
کتاب لوئی آرمسترانگ که بود؟
معرفی کتاب لوئی آرمسترانگ که بود؟
کتاب «لوئی آرمسترانگ که بود؟» نوشتهٔ یونا زلدیس مکدونا و با ترجمهٔ علی سلامات ثانی، توسط نشر فرناد منتشر شده است. این کتاب زندگینامهای برای نوجوانان است که به روایت سرگذشت یکی از چهرههای برجستهٔ موسیقی جهان، لوئی آرمسترانگ، میپردازد. نویسنده با زبانی روشن و روایی، مسیر زندگی آرمسترانگ را از کودکی سخت در محلههای فقیرنشین نیواورلئان تا رسیدن به شهرت جهانی دنبال میکند. این اثر بخشی از مجموعهٔ «چه کسی بود؟» است که به معرفی افراد تأثیرگذار تاریخ برای نوجوانان میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب لوئی آرمسترانگ که بود؟
«لوئی آرمسترانگ که بود؟» اثری در قالب زندگینامه و ناداستان است که با تمرکز بر زندگی و آثار لوئی آرمسترانگ، نوازنده و خوانندهٔ مشهور سبک جز، نوشته شده است. یونا زلدیس مکدونا در این کتاب، با روایتی داستانگونه و قابلدرک برای نوجوانان، فراز و نشیبهای زندگی آرمسترانگ را از دوران کودکی تا بزرگسالی به تصویر کشیده است. ساختار کتاب بهصورت فصلبندیشده و با تمرکز بر دورههای مهم زندگی آرمسترانگ پیش میرود؛ از کودکی در محلهٔ استوریویل نیواورلئان، تجربههای تلخ و شیرین، ورود به دنیای موسیقی، مهاجرت به شهرهای مختلف، تا رسیدن به شهرت جهانی و تأثیرگذاری بر موسیقی جز. کتاب علاوهبر روایت زندگی آرمسترانگ، به زمینههای اجتماعی و تاریخی دوران او نیز میپردازد و تصویری از وضعیت سیاهپوستان آمریکا، قوانین تبعیضآمیز و نقش موسیقی در عبور از این موانع ارائه میدهد. این اثر با تصاویر و توضیحات جانبی، مخاطب نوجوان را با دنیای موسیقی جز و شخصیتهای مهم آن آشنا میکند و در عین حال، الهامبخش پیگیری رؤیاها و غلبه بر مشکلات است.
خلاصه کتاب لوئی آرمسترانگ که بود؟
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «لوئی آرمسترانگ که بود؟» با کودکی لوئی در محلهای فقیرنشین و پرخطر در نیواورلئان آغاز میشود؛ جایی که او با مادر و خواهرش زندگی میکند و از همان ابتدا با فقر، تبعیض نژادی و دشواریهای اجتماعی روبهرو است. لوئی برای کمک به خانوادهاش کارهای مختلفی انجام میدهد و خیلی زود علاقهاش به موسیقی آشکار میشود. او با جمعآوری پول و حمایت خانوادهٔ کارنفسکی، اولین ساز خود را تهیه میکند و بهتدریج وارد گروههای موسیقی خیابانی میشود. یک حادثه در شب سال نو باعث میشود لوئی به مدرسهٔ اصلاح و تربیت فرستاده شود؛ جایی که استعدادش در موسیقی کشف و پرورش پیدا میکند. او در این محیط با سازهای مختلف آشنا میشود و بهسرعت پیشرفت میکند. پس از بازگشت به خانه، لوئی با تلاش فراوان وارد دنیای حرفهای موسیقی میشود و در کافهها و کلوبهای نیواورلئان اجرا میکند. آشنایی با «کینگ اولیور» نقطهٔ عطفی در زندگی اوست و به دعوت او، لوئی به شیکاگو میرود و در گروههای بزرگ جز فعالیت میکند. کتاب به مهاجرت بزرگ سیاهپوستان به شمال آمریکا، تأثیر قوانین جیم کرو و تبعیض نژادی بر زندگی آرمسترانگ و دیگر هنرمندان سیاهپوست میپردازد. در ادامه، لوئی با پشتکار و استعدادش به شهرت میرسد، با هنرمندان بزرگی همکاری میکند و سبک منحصربهفرد خود را در موسیقی جز تثبیت میکند. روایت کتاب تا سالهای اوج شهرت آرمسترانگ و نقش او در تغییر نگرش جامعه نسبت به موسیقی و سیاهپوستان ادامه مییابد، بیآنکه پایان زندگی او را افشا کند.
چرا باید کتاب لوئی آرمسترانگ که بود؟ را بخوانیم؟
این کتاب با روایت زندگی لوئی آرمسترانگ، تصویری ملموس از مبارزه با فقر، تبعیض و موانع اجتماعی ارائه میدهد و نشان میدهد چگونه علاقه و پشتکار میتواند مسیر زندگی را تغییر دهد. مخاطب با خواندن این اثر، نهتنها با تاریخچهٔ موسیقی جز و تأثیر آن بر فرهنگ آمریکا آشنا میشود، بلکه با فرازونشیبهای زندگی یک هنرمند بزرگ و نقش او در عبور از مرزهای نژادی و اجتماعی روبهرو میشود. کتاب با زبانی ساده و روایت داستانی، مفاهیم مهمی چون امید، تلاش و اهمیت پیگیری رؤیاها را به مخاطب منتقل میکند و در عین حال، اطلاعات ارزشمندی دربارهٔ تاریخ اجتماعی آمریکا و موسیقی جز ارائه میدهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی مناسب است که به زندگینامهها، موسیقی، تاریخ اجتماعی و الهامگرفتن از سرگذشت افراد موفق علاقه دارند. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ تبعیض نژادی، عدالت اجتماعی یا شناخت موسیقی جز را دارند، مطالعهٔ این اثر مفید خواهد بود.
بخشی از کتاب لوئی آرمسترانگ که بود؟
«روزی روزگاری پسربچهی سیاهپوست فقیری بود که در اوایل قرن بیستم در شهر نیواورلئان بزرگ شد. اسمش لوئی آرمسترانگ بود. اما مردم او را «لوی کوچولو» صدا میزدند. برای کمک به خانوادهاش، هر کاری از دستش برمیآمد انجام میداد. تکههای برنج و ورقهای نازک قلع را جمع میکرد و به سمسارها میفروخت. روزنامه در خیابانها میفروخت و برای بزرگترها کارهای کوچک و سفارشهایشان را انجام میداد. لوئی یک گروه آواز هم با سه تا از دوستانش تشکیل داده بود. آنها در گوشهی خیابان میایستادند و میخواندند. مردم هم بهشان پول میدادند. شب سال نو وقتی لوی کوچولو حدود دوازده سال داشت، با دوستانش برای خواندن آواز بیرون رفت. تازه یک آهنگ به اسم «زیبای برزیلی من» را تمام کرده بودند و در راه بازگشت به خانه بودند. یکی از دوستانش یک تفنگ اسباببازی درآورد و به هوا شلیک کرد. او فقط میخواست سر و صدا کند، چون شب سال نو بود. لوی هم همین کار را کرد. با این تفاوت که او یک تفنگ واقعی داشت. تفنگش را بیرون آورد و آن را رو به آسمان گرفت: بم! بم! بم! یک پلیس صدای تیرها را شنید...
حجم
۱۸٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۱۸٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه