کتاب دویی گربه کتابخانه ویکی مایرون + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب دویی گربه کتابخانه

کتاب دویی گربه کتابخانه

نویسنده:ویکی مایرون
انتشارات:نشر لی‌لا
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب دویی گربه کتابخانه

کتاب دویی گربه کتابخانه، نوشته‌ی ویکی مایرون و با ترجمه‌ی مریم زینالی، روایتی واقعی و صمیمی از زندگی یک گربه‌ی خاص در کتابخانه‌ی عمومی شهر اسپنسر است. این کتاب در دسته‌ی زندگی‌نامه و خاطرات قرار می‌گیرد و با نگاهی جزئی‌نگر و انسانی، ماجرای ورود یک بچه‌گربه‌ی رهاشده به کتابخانه و تأثیر شگفت‌انگیزش بر کارکنان و مراجعان را روایت می‌کند. نویسنده که خود مدیر کتابخانه بوده، با زبانی ساده و صادقانه، تجربه‌ی شخصی‌اش را از نجات و بزرگ‌کردن این گربه‌ی دوست‌داشتنی به اشتراک گذاشته است. نشر لی‌لا آن را منتشر کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دویی گربه کتابخانه

دویی گربه کتابخانه اثری غیرداستانی است که در قالب خاطرات و روایت‌های روزمره، زندگی یک گربه‌ی نارنجی و پشمالو را دنبال می‌کند؛ گربه‌ای که در یکی از سردترین روزهای سال، در جعبه‌ی تحویل کتاب کتابخانه پیدا می‌شود. ویکی مایرون، نویسنده و مدیر کتابخانه، با نگاهی دقیق و احساسی، نه‌تنها به ماجرای نجات و بزرگ‌شدن دویی می‌پردازد، بلکه تأثیر حضور این گربه بر فضای کتابخانه، کارکنان و حتی شهر اسپنسر را به تصویر می‌کشد. ساختار کتاب بر پایه‌ی روایت‌های کوتاه و خاطره‌محور است و هر فصل به بخشی از زندگی دویی و ارتباط او با آدم‌ها و محیط اطرافش اختصاص دارد. در کنار روایت‌های شیرین و گاه طنزآمیز، کتاب به مسائل اجتماعی و اقتصادی شهر نیز اشاره‌هایی دارد و نشان می‌دهد چگونه یک موجود کوچک می‌تواند امید و شادی را به جامعه‌ای خسته و آسیب‌دیده بازگرداند.

خلاصه کتاب دویی گربه کتابخانه

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با پیدا شدن یک بچه‌گربه‌ی یخ‌زده در جعبه‌ی تحویل کتاب کتابخانه آغاز می‌شود؛ جایی که ویکی مایرون و همکارانش با تعجب و نگرانی، گربه‌ای ضعیف و لرزان را از میان کتاب‌ها بیرون می‌آورند. این گربه که بعدها نامش را دویی می‌گذارند، به‌سرعت جای خود را در دل کارکنان و مراجعان کتابخانه باز می‌کند. روایت کتاب، مراحل رشد و عادت‌کردن دویی به محیط جدید، تلاش برای مراقبت از او و واکنش‌های متفاوت مردم شهر را به تصویر می‌کشد. در کنار ماجراهای بامزه و گاه دردسرساز دویی، مثل علاقه‌اش به کش‌های پلاستیکی یا عادت‌های خوابیدن عجیبش، کتاب به تأثیر عمیق حضور او بر روحیه‌ی مردم شهر اسپنسر می‌پردازد؛ شهری که درگیر بحران اقتصادی و ناامیدی است. حضور دویی باعث می‌شود کتابخانه به مکانی گرم‌تر و صمیمی‌تر تبدیل شود و حتی کسانی که پیش‌تر ارتباطی با کتابخانه نداشتند، حالا برای دیدن این گربه‌ی خاص به آنجا سر می‌زنند. روایت‌هایی از ارتباط دویی با کودکان، سالمندان و حتی کسانی که از گربه‌ها می‌ترسند، بخش مهمی از کتاب را تشکیل می‌دهد و نشان می‌دهد چگونه یک حیوان می‌تواند پلی میان آدم‌ها بسازد و امید را به جمعی بازگرداند.

چرا باید کتاب دویی گربه کتابخانه را بخوانیم؟

این کتاب با روایت صمیمی و جزئی‌نگر، تصویری ملموس از تأثیر یک حیوان خانگی بر زندگی انسان‌ها ارائه می‌دهد. خواندن آن فرصتی است برای لمس لحظات ساده و درعین‌حال عمیق زندگی روزمره، دیدن قدرت همدلی و مهربانی در شرایط دشوار و آشنایی با نقش کتابخانه به‌عنوان قلب تپنده‌ی یک جامعه. روایت‌های طنزآمیز و خاطرات بامزه‌ی دویی، در کنار لحظات احساسی و تأمل‌برانگیز، کتاب را به اثری خواندنی برای علاقه‌مندان به داستان‌های واقعی و الهام‌بخش تبدیل کرده است. همچنین، کتاب به‌خوبی نشان داده است که چگونه یک موجود کوچک می‌تواند تغییرات بزرگی در محیط اطرافش ایجاد کند و امید را به دل‌ها بازگرداند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به دوست‌داران حیوانات، علاقه‌مندان به خاطرات و روایت‌های واقعی، کسانی که به دنبال الهام و امید در زندگی روزمره هستند و افرادی که دغدغه‌ی ارتباط انسانی و نقش کتابخانه‌ها در جامعه را دارند، پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که درگیر روزمرگی یا احساس تنهایی‌اند، این کتاب می‌تواند تجربه‌ای دلگرم‌کننده باشد.

بخشی از کتاب دویی گربه کتابخانه

هر دوشنبه صبح بعد از آخر هفته جعبه پر از کتاب بود. کار من این بود که صبح زود، کتاب‌ها رو دربیارم و روی یکی از گاری‌هامون بچینم. هر هفته همین روال بود. تا اون صبح زمستونی لعنتی؛ یکی از سردترین روزهای سال. با گاری وارد شدم و همون اول، جین هالیس کلارک - یکی از کتابدارامون - رو دیدم که وسط اتاق کارمندان خشکش زده بود. گفتم: «جین؟ چی‌شده؟» با صدای آرومی گفت: «یه صدایی از جعبه تحویل می‌آد.» «چه صدایی؟» «فکر کنم... فکر کنم صدای یه حیوانه.» «چی؟!» سرش رو تکون داد و گفت: «آره. یه حیوانه. صدای یه موجود زنده‌ست تو اون جعبه.» شبیه گربه بود، نه سگ. بیشتر شبیه یه پیرمرد بود که گلوی خشکش رو صاف می‌کنه. اما دهنه‌ی جعبه خیلی باریک بود. امکان نداشت یه پیرمرد بتونه از اون رد بشه. پس باید یه حیوان باشه... اما چه حیوانی؟ زانو زدم. درپوش رو گرفتم و دعا کردم. اما اون چیزی که حس کردم؛ موجی از سرمای استخون‌سوز بود. دیشب دما تا منفی پانزده درجه رسیده بود. باد از زیر لباس رد می‌شد و تا مغز استخوون نفوذ می‌کرد. یه نفر شب قبل، کتابی رو توی جعبه انداخته بود و دریچه کامل بسته نشده بود. نتیجه؟ جعبه به سردی بیرون بود. شاید سردتر چون داخلش فلزی بود. هوایی که آدمو وادار می‌کرد نفس نکشه. نفس‌نفس‌زنان، با چشم‌هام دنبال صدا گشتم... و اونجا دیدمش - یه بچه‌گربه، مچاله‌شده تو گوشه‌ی جلویی جعبه. لای چند تا کتاب قایم شده بود. فقط سرش پیدا بود، خز به‌هم‌ریخته و کثیف.

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۷۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

حجم

۸۷۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

قیمت:
۳۶,۴۸۰
تومان