
کتاب زیباشناسی ایماژ در دیالکتیک پیوند هنرهای تجسمی و شعر
معرفی کتاب زیباشناسی ایماژ در دیالکتیک پیوند هنرهای تجسمی و شعر
کتاب الکترونیکی «زیباشناسی ایماژ در دیالکتیک پیوند هنرهای تجسمی و شعر» نوشتهٔ کلود عبید و با ترجمهٔ احمدرضا حیدریان شهری و زهرا حقایقی، توسط نشر دانشگاه فردوسی مشهد منتشر شده است. این اثر به بررسی رابطهٔ میان هنرهای تجسمی و شعر از منظر زیباشناسی ایماژ میپردازد و تلاش میکند با رویکردی تطبیقی، پیوندهای تاریخی و نظری این دو حوزه را واکاوی کند. کتاب در دستهٔ نقد هنری و ادبی قرار میگیرد و برای علاقهمندان به هنر، ادبیات و فلسفهٔ هنر جذابیت دارد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زیباشناسی ایماژ در دیالکتیک پیوند هنرهای تجسمی و شعر
در «زیباشناسی ایماژ در دیالکتیک پیوند هنرهای تجسمی و شعر» کلود عبید به سراغ یکی از پرسشهای بنیادین حوزهٔ هنر رفته است: چگونه تصویر و ایماژ در شعر و هنرهای تجسمی به هم پیوند میخورند و چه نسبتی میان این دو برقرار است؟ این کتاب در قالب ناداستان و پژوهشی دانشگاهی، با ساختاری منظم و تاریخی، ابتدا به ریشههای نظریهٔ بازنمایی و محاکات در اندیشهٔ فیلسوفانی چون ارسطو و جاحظ میپردازد و سپس به بررسی مکاتب هنری مدرن مانند امپرسیونیسم، سوررئالیسم، کوبیسم و انتزاعگرایی میرسد. عبید در ادامه تأثیر هنرهای تجسمی بر شعر مدرن، بهویژه بر شاعران غربی و عرب را تحلیل میکند و نقش ایماژ و تصویر را در شکلگیری شعر و نقاشی مدرن برجسته میسازد. کتاب با نگاهی تطبیقی، نمونههایی از آثار هنرمندان و شاعران برجسته مانند ونگوگ، شاگال، ازرا پاوند و الیوت را بررسی میکند و در بخشهای پایانی به کاربست رنگ در شعر و پیوند شعر و نگاره میپردازد. این اثر برای کسانی که به دنبال فهم عمیقتر از رابطهٔ میان زبان، تصویر و هنر هستند، منبعی غنی و قابل تأمل بهشمار میآید.
خلاصه کتاب زیباشناسی ایماژ در دیالکتیک پیوند هنرهای تجسمی و شعر
این کتاب با طرح پرسش دربارهٔ ماهیت ایماژ و نقش آن در هنرهای تجسمی و شعر آغاز میشود. نویسنده ابتدا به سراغ نظریههای کلاسیک بازنمایی میرود و دیدگاه ارسطو دربارهٔ تقلید و شبیهسازی در هنر را شرح میدهد؛ جایی که شعر و نقاشی هر دو بهعنوان هنرهای مبتنی بر بازنمایی معرفی میشوند. سپس به نقد و تحلیل دیدگاه جاحظ در سنت عربی پرداخته شده که شعر را نوعی تصویرسازی و ساختار حسی میداند و بر پیوند شاعر و نقاش تأکید میکند. در ادامه، عبید به چالشهای همسانی و ناهمسانی میان شعر و هنرهای تجسمی میپردازد و نشان میدهد که چگونه در طول تاریخ، گاه این دو هنر بهعنوان دو زبان متفاوت و گاه بهعنوان دو جلوهٔ یک حقیقت هنری دیده شدهاند. او با بررسی مکاتب هنری مدرن، از امپرسیونیسم تا کوبیسم و انتزاعگرایی، تحول نگاه به تصویر و ایماژ را در هنر غربی دنبال میکند و تأثیر این تحولات را بر شعر مدرن، بهویژه در آثار ازرا پاوند و الیوت و شاعران عرب، تحلیل میکند. در بخشهای بعدی، کتاب به بنمایههای ایماژ در هنرهای تجسمی و شعر میپردازد و سرچشمههای شاعرانه در آثار هنرمندانی چون ونگوگ و شاگال را بررسی میکند. عبید همچنین به پیوند شعر و نگاره، شعر-نگارهها و شعر-مجسمهها اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه مرزهای میان این هنرها در دوران معاصر کمرنگ شده است. در نهایت، کتاب با تأملی بر کاربست رنگ در شعر و نقش خاطره و احساس در آفرینش هنری، به این نتیجه میرسد که ایماژ، حلقهٔ واسط میان تجربهٔ زیباشناختی در شعر و هنرهای تجسمی است و هر دو هنر، از طریق تصویر، به بیان عمیقترین لایههای احساس و اندیشهٔ انسانی میپردازند.
چرا باید کتاب زیباشناسی ایماژ در دیالکتیک پیوند هنرهای تجسمی و شعر را بخوانیم؟
این کتاب برای کسانی که به دنبال فهم عمیقتر از رابطهٔ میان زبان، تصویر و هنر هستند، فرصتی فراهم میکند تا با ریشهها و تحولات نظریهٔ ایماژ در شعر و هنرهای تجسمی آشنا شوند. «زیباشناسی ایماژ در دیالکتیک پیوند هنرهای تجسمی و شعر» با رویکردی تطبیقی و تاریخی، نمونههای متنوعی از آثار هنرمندان و شاعران برجسته را بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه تصویر و ایماژ میتواند پلی میان تجربهٔ حسی و اندیشهٔ انتزاعی باشد. مطالعهٔ این کتاب به درک بهتر از مکاتب هنری مدرن، نقش بازنمایی در هنر و پیوندهای میان شعر و نقاشی کمک میکند و نگاه تازهای به مفهوم تصویر در هنر و ادبیات ارائه میدهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران رشتههای هنر، ادبیات، فلسفهٔ هنر و نقد ادبی مناسب است. همچنین علاقهمندان به مکاتب هنری مدرن، نظریهٔ بازنمایی و پیوند میان شعر و هنرهای تجسمی میتوانند از مطالب آن بهرهمند شوند. برای کسانی که دغدغهٔ فهم عمیقتر از نقش تصویر و ایماژ در آفرینش هنری دارند، این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب زیباشناسی ایماژ در دیالکتیک پیوند هنرهای تجسمی و شعر
«هنرهای تجسمی و شعر دو مظهر پویایی روان انسان هستند که از خود توان شناخت و ادراک سرچشمه میگیرند و ارتباط تنگاتنگی بین آنها وجود دارد؛ بدین ترتیب پیوند نزدیک بین نقاش و شاعر به گونهای است که در بسیاری از امور بین آنها همسانیهایی دیده میشود، چنان که کنشپذیری و الهام بهلحاظ روحی و روانی و ازنظر تواناییهای بنیادین روانشناختی، شباهت و همسانی بین آنها وجود دارد و آن همسانیها، درونداشتهایی است که برای هنرمند آفرینشگر ضروری است تا خود را به کمال رساند و در کار هنری، چه نقاشی و چه شعر بدرخشند. همچنین این دو هنر در بازنمایی واقعیت و تلاش برای فرا رفتن از آن و در بهبود مفهوم و بیان آن از نظرگاه شخصی خود و ارائه و فراگیر نمودن یک الگوی هنری همسان هستند اما هر یک از این دو بر پایه عنصر تشکیلدهندهاش به این مهم میپردازد. پس گزافهگویی نیست، هنگامی که میگوییم هنر کارش جداسازی ذات انسانی از دیگر عناصر حیات و طبیعت است؛ زیرا آن به بازسازی، انتزاع آفرینش و پریدن از تاروپود یکنواختی مرگبار برای رسیدن به بازنگاری است که بین حرکت طبیعت و طبیعی بودن طبیعت و بین اقدام به آفرینشگری و طبیعت آن جدایی میافکند و هنرمند این کار را با عنوان بازسازی بازآفرینی، صورتگری زیباشناسانه یک باشنده، و یا یک پدیدهای یا ایده و فکری انجام میدهد.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه