
کتاب هیچکس چیزی ندید
معرفی کتاب هیچکس چیزی ندید
کتاب هیچ کس چیزی ندید نوشته آندریا مارا و ترجمه فرانک سالاری و ویراسته ژینوس کریمی زاده توسط نشر شبنا منتشر شده است. این داستان معاصر با محوریت یک حادثهی تکاندهنده در متروی لندن، به بررسی اضطرابها و ترسهای والدین در دنیای مدرن میپردازد. داستان حول محور گمشدن یک کودک و واکنشهای خانواده و اطرافیان شکل میگیرد و فضایی پرتنش و پرتعلیق را رقم میزند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هیچکس چیزی ندید
کتاب هیچکس چیزی ندید از آندریا مارا، رمانی معاصر است که در بستر شهری شلوغ و پرهیاهو روایت میشود. این کتاب با تمرکز بر یک خانوادهی ایرلندی که برای سفری کوتاه به لندن آمدهاند، بهسرعت خواننده را وارد بحرانی میکند که هر والدینی ممکن است کابوس آن را داشته باشند: گمشدن کودک در ازدحام مترو. روایت کتاب از زاویهدید مادر خانواده، سیو، پیش میرود و با جزئیات دقیق، احساسات، اضطرابها و تصمیمات لحظهای او را به تصویر میکشد.
ساختار رمان حاضر مبتنیبر فصلهای کوتاه و پرکشش است که با تغییر زاویهدید و بازگشت به گذشته، لایههای مختلفی از روابط خانوادگی، دوستیهای قدیمی و رازهای پنهان را آشکار میکند. فضای داستان، همزمان با پیشروی جستوجو برای کودک گمشده، بهتدریج تیرهتر و پرابهامتر میشود و مخاطب را با پرسشهایی دربارهی اعتماد، مسئولیت و حقیقت روبهرو میسازد. این اثر نمونهای از داستانهای معاصر است که با بهرهگیری از تعلیق و روانشناسی شخصیتها، تجربهای پرتنش و درگیرکننده را رقم میزند.
خلاصه داستان هیچکس چیزی ندید
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان هیچکس چیزی ندید با صحنهای آغاز میشود که سیو، مادر خانواده، همراه دو دختر خردسالش در متروی شلوغ لندن است. در ازدحام صبحگاهی، تماس تلفنی سردبیر باعث میشود تمرکز سیو برای لحظهای از فرزندانش برداشته شود و ناگهان درهای قطار بسته میشود؛ دو دخترش بدون او سوار قطار میشوند. سیو با اضطراب و وحشت، تلاش میکند با کمک کارکنان مترو و مسافران، بچهها را پیدا کند. پس از دقایقی پرتنش، یکی از دخترها، بی، پیدا میشود، اما فی، دختر ششساله، ناپدید شده است. این آغاز بحرانی است که خانواده را درگیر جستوجویی نفسگیر و پر از سؤالات بیپاسخ میکند.
روایت با بازگشت به گذشته، روابط میان اعضای خانواده و دوستان قدیمی آرون (پدر خانواده) را بررسی میکند. جمعی از دوستان قدیمی که پس از سالها برای سالگرد مرگ یکی از اعضای گروه دور هم جمع شدهاند، هرکدام با دغدغهها و رازهای خود روبهرو هستند. همزمان با پیشرفت جستوجو برای فی، لایههایی از گذشتهی شخصیتها و ارتباطات پیچیدهشان آشکار میشود. شک و تردید نسبت به غریبهها و حتی نزدیکان، فضای داستان را پرتنشتر میکند و هر سرنخ جدید، مخاطب را بهسمت احتمالات تازهای سوق میدهد. داستان تا انتها با تعلیق و ابهام پیش میرود و مخاطب را درگیر این پرسش میکند که واقعاً چه اتفاقی برای فی افتاده و چه کسی حقیقت را میداند.
چرا باید کتاب هیچکس چیزی ندید را بخوانیم؟
این کتاب با فضاسازی دقیق و روایت پرتعلیق، تجربهای متفاوت از اضطراب والدین و شکنندگی امنیت در زندگی شهری را به تصویر میکشد. کتاب هیچکس چیزی ندید نهتنها داستان گمشدن یک کودک است، بلکه به لایههای عمیقتری از روابط خانوادگی، اعتماد و رازهای پنهان میپردازد. خواندن این اثر فرصتی است برای مواجهه با ترسهای پنهان، تصمیمات لحظهای و تأثیر آنها بر سرنوشت افراد؛ همچنین روایت چندلایه و شخصیتپردازی واقعگرایانه، مخاطب را تا پایان داستان درگیر نگه میدارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای معاصر، معمایی و روانشناختی مناسب است. بهویژه کسانی که دغدغهی امنیت خانواده، روابط والدین و فرزندان و پیچیدگیهای زندگی شهری را دارند، از خواندن این کتاب بهره خواهند برد؛ همچنین دوستداران داستانهایی با تعلیق و فضای پرابهام، مخاطبان اصلی این اثر هستند.
بخشی از کتاب هیچکس چیزی ندید
«ایکاش سیو به دخترها نگفته بود جلوتر بدوند. ایکاش آن لحظه سردبیر به او زنگ نزده بود. ایکاش برای نگاه کردن به صفحه تلفن گامهایش را آهسته نکرده بود. ایکاش بهجای کالسکۀ گرانقیمت اما دستوپاگیر از آویزنوزاد استفاده کرده بود. کالسکه شاید برای خیابانهای خلوت دوبلین مناسب باشد، اما درمتروی شلوغ لندن، آن هم صبح دوشنبهای در اوج رطوبت آگوست، چیزی جز دردسر نیست. ای کاش. همچون بسیاری فجایع تنها یک رویداد، یک تصمیم اشتباه یا بدشانسی عامل وقوع آن نیست؛ بلکه عدیده تغییرات کوچکی باعث میشود مسیر یک روز از اینروبهآنرو شود. ایکاش آن روز! برای صرف چاشت انتخاب نکرده بودند. ایکاش برای رفتن به لندن آن هفته را انتخاب نکرده بودند. ایکاش دوستهای بیستسالۀ آرون دورهمی نگذاشته بودند تا ببینند کدام یکی موفقتر شده است. ای کاش، ای کاش، ایکاش.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۹۶ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۹۶ صفحه

نظرات کاربران
کتاب در اوایلش کمی کسل کننده هست ولی از نیمه به بعد سرعت می گیره و کمی جالب میشه