کتاب بازی آرزوها

کتاب الکترونیکی «بازی آرزوها» نوشتهٔ «مگ شافر» و با ترجمهٔ «مهتاب صادقی» توسط نشر لی‌لا منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمان‌های معاصر قرار می‌گیرد و داستانی چندلایه دربارهٔ امید، جست‌وجوی معنا و پیوندهای انسانی را روایت می‌کند. شخصیت‌های اصلی کتاب، هرکدام با گذشته‌ای پر از زخم و آرزوهای برآورده‌نشده، در مسیر زندگی خود با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شوند که آن‌ها را به سوی تغییر و بازنگری در رویاهایشان سوق می‌دهد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب بازی آرزوها

«بازی آرزوها» اثری داستانی است که در قالب رمان معاصر نوشته شده و با روایتی چندصدایی، زندگی شخصیت‌هایی را دنبال می‌کند که هر یک به‌نوعی با گذشته و آرزوهای خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. داستان در فضایی واقع‌گرایانه اما آمیخته با عناصر خیال و جادو روایت می‌شود و از همان ابتدا، مخاطب را با فضایی مرموز و پررمزوراز روبه‌رو می‌کند. نویسنده، «مگ شافر»، با خلق جزیره‌ای خیالی به نام «جزیره ساعت» و شخصیت‌هایی مانند «جک مسترسون»، «هوگو» و «لوسی»، جهانی ساخته که در آن مرز میان واقعیت و خیال باریک است. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که روایت‌ها از زاویه دید شخصیت‌های مختلف پیش می‌رود و هر فصل، بخشی از زندگی و دغدغه‌های آن‌ها را آشکار می‌کند. این رمان به موضوعاتی چون فقدان، امید، بازسازی زندگی پس از بحران و قدرت آرزوها می‌پردازد و در عین حال، به نقش ادبیات و داستان‌نویسی در التیام زخم‌های روحی اشاره دارد. فضای داستان، همزمان با پیشرفت روایت، از یک جزیرهٔ دورافتاده تا شهرهای شلوغ و زندگی روزمرهٔ شخصیت‌ها گسترده می‌شود و مخاطب را به سفری احساسی و ذهنی دعوت می‌کند.

خلاصه داستان بازی آرزوها

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «بازی آرزوها» با قدم‌زدن «هوگو» در ساحل جزیره‌ای به نام «جزیره ساعت» آغاز می‌شود؛ جایی که سال‌هاست همراه با دوست قدیمی‌اش «جک مسترسون» زندگی می‌کند. جک، نویسنده‌ای منزوی و خسته از زندگی است که سال‌هاست دیگر نمی‌نویسد و در خاطرات و اندوه گذشته غرق شده. هوگو، نقاشی که بخشی از عمرش را صرف مراقبت از جک کرده، خود نیز با حسرت‌ها و آرزوهای برآورده‌نشده دست‌وپنجه نرم می‌کند. در همین حال، در شهری دیگر، «لوسی» به‌عنوان کمک‌معلم و سرپرست موقت پسری به نام «کریستوفر» تلاش می‌کند تا زندگی بهتری برای او بسازد و در عین حال، با مشکلات مالی و دغدغه‌های شخصی خود روبه‌رو است. داستان با ورود شخصیت‌هایی مانند «آسترید» و «مکس» که با نور مرموزی از فانوس دریایی جزیره مواجه می‌شوند، ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند. جک ناگهان اعلام می‌کند که کتاب جدیدی نوشته و تنها یک نسخه از آن وجود دارد؛ کتابی که قرار است به کسی برسد که شجاعت و هوش و توانایی آرزوکردن را داشته باشد. این تصمیم جک، موجی از هیجان و رمزآلودگی را در میان شخصیت‌ها و حتی دنیای بیرون ایجاد می‌کند. هرکدام از شخصیت‌ها، چه در جزیره و چه در شهر، با گذشته و زخم‌های خود روبه‌رو می‌شوند و در جست‌وجوی معنایی تازه برای زندگی و آرزوهایشان قدم برمی‌دارند. روایت کتاب، با پیوند زدن زندگی این افراد، نشان می‌دهد که چگونه امید و آرزو می‌تواند مسیر زندگی را تغییر دهد و حتی در تاریک‌ترین لحظات، جرقه‌ای از نور و امکان را به ارمغان بیاورد.

چرا باید کتاب بازی آرزوها را بخوانیم؟

«بازی آرزوها» با ترکیب واقعیت و خیال، داستانی چندلایه دربارهٔ قدرت آرزوها و تأثیر آن‌ها بر سرنوشت انسان‌ها ارائه می‌دهد. این کتاب به‌ویژه برای کسانی جذاب است که به روایت‌های شخصیت‌محور و کندوکاو در احساسات و زخم‌های روحی علاقه دارند. نویسنده با پرداختن به موضوعاتی مانند فقدان، امید، بازسازی پس از بحران و نقش ادبیات در زندگی، مخاطب را به تأمل دربارهٔ معنای آرزو و شجاعت در مواجهه با دشواری‌ها دعوت می‌کند. روایت چندصدایی و فضای مرموز جزیره، تجربه‌ای متفاوت از خواندن یک رمان معاصر را رقم می‌زند و مخاطب را به سفری احساسی و ذهنی می‌برد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر، داستان‌های شخصیت‌محور و روایت‌های چندلایه مناسب است. همچنین کسانی که دغدغه‌هایی مانند فقدان، امید، بازسازی زندگی و جست‌وجوی معنا دارند، می‌توانند با «بازی آرزوها» ارتباط برقرار کنند. برای دوست‌داران ادبیات و داستان‌هایی که مرز میان واقعیت و خیال را محو می‌کنند، این اثر انتخابی قابل‌توجه است.

بخشی از کتاب بازی آرزوها

«هوگو به خودش یادآوری کرد که فقط ۳۴ سال دارد و اگر درست حساب کرده باشد (که بعید است چون نقاش‌ها معمولاً در ریاضی ماهر نیستند) یعنی تقریباً ۱۵ درصد از زندگی‌اش را در این جزیره گذرانده، درحالی که مثل پرستاری از یک مرد بالغ مراقبت می‌کرده است. آیا می‌توانست جزیره را ترک کند؟ سال‌ها بود که آرزوی رفتن را داشت. اما همیشه فقط مثل یک نوجوان بود که خواب فرار از خانه را می‌دید. ولی حالا او واقعاً داشت برنامه‌ریزی می‌کرد یا حداقل برای برنامه‌ریزی، برنامه‌ای می‌ریخت. میلیون‌ها کودک در سراسر دنیا و حتی بزرگ‌سالانی که روزی کودک بودند؛ با خوشحالی گریه می‌کردند اگر جک مسترسون کتاب جدیدی درباره‌ی «جزیره‌ی ساعت و استادی مرموز که در سایه‌ها زندگی می‌کرد و آرزوهای کودکان شجاع را برآورده می‌کرد» منتشر می‌کرد. ناشر جک به‌طور مرتب جعبه‌هایی از نامه‌های هواداران را به خانه‌اش می‌فرستاد؛ هزاران کودک که از جک درخواست می‌کردند دوباره بنویسد. اما جک در طول پنج سال گذشته هیچ کاری نکرده بود جز اینکه در باغش وقت می‌گذرانده، چند صفحه از یک کتاب می‌خواند، یک خواب طولانی می‌کرد، هنگام شام بیش ازحد شراب می‌نوشید و تا وقتی عقربه‌ی کوچک ساعت به اسکله‌ی ساعت می‌رسید، در کابوس‌هایش فرو می‌رفت. چیزی باید به‌زودی تغییر می‌کرد.»