
کتاب رنجی که به ارث بردیم
معرفی کتاب رنجی که به ارث بردیم
کتاب رنجی که به ارث بردیم (بررسی تاثیر تربیت بر شخصیت و زندگی بزرگسالی) نوشتهی فاطمه قنبرینژاد و سیدمحمد رحیمی، اثری پژوهشی و تأملبرانگیز در حوزه روانشناسی تربیت و تأثیرات آن بر شکلگیری شخصیت انسان در بزرگسالی است. این کتاب با نگاهی عمیق به روابط والدین و فرزندان، به بررسی زخمها و آسیبهایی میپردازد که از دوران کودکی به نسلهای بعد منتقل میشوند و چگونه این رنجهای ناپیدا، رفتارها و انتخابهای ما را در بزرگسالی تحتتأثیر قرار میدهند. نویسندگان با بهرهگیری از مثالهای ملموس و روایتهای شخصی، تلاش کردهاند تا چرخهی تکرار آسیبهای تربیتی را شناسایی و راههایی برای رهایی از آن ارائه دهند. نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب رنجی که به ارث بردیم
رنجی که به ارث بردیم اثری است که با رویکردی تحلیلی و روایتمحور، به بررسی تأثیر تربیت خانوادگی بر شکلگیری شخصیت و روان بزرگسالان میپردازد. فاطمه قنبرینژاد و سیدمحمد رحیمی در این کتاب، با تکیهبر تجربههای زیسته و پژوهشهای روانشناسی، نشان دادهاند که بسیاری از مشکلات و دغدغههای بزرگسالی ریشه در الگوهای تربیتی دوران کودکی دارند. ساختار کتاب بهصورت فصلبندیشده و موضوعمحور است؛ هر فصل به یکی از جنبههای آسیبزای تربیت، مانند انتظارات نابجا، زنجیرهای نامرئی، ترس از شکست، اضطرابهای پنهان و عزتنفس گروگانگرفته میپردازد. در ادامه، نویسندگان راهکارهایی برای شناخت زخمهای کودکی، بازنویسی باورهای محدودکننده و بازیابی قدرت شخصی ارائه دادهاند. کتاب با زبانی صمیمی و بیقضاوت، تلاش میکند چرخهی انتقال رنجهای تربیتی را متوقف کند و امید به آیندهای متفاوت را در دل خواننده زنده نگه دارد.
خلاصه کتاب رنجی که به ارث بردیم
رنجی که به ارث بردیم با مقدمهای احساسی آغاز میشود که نویسنده آن را خطاب به فرزندش نوشته است؛ جایی که از عشق و امید میگوید اما همزمان به زخمهایی اشاره میکند که ناخواسته از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند. کتاب در فصل اول، به انتظاراتی میپردازد که کودکی را نابود میکنند؛ کودکانی که فرصت تجربهی خود بودن را ندارند و باید همواره مطابق استانداردهای والدین و جامعه رفتار کنند. این فصل با مثالهایی از قوانین نانوشته و فشارهای پنهان، نشان میدهد چگونه کودکان یاد میگیرند که ارزشمند بودنشان مشروط به تأیید دیگران است و اشتباه کردن ممنوع تلقی میشود. در ادامه، فصل دوم به زنجیرهای نامرئی میپردازد؛ باورها و محدودیتهایی که در کودکی شکل میگیرند و تا بزرگسالی همراه فرد باقی میمانند. نویسندگان با استفاده از مثال فیل سیرک، توضیح دادهاند که چگونه باورهای محدودکننده حتی پس از رفع موانع بیرونی، همچنان ذهن فرد را اسیر نگه میدارند. این فصل به پیامدهای وابستگی به نظر دیگران، ترس از تصمیمگیری و احساس بیارزشی اشاره دارد. فصل سوم، کودکی را به تصویر میکشد که در میدان جنگی برای بقا رشد میکند؛ کودکانی که برای جلب محبت و تأیید باید همواره بجنگند و هرگز فرصت تجربهی احساس امنیت و شادی را ندارند. این بخش با استناد به پژوهشهای علوم اعصاب، تأثیر استرس مزمن کودکی بر ساختار مغز و شکلگیری اضطراب و افسردگی در بزرگسالی را بررسی کرده است. در بخشهای بعدی، کتاب به تأثیر زخمهای کودکی بر روابط بزرگسالی، عزتنفس، ترس از شکست و اضطرابهای پنهان میپردازد و راههایی برای شناخت و ترمیم این زخمها ارائه میدهد. نویسندگان تأکید کردهاند که اولین گام برای رهایی، آگاهی از این زخمها و باورهای محدودکننده است و در ادامه، با بازنویسی ذهن و بازیابی قدرت شخصی، میتوان چرخهی رنج را متوقف کرد. در فصل پایانی، به نقش والدین در توقف چرخهی تربیت ناسالم و پرورش نسلی سالمتر و مستقلتر پرداخته شده است.
چرا باید کتاب رنجی که به ارث بردیم را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی واقعگرایانه و همدلانه، به یکی از مهمترین دغدغههای روانشناسی معاصر یعنی تأثیر تربیت بر شخصیت و سلامت روان میپردازد. رنجی که به ارث بردیم نهتنها به شناسایی ریشههای مشکلات فردی و اجتماعی کمک میکند، بلکه راههایی برای بازسازی ذهن و رهایی از زخمهای گذشته ارائه میدهد. نویسندگان با مثالهای ملموس و روایتهای قابل لمس، نشان دادهاند که بسیاری از ترسها، اضطرابها و احساس ناکافیبودنها، ریشه در الگوهای تربیتی دوران کودکی دارند. این کتاب فرصتی برای بازنگری در باورها و رفتارهای شخصی و خانوادگی فراهم میکند و به مخاطب کمک میکند تا با آگاهی و پذیرش، مسیر رشد و تغییر را آغاز کند. همچنین، برای والدین و کسانی که دغدغه تربیت نسل آینده را دارند، نکات کاربردی و قابل تأملی ارائه شده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که درگیر احساس ناکافیبودن، اضطراب، ترس از شکست یا مشکلات عزتنفس هستند. همچنین به والدین، مربیان، مشاوران و افرادی که به دنبال درک بهتر ریشههای رفتارها و احساسات خود یا فرزندانشاناند، توصیه میشود. برای کسانی که میخواهند چرخهی آسیبهای تربیتی را در خانواده خود متوقف کنند، این کتاب میتواند راهگشا باشد.
بخشی از کتاب رنجی که به ارث بردیم
«ما تنها وارثان خون و ژن والدینمان نیستیم؛ ما وارث خاطراتشان، ترسهایشان، عقدههایشان و زخمهای ناپیدایشان نیز هستیم. ما کودکانی بودیم که هنوز درک درستی از جهان نداشتیم؛ اما بار سنگین انتظارات را به دوش کشیدیم؛ کودکانی که خیلی زود فهمیدند عشق بیقیدوشرط نیست. اگر مطابق خواستههای دیگران باشی، دوستداشتنی خواهی شد؛ اما اگر خودت را زندگی کنی، مهر تأییدی بر وجودت نخواهند زد. کودکانی که یاد گرفتند سکوت، امنترین پناهگاه است؛ نه برای آنکه حرفی برای گفتن نداشتند، بلکه چون هر بار که حرف زدند یا نادیده گرفته شدند یا مورد سرزنش قرار گرفتند. این کتاب علیه هیچ کس نیست؛ اما برای همه ماست. همه ما در خانوادهای رشد کردهایم که والدینمان با تمام عشق و توانشان سعی کردهاند بهترین را برایمان رقم بزنند؛ پدر و مادرهایی که خودشان نیز کودکان دیروزی بودند؛ کودکانی که شاید هرگز فرصت نکردند درباره زخمهایشان صحبت کنند. کودکانی که یاد گرفتند تحمل کنند، سکوت کنند و ادامه دهند. آنها همان کاری را کردند که یاد گرفته بودند؛ همان چیزی را که به نظرشان درست میآمد؛ اما آیا این بدان معناست که اشتباه نکردهاند؟ آیا عشق ما را از خطا مصون میکند؟ آیا نیتهای خوب همیشه به نتایج خوب منجر میشوند؟ این کتاب سرزنشنامهای برای والدین نیست. ما آنها را درک میکنیم؛ اما درک کردن به معنای نادیده گرفتن زخمهایی که بر روح و روانمان نشسته، نیست. این کتاب فرصتی است برای دیدن، برای شناختن، برای بازبینی راههایی که از کودکی طی کردهایم و اثراتی که این مسیر بر ما گذاشته است. برای همه ما که گاهی در تصمیمگیریهای کوچک و بزرگ، در ترسها، در تردیدها، در جستوجوی هویت و در روابط پیچیده عاطفی و اجتماعی، ردپای گذشته را میبینیم.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه