کتاب آن دوازده روز سیده فاطمه یوسفی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب آن دوازده روز

کتاب آن دوازده روز

معرفی کتاب آن دوازده روز

کتاب آن دوازده روز نوشته سیده فاطمه یوسفی توسط نشر حامیان منتشر شده است. این اثر داستانی به روایت روزهای پرالتهاب و سرنوشت‌ساز خانواده‌ای ایرانی در جریان جنگ دوازده‌ روزه‌ی ایران و اسرائیل می‌پردازد. محوریت داستان بر تجربه‌های کودکانه و نگاه معصومانه‌ی شخصیت اصلی، مهدیار، استوار است و فضای خانوادگی و اجتماعی را در بستر یک بحران ملی به تصویر می‌کشد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب آن دوازده روز

کتاب آن دوازده روز اثری داستانی است که با محوریت خانواده و کودک وقایع جنگ دوازده‌ روزه‌ی میان ایران و اسرائیل را از زاویه‌ای انسانی و خانوادگی روایت می‌کند. سیده فاطمه یوسفی، نویسنده‌ی کتاب، با همراهی و بازنویسی مریم سادات ذکریایی داستان را در بستری ملموس برای مخاطب ایرانی قرار داده است. روایت کتاب از دل یک خانواده آغاز می‌شود و با تمرکز بر احساسات، نگرانی‌ها و امیدهای اعضای آن، به‌ویژه کودکان، پیش می‌رود. 

قالب داستانی کتاب با بهره‌گیری از دیالوگ‌های صمیمی و توصیف‌های جزئی فضای خانه، روابط خانوادگی و تأثیرات جنگ بر زندگی روزمره را به تصویر می‌کشد. ساختار کتاب به گونه‌ای است که هم‌زمان با پیشبرد داستان لایه‌هایی از دغدغه‌های اجتماعی، دینی و ملی را نیز بازتاب می‌دهد. کتاب آن دوازده روز در قالب یک داستان کوتاه و جمع‌وجور تلاش کرده است تا تجربه‌ی زیسته‌ی خانواده‌ای ایرانی را در مواجهه با بحران و فقدان به‌گونه‌ای ملموس و قابل‌درک برای مخاطب بازگو کند.

خلاصه داستان آن دوازده روز

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

کتاب آن دوازده روز با بیدارشدن مهدیار، کودک پنج‌ساله‌ی خانواده، در خانه‌ی مادربزرگ آغاز می‌شود. او درحالی‌که با خرسیِ عروسکی‌اش گفت‌وگو می‌کند متوجه فضای سنگین و غمگین خانه می‌شود. صدای گریه و نگرانی بزرگ‌ترها خبر از حادثه‌ای می‌دهد که هنوز برای مهدیار روشن نیست. خانواده‌ی او به‌دلیل حملات هوایی و شرایط بحرانی از تهران به شمال کشور پناه آورده‌اند. در این میان مهدیار با دنیای کودکانه‌اش تلاش می‌کند معنای اتفاقات پیرامونش را بفهمد؛ از بازی با جوجه‌ها و پختن نان با خاله نرگس تا دلتنگی برای پدر و مادرش که خبری از آن‌ها نیست. 

در خلال روایت فضای خانه و روابط اعضای خانواده با جزئیات توصیف می‌شود. بزرگ‌ترها درگیر نگرانی و بی‌خبری از عزیزان‌شان هستند و کودکان هرکدام به شیوه‌ی خود با اضطراب و دلتنگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. داستان با رفت‌وآمد میان خانه‌ی مادربزرگ و صحنه‌های آواربرداری در تهران دو فضای متفاوت را به تصویر می‌کشد؛ یکی سرشار از امید و انتظار، دیگری آمیخته با ترس و اندوه. مهدیار در میان این بحران با رؤیاها و خواب‌هایش غم فقدان را تجربه می‌کند و درنهایت با واقعیت تلخ از دست‌دادن پدر و مادرش روبه‌رو می‌شود. کتاب بر تأثیر جنگ بر زندگی کودکان و خانواده‌ها تمرکز دارد و تصویری از مقاومت، امید و سوگواری را ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب آن دوازده روز را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستانی از دل یک خانواده تجربه‌ی جنگ و بحران را از زاویه‌ای انسانی و کودکانه به تصویر کشیده است. کتاب آن دوازده روز با تمرکز بر احساسات و واکنش‌های اعضای خانواده، به‌ویژه کودکان، نشان می‌دهد که چگونه وقایع بزرگ و تلخ اجتماعی می‌توانند زندگی روزمره و روابط خانوادگی را دگرگون کنند. این اثر با پرداختن به موضوعاتی چون دلتنگی، امید، سوگواری و مقاومت فرصتی برای همدلی با قربانیان جنگ و درک عمیق‌تر پیامدهای آن فراهم می‌کند. روایت داستان از زبان کودک نیز به مخاطب امکان می‌دهد تا با نگاهی تازه و بی‌واسطه تأثیرات جنگ را لمس کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعه‌ی این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های اجتماعی و خانوادگی، کسانی که دغدغه‌ی مسائل جنگ، بحران و تأثیر آن بر کودکان را دارند و همچنین نوجوانان و بزرگسالانی که به روایت‌های معاصر و ملموس از زندگی ایرانی علاقه‌مند هستند، مناسب است. کتاب آن دوازده روز می‌تواند برای والدین، مربیان و فعالان حوزه‌ی کودک و خانواده نیز مفید باشد.

بخشی از کتاب آن دوازده روز

«مهدیار با صدای همهمه از خواب بیدار شد. در نور کم اتاق مامان نسرین، دور و بر خود را نگاه کرد. اتاق کم‌نور، در بسته، ترسناک به نظر می‌رسید. خرس کوچولو را که کنارش روی تخت خوابیده بود، برداشت و محکم بغل کرد. در گوش خرسی گفت: تو هم ترسیدی؟ و صدای خرسی را شنید که گفت: آره. - نترس من کنارتم، الان اگه مامان نسرین بود، می‌گفت؛ اگه ترست از تاریکیه، سوره فلق رو بخون. خرسی گفت: تو سوره فلق رو بلدی؟ - آره. مامان نسرین یادم داده. - خب برا منم بخون تا دیگه نترسیم. مهدیار صداش را صاف کرد و با لحن عربی شروع کرد: - بسم‌الله الرحمن الرحیم. قل اعوذ برب الفلق. من شر ما خلق. و من شر... ناگهان صدای گریه و شیون مامان جون فخری را شنید.»

نظرات کاربران

کاربر 6023343
۱۴۰۴/۰۶/۲۳

محتوای جذاب

حجم

۳۵۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۷۹ صفحه

حجم

۳۵۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۷۹ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان