کتاب طهورا

کتاب الکترونیکی «طهورا» اثر «رضا کاشانی اسدی» توسط نشر معارف منتشر شده است. این کتاب در قالب داستانی تاریخی، به روایت زندگی و دغدغه‌های یک دختر جوان در دوران خلافت مأمون عباسی می‌پردازد و فضای اجتماعی، خانوادگی و مذهبی آن دوران را از زاویه‌ای زنانه و متفاوت به تصویر می‌کشد. «طهورا» با نگاهی به نقش زنان و جوانان در تحولات فکری و اجتماعی، تلاش دارد تا مخاطب را با چالش‌های هویتی و معنوی شخصیت اصلی همراه کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب طهورا

«طهورا» نوشتهٔ رضا کاشانی اسدی، داستانی تاریخی است که در بستر قرن دوم و سوم هجری و هم‌زمان با خلافت مأمون عباسی روایت می‌شود. این کتاب با تمرکز بر زندگی یک خانوادهٔ اهل علم و حدیث در نیشابور، به‌ویژه از نگاه دختری جوان به نام «طهورا»، فضای پرتنش و پررمزوراز آن دوران را بازتاب می‌دهد. روایت کتاب، ترکیبی از واقعیت‌های تاریخی و تخیل نویسنده است و با بهره‌گیری از عناصر داستانی، دغدغه‌های فکری، اجتماعی و مذهبی شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد. ساختار کتاب به‌صورت روایی و اول‌شخص است و مخاطب را در جریان فرازونشیب‌های زندگی شخصیت اصلی قرار می‌دهد. «طهورا» علاوه‌بر پرداختن به مسائل خانوادگی و روابط میان اعضای خانواده، به نقش زنان در جامعهٔ آن زمان و چالش‌های آنان در مواجهه با قدرت، سیاست و دین نیز توجه ویژه‌ای دارد. این اثر با بهره‌گیری از زبان داستان، مفاهیمی چون حقیقت‌جویی، مسئولیت اجتماعی، هویت دینی و نقش شعر و ادبیات در بیداری جامعه را مطرح کرده است.

خلاصه داستان طهورا

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «طهورا» با روایت زندگی دختری جوان در نیشابور آغاز می‌شود؛ دختری که در خانواده‌ای اهل علم و حدیث رشد یافته و پدری سرشناس و مورد احترام دارد. فضای خانه و شهر، آمیخته با دغدغه‌های مذهبی، علمی و اجتماعی است و طهورا، برخلاف دختران هم‌سن‌وسال خود، ذهنی جست‌وجوگر و پرسشگر دارد. او درگیر پرسش‌هایی دربارهٔ جایگاه امام، حقیقت دین و وظیفهٔ فردی و جمعی در برابر ظلم و انحراف است. پدرش، عبدالسلام، شخصیتی محتاط و اهل تحقیق است که همواره در پی کشف حقیقت و اثبات احادیث پیامبر است و در عین حال، خانواده را از خطرات سیاسی و اجتماعی دور نگه می‌دارد. با شدت‌گرفتن کشمکش‌های سیاسی پس از پیروزی مأمون بر امین و تثبیت خلافت، خانوادهٔ طهورا نیز درگیر دعوت‌ها و تهدیدهای حکومت می‌شود. دعوت به مجالس رسمی و جشن‌های خلیفه، بهانه‌ای برای سنجش وفاداری و همراهی علما و خانواده‌های سرشناس است. در این میان، طهورا با الهام از شخصیت‌هایی چون دعبل خزاعی و با حمایت پدر و خانواده، به شعر و ادبیات روی می‌آورد تا پیام خود را در قالب قصیده‌ای به گوش دیگران برساند. او با تردیدها، ترس‌ها و امیدهایش دست‌وپنجه نرم می‌کند و در نهایت، تصمیم می‌گیرد در محفلی زنانه که به دعوت همسر خلیفه برگزار می‌شود، با شعر خود حقیقت را فریاد بزند. داستان، در بستر این کشمکش‌ها، به بلوغ فکری و معنوی طهورا و نقش او در بیداری جامعه می‌پردازد، بی‌آن‌که پایان ماجرا را به‌طور کامل افشا کند.

چرا باید کتاب طهورا را بخوانیم؟

«طهورا» با روایتی داستانی و تاریخی، مخاطب را به دل یکی از حساس‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام می‌برد و از زاویهٔ دید یک دختر جوان، دغدغه‌های هویتی، دینی و اجتماعی آن دوران را بازگو می‌کند. این کتاب با پرداختن به نقش زنان و جوانان در تحولات فکری و اجتماعی، فرصتی برای تأمل دربارهٔ مسئولیت فردی و جمعی در برابر حقیقت و ظلم فراهم می‌آورد. همچنین، حضور عناصر ادبی و شعر در روایت، به اثر رنگ و بویی متفاوت بخشیده و مخاطب را با اهمیت ادبیات در بیداری جامعه آشنا می‌کند. مطالعهٔ این کتاب، نه‌تنها تصویری از گذشته ارائه می‌دهد، بلکه به پرسش‌های امروز دربارهٔ هویت، مسئولیت و شجاعت در مواجهه با چالش‌های اجتماعی و دینی نیز پاسخ می‌دهد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های تاریخی، دوست‌داران ادبیات دینی و کسانی که دغدغهٔ هویت، مسئولیت اجتماعی و نقش زنان در تاریخ را دارند، مناسب است. همچنین، مطالعهٔ آن برای جوانانی که به دنبال الگویی برای مواجهه با چالش‌های فکری و اجتماعی هستند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب طهورا

«آفتاب در نیمه‌شب شب آرام و خواب لذت نخشی را گذرانده بودم. عستتاگی کار روزانه پاک از تنم بیرون رفته بود. چشمم را به ستاره‌های زیبای شهرمان دوخته بودم. آسعان روشن و تابش مهتاب گواهی می‌داد که دوازدهم یا سیزدهم ماه است. سحرگاه یک شب بهاری آن‌هم در نیشابور, که آن را به شهر باغ‌های قدیی می‌شناسند. واقعا لذت بخش است. هیچ خانه‌ای تنها یک مکان برای آلبالی گلایی سیب » آلوچه. پسته و بادام. کمی به هلوی چم چرخیدم. صدای خرناس خواهرم. هانیه. مثل هميشه نشان سب ان که در خواب عمیق فرو رفته‌است. او دو سال از من کوچک‌تر اما شیطنتش از من بیشتر بود. هرچه رنگ‌وبوی دنیا برای من کماهمیت بود او به زرق‌وبرق لباس و زیورالات دلبستگی بیشتری داشت. از شیطنت دخترانه چیزی کم نداشت و برای شروع زندگی کمی آتشش ش تند بود. به مهلوی راست چرخیدم. در مقابلم فضای باز حیاط منزلان قرار داشت که خیلی دلنشین بود. خصوصاً حالا که نسیم خنک عطر شکوفه‌ها را در همه‌جا می‌پراکند. از کودکی بارها این سوال برایم پیش آمده بود که مگر عطر و بوی بپشت چگونه است که مانندش را در نیشابور ندارع! دوباره برگشتم و طاق‌باز خواییدم. کمکم صدای اذان از دورونزدیک شنیده می‌شد. تقریباً همه اهالی اطراف ما اهل‌سنت هستند. به خاطر آنجد که تا آن روز در آن فراز و فرود دوران از اسلام به دستشان رسیده بود. پدرم در بین علما و حکنا و محدثان یکی از سرشناسان است. البته نه‌فقط بین مردم نیشابور بلکه در هم دیار عجم و عراق و مدینه و شامات شهرت دارد. در نیشابور ما مجالس و حافل علمی فراوانی برپا می‌شود. به‌ویژه این‌که در این دویست سال پس از هجرت انواع فرق با مبانی اندیشه‌ای متفاوت و با اغراض ختلف شکل گرفته است که گاهی با هم در تعامل و گاهی در تنازع هستند. اما پدرم یک حبوبیت عام بین همه فرق دارد. او شهرتش را بیشتر به خاطر صداقت و پشتکار در تحقیق کسب کرده است. البته برخوردش هم هميشه جذاب است. همه او را دوست دارند و اگر با نظراتش مخالف هم باشند. به‌صورت جدی با او معارضه نی‌کنند. در مجالس, علما سخن پدرم را مبنای کلام خود قرار می‌دهند. به هر حال ما به برکت وجود پدرمان مورد عطوفت و مهر و حبت غالب مردم قرار گرفته‌ایم.»