباره هویت، عشق و معنای زندگی مطرح می‌کند.

خلاصه داستان ترانه عشق

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان ترانه عشق با معرفی فریده، زنی میانسال و خیاط، آغاز می‌شود که در کارگاه کوچک خود در تهران مشغول دوختن لباس عروس است. او با گذشته‌ای پر از رنج و خاطرات تلخ، زندگی مستقل و تنهایی را تجربه می‌کند. در کنار او، ترنج، دختری جوان و دانشجوی ادبیات، با دغدغه‌های تحصیلی، شغلی و رابطه سرد با پدرش، امید، دست‌وپنجه نرم می‌کند. امید، مردی با گذشته‌ای مبهم و رابطه‌ای گسسته با دخترش، در تلاش است تا معنای تازه‌ای به زندگی خود ببخشد اما درگیر خاطرات و شکست‌های عاطفی است. روایت با رفت‌وبرگشت‌های زمانی، خاطرات کودکی، رؤیاها و کابوس‌های شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد. فریده با زخم‌های جسمی و روحی ناشی از گذشته، سعی دارد با کار و کمک به دیگران، معنایی برای زندگی بیابد. ترنج در مسیر رشد فردی و حرفه‌ای، با چالش‌های اجتماعی و خانوادگی روبه‌روست و در عین حال، به دنبال جلب توجه و محبت پدرش است. روابط میان شخصیت‌ها، گاه با سوءتفاهم، فاصله و ناگفته‌ها همراه است و گره‌های عاطفی و خانوادگی، محور اصلی داستان را شکل می‌دهد. در این میان، عشق، فقدان، امید و تلاش برای رهایی از گذشته، درونمایه‌های اصلی رمان را می‌سازند.

چرا باید کتاب ترانه عشق را بخوانیم؟

ترانه عشق با پرداختن به روابط پیچیده خانوادگی، زخم‌های پنهان و جست‌وجوی هویت، تجربه‌ای نزدیک به واقعیت زندگی معاصر را ارائه می‌دهد. روایت چندصدایی و توصیف‌های ملموس، امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌ها را فراهم می‌کند و خواننده را به دل دغدغه‌ها و احساسات نسل‌های مختلف می‌برد. این کتاب با نمایش فرازونشیب‌های عاطفی و اجتماعی، به موضوعاتی مانند استقلال زنان، تأثیر گذشته بر حال، و معنای عشق و فقدان می‌پردازد. برای کسانی که به داستان‌هایی با لایه‌های روان‌شناختی و اجتماعی علاقه دارند، این رمان می‌تواند دریچه‌ای به تجربه‌های انسانی و روابط میان‌نسلی باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن ترانه عشق به کسانی پیشنهاد می‌شود که دغدغه روابط خانوادگی، هویت فردی، تنهایی، فقدان یا چالش‌های عاطفی دارند. همچنین برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی و روایت‌های چندلایه درباره زنان و مردان معاصر مناسب است.

بخشی از کتاب ترانه عشق

«عشق را باور کن. در پس رنج هایت رازی نهفته است. پرده را کنار بزن. در پس حقیقت عریان نور پنهان شده است. نوری کز گرمایش عشق می‌تابد. عشق را باور کن. نور همین‌جاـت. در پس رنج‌هایت. سیگار را مجدد بین لب های قرمزش گذاشت و پک عمیقی به آن زد. همزمان با مداد روی کاغذ طرح زد و دود را بیرون فرستاد. طرح زدنش که تمام شد چشم هایش را به طرح الگو، روی کاغذ دوخت و سیگار نیمه سوخته اش را در زیرسیگاری چوبی رها کرد. دلش نمیخواست سیگار را خاموش کند. بوییدن نیکوتین نیز برایش لذتی عمیق داشت و بس. پس از چسباندن الگو و خط کشی و رولت زدن، نگاهش برای پیدا کردن قیچی در اطراف چرخ زد. از اضافه های کاغذ و پارچه روی موکت نوک مدادی گذشت و روی قواره پارچه ها و میز کرم رنگ خیاطی نشست. و پیدایش کرد. قیچی را از میز خیاطی کنار مانکن برداشت و پارچه را برش زد. دست هایش پس از سالها بریدن و دوختن و سانت زدن مهارت خاصی در این کار پیدا کرده بودند و محصول تمام این ها شده بود خریدن این چهاردیواری که ساعت ها در آن خیاطی می‌کرد.»