کتاب گیلوهپا رضا صفوی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب گیلوهپا

کتاب گیلوهپا

نویسنده:رضا صفوی
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب گیلوهپا

کتاب الکترونیکی «گیلوهپا: شاهزاده‌ای از سومر» نوشتهٔ رضا صفوی اثری داستانی است که نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. این رمان با الهام از تاریخ و اسطوره‌های باستانی، ماجرای زندگی و سرنوشت دختری از خاندان سلطنتی سومر را روایت می‌کند که درگیر مناسبات سیاسی، عشق، و رخدادهای شگفت‌انگیز می‌شود. داستان در بستری از وقایع تاریخی و عناصر علمی-تخیلی شکل می‌گیرد و مخاطب را به دنیای پررمزوراز تمدن‌های کهن و مواجهه با ناشناخته‌ها می‌برد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب گیلوهپا

«گیلوهپا: شاهزاده‌ای از سومر» اثری داستانی با ساختاری رمان‌گونه است که در بستر تاریخی و اسطوره‌ای تمدن سومر روایت می‌شود. رضا صفوی در این کتاب، داستان را با الهام از وقایع و شخصیت‌های تاریخی و با افزودن عناصر علمی-تخیلی پیش می‌برد. روایت کتاب از زبان سومر باستان آغاز می‌شود و به‌تدریج با ورود شخصیت‌های مختلف و رخدادهای غیرمنتظره، فضای داستانی را گسترش می‌دهد. این رمان نه‌تنها به مناسبات سیاسی و اجتماعی دوران باستان می‌پردازد، بلکه با ورود عناصر فرازمینی و رخدادهای ماورایی، مرز میان واقعیت و خیال را کمرنگ می‌کند. ساختار کتاب بر پایهٔ روایت خطی و توصیف‌های جزئی از محیط، شخصیت‌ها و احساسات آن‌ها بنا شده است. «گیلوهپا» با ترکیب تاریخ، اسطوره و تخیل، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌گویی را برای علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی و علمی-تخیلی فراهم می‌کند.

خلاصه داستان گیلوهپا

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «گیلوهپا: شاهزاده‌ای از سومر» با طلوع خورشید در شهر اور آغاز می‌شود؛ جایی که گیلوهپا، دختر پادشاه سومر، در آستانهٔ ازدواجی اجباری با پادشاه ایلام قرار دارد. این ازدواج، بخشی از پیمان صلح میان دو سرزمین است و گیلوهپا برخلاف میل باطنی‌اش باید خانه و خانواده را ترک کند. روایت با توصیف احساسات، تردیدها و نگرانی‌های گیلوهپا نسبت به آینده و سرنوشتش پیش می‌رود. در جریان مراسم ازدواج و جشن‌های باشکوه، تضاد میان شادی ظاهری و اندوه درونی شخصیت اصلی به‌خوبی به تصویر کشیده شده است. پس از ترک شهر اور، گیلوهپا با واقعیت تلخ زندگی در کنار پادشاه ایلام روبه‌رو می‌شود؛ خشونت، بیگانگی و احساس اسارت، او را به فکر فرار می‌اندازد. در میانهٔ راه، با کمک مانیشتوشو، معشوق قدیمی‌اش، موفق به فرار می‌شود و درگیر تعقیب و گریز و نبردی خونین میان سربازان ایلام و آکد می‌گردد. در اوج ناامیدی و پس از مرگ مانیشتوشو، گیلوهپا در بیابان سرگردان می‌شود و با سفینه‌ای ناشناخته و موجودات فرازمینی روبه‌رو می‌شود. این مواجهه، داستان را به قلمروی علمی-تخیلی می‌برد و سرنوشت گیلوهپا را به مسیری غیرمنتظره سوق می‌دهد، جایی که مرز میان اسطوره، تاریخ و خیال درهم می‌آمیزد.

چرا باید کتاب گیلوهپا را بخوانیم؟

این کتاب با ترکیب عناصر تاریخی، اسطوره‌ای و علمی-تخیلی، تجربه‌ای متفاوت از روایت داستانی را ارائه می‌دهد. «گیلوهپا» نه‌تنها به دغدغه‌های انسانی مانند عشق، سرنوشت، آزادی و مقاومت در برابر اجبار می‌پردازد، بلکه با ورود به دنیای ناشناخته‌ها و مواجهه با موجودات فرازمینی، افق‌های تازه‌ای را پیش روی مخاطب می‌گشاید. روایت جزئی‌نگر و فضاسازی دقیق، امکان هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌ها را فراهم می‌کند و خواننده را به سفری میان تاریخ و تخیل می‌برد. این اثر برای کسانی که به داستان‌های چندلایه و پرکشش علاقه دارند، جذابیت ویژه‌ای خواهد داشت.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب به علاقه‌مندان رمان‌های تاریخی، اسطوره‌ای و علمی-تخیلی پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که به روایت‌هایی دربارهٔ سرنوشت، عشق، مقاومت در برابر اجبار و مواجهه با ناشناخته‌ها علاقه دارند، «گیلوهپا» انتخاب مناسبی است.

بخشی از کتاب گیلوهپا

«آفتاب به آرامی از افق شهر اور در حال طلوع بود و نور سرخ ضعیفی از آن از پنجره اتاق کوچک بالای سقف کاخ ملم_کیش به داخل اتاق می تابید. هوا خنک و شهر در سکوت زیبایی غوطه ور بود. و تنها گاه گاهی صدای آواز پرندگان و حرکت شاخه های درختان، که با موسیقی باد می رقصیدند برای مدت کوتاهی این سکوت را می شکست. گیلوهپا روی تخت چوبی خود چشمانش را گشود و به سوی پنجره اتاق خود چرخید. درون چشمانش کاملا قرمز شده بود و چهرهٔ زیبایش آن شادابی و طراوت همیشگی را نداشت. امروز از آن روزهایی بود که او اصلا نمی خواست خورشید آن طلوع کند. محلفه نازکی را که رویش بود را به کناری زده از روی تخت بلند شد. چند روزی بود که اصلا خواب به چشمانش نمی آمد و مدام در فکر بوده. بلند شد و به طرف پنجره رفت و به چشم‌انداز زیبایی که مقابل رویش گسترده شده بود خیره شد و بی‌اختیار مانند همیشه به درون رویاهایش پرواز کرد. نسیم خنکی پواشکی چهره او را بوسید و با موهای قهوه‌ای رنگش شروع به بازی کرد. گیلوهپا به سمت راست خود جایی که نسیم خنک صبحگاهی از آن سو می‌وزید برگشت. اینجا در تلاقی دو رود بزرگ دجله و فرات قایق‌های ماهیگیران لنگر انداخته و با حرکت آب رودخانه بسان گهواره کودکان بالا و پایین می‌رفتند. در امتداد ساحل، خانه‌های بزرگ ثروتمندان که از آجرهای رنگی ساخته شده بود برای مدتی چشمانش را به بازی گرفت. دوباره قلبش با تمام سرعت شروع به تپش کرد و تلخی سنگینی را درون خود احساس کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

قیمت:
۱۴۵,۰۰۰
۱۰۸,۷۵۰
۲۵%
تومان