کتاب اسمت را فراموش نکن امیرمحمد طهماسبی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب اسمت را فراموش نکن

کتاب اسمت را فراموش نکن

دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب اسمت را فراموش نکن

کتاب الکترونیکی «اسمت را فراموش نکن» نوشتهٔ امیرمحمد طهماسبی اثری داستانی است که نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. این کتاب با روایتی معاصر و در فضایی شهری، به زندگی جوانی می‌پردازد که درگیر ماجرایی پیچیده و پرتنش می‌شود. داستان حول محور روابط عاطفی، سوءتفاهم‌ها و چالش‌های اجتماعی شکل می‌گیرد و مخاطب را با فرازونشیب‌های زندگی شخصیت اصلی همراه می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب اسمت را فراموش نکن

«اسمت را فراموش نکن» اثری داستانی و معاصر است که در قالب رمان نوشته شده و فضای آن در بستر جامعهٔ امروز ایران شکل گرفته است. امیرمحمد طهماسبی در این کتاب، داستان جوانی را روایت می‌کند که زندگی‌اش به‌واسطهٔ یک اتفاق غیرمنتظره دستخوش تغییر می‌شود. روایت کتاب با زبانی صمیمانه و دیالوگ‌محور پیش می‌رود و شخصیت‌ها در بستر روابط دوستانه و خانوادگی به تصویر کشیده می‌شوند. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اول‌شخص است و خواننده را به‌طور مستقیم با ذهنیات و احساسات شخصیت اصلی همراه می‌کند. در این اثر، علاوه‌بر روایت عاشقانه، به مسائل اجتماعی، سوءظن‌ها و بحران‌های هویتی نیز پرداخته شده است. کتاب با فضاسازی ملموس و جزئی‌نگر، تصویری از زندگی جوانان امروزی ارائه می‌دهد و مخاطب را با چالش‌های اخلاقی و روانی شخصیت‌ها روبه‌رو می‌کند.

خلاصه داستان اسمت را فراموش نکن

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «اسمت را فراموش نکن» با روایت زندگی جوانی به نام «امیرمحمد» آغاز می‌شود که در آستانهٔ یک اتفاق مهم در زندگی شخصی‌اش قرار دارد. او در کنار دوستان و خانواده، برای مراسم خواستگاری از دختری به نام «ویانا» آماده می‌شود. همه‌چیز طبق برنامه پیش می‌رود تا اینکه در روز خواستگاری، ماشین او به سرقت می‌رود و این حادثه سرآغاز مجموعه‌ای از اتفاقات غیرمنتظره می‌شود. پس از مراسم، خبر تصادف مرگبار عموی ویانا با خودروی سرقت‌شده به گوش می‌رسد و «امیرمحمد» به‌عنوان مظنون اصلی قتل بازداشت می‌شود. او در بازداشتگاه با افراد مختلفی روبه‌رو می‌شود و در تلاش است بی‌گناهی خود را اثبات کند. روند بازجویی‌ها، فشارهای روانی و تردیدهای اطرافیان، او را در موقعیتی دشوار قرار می‌دهد. در این میان، رابطهٔ عاطفی او با ویانا نیز تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد و پیامدهای این بحران، هویت و اعتماد به نفس شخصیت اصلی را به چالش می‌کشد. داستان با تمرکز بر تلاش شخصیت اصلی برای اثبات حقیقت، مواجهه با سوءظن‌ها و جست‌وجوی راهی برای بازگشت به زندگی عادی، پیش می‌رود. روایت کتاب، هم‌زمان با پیشبرد ماجرای جنایی، به روابط انسانی، دوستی‌ها و معنای اعتماد می‌پردازد و مخاطب را تا مرزهای امید و ناامیدی همراه می‌کند، بی‌آنکه پایان ماجرا را به‌طور کامل افشا کند.

چرا باید کتاب اسمت را فراموش نکن را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستانی پرکشش و فضایی معاصر، مخاطب را به دل ماجرایی می‌برد که در آن مرز میان حقیقت و سوءتفاهم باریک است. «اسمت را فراموش نکن» با پرداختن به موضوعاتی مانند اعتماد، هویت، روابط عاطفی و فشارهای اجتماعی، فرصتی برای هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌ها فراهم می‌کند. خواننده در جریان داستان، با چالش‌های اخلاقی و روانی شخصیت اصلی روبه‌رو می‌شود و می‌تواند از زاویه‌ای تازه به مسائل روزمره و بحران‌های جوانان نگاه کند. این اثر نه‌تنها یک روایت عاشقانه و معمایی است، بلکه به دغدغه‌های اجتماعی و انسانی نیز می‌پردازد و مخاطب را به تفکر دربارهٔ انتخاب‌ها و پیامدهای آن‌ها دعوت می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر فارسی، داستان‌های معمایی و عاشقانه و کسانی که به روایت‌های روان‌شناختی و اجتماعی علاقه دارند، مناسب است. همچنین افرادی که دغدغهٔ هویت، اعتماد و روابط انسانی را در زندگی خود تجربه می‌کنند، می‌توانند با فضای داستان ارتباط برقرار کنند.

بخشی از کتاب اسمت را فراموش نکن

«گاهی تنها یک همراه لازم است. یک یار که تمام دردهایت را با تو شریک شود تا وقتی توپای دویدن نداری، او پاهایت شود... و چه زیباست داشتنت! قطعاً می‌دونستم روز خیلی خاصی می‌شه. تموم تلاشم رو کرده بودم. کلی ایده. کلی انرژی و امید قرار بود شروع یه چیز عالی بشه. بااینکه همه‌چی رو بالای صد بار توی ذهنم مرور کرده بودم، غافلگیر شدم. هنوز همه‌چیز دقیق یادمه. وارد کافه شدیم. بچه‌ها با کیک تولد من دور میز وایساده بودن. کل کافه پر از بادکنک و کاغذای رنگی بود. ویانا با لبخندی بزرگ جلوی من وایساده بود و من رو نگاه می‌کرد. احمد آروم با یه کیک کوچیک از پشت بار اومد سمتم. «انتخاب با خودته. یا تسلیم می‌شی یا هردو تا کیک رو می‌زنم توی صورتت.» می‌دونستم تا کارش رو نکنه بی‌خیال نمی‌شه. «باشه. فقط روی لباسم نریز؛ کادوی ویاناست.» کیک رو با تموم قدرت به صورتم فشار داد. صورتم رو شستم برگشتم پیش بچه‌ها و نشستم. خیلی استرس داشتم. نمی‌خواستم کسی متوجه بشه. ناخودآگاه شروع کردم به حرف‌زدن.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۹ صفحه

حجم

۵۷۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۹ صفحه

قیمت:
۹۴,۰۰۰
۷۰,۵۰۰
۲۵%
تومان