کتاب چه کسی اسکیل مرا جابه جا کرد؟

کتاب چه کسی اسکیل مرا جابه جا کرد؟ نوشته ورن هرنیش، ترجمه نوشین بختیاری و امیرحسین ثقه‌الاسلامی و ویراسته سیما حسنی، اثری در حوزه‌ی مدیریت و رشد کسب‌وکار است که توسط نشر پیشگامان رشدینو منتشر شده است. این کتاب به بررسی راهکارهای مقیاس‌پذیری شرکت‌ها و دلایل موفقیت یا شکست آن‌ها در مسیر رشد پرداخته و ابزارها و تکنیک‌هایی را برای مدیران و کارآفرینان ارائه داده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب چه کسی اسکیل مرا جابه جا کرد؟

کتاب چه کسی اسکیل مرا جابه‌جا کرد؟ (ماهرشدن در عادت‌‌های راکفلر (نسخه‌ی دوم) به بررسی چالش‌ها و فرصت‌های رشد کسب‌وکارها می‌پردازد و تمرکز اصلی آن بر مقیاس‌پذیری سازمان‌ها است.این اثر، نسخه‌ی به‌روزشده‌ای از کتاب قبلی ورن هرنیش با عنوان عادت‌های راکفلر است که پس از بیش از یک دهه تجربه و همکاری با هزاران رهبر تجاری، اکنون با محتوای جدید و ابزارهای کاربردی‌تر ارائه شده است. کتاب در فضایی میان نظریه و عمل حرکت می‌کند و با مثال‌های واقعی از شرکت‌های موفق و شکست‌خورده، به مدیران کمک می‌کند تا موانع رشد را شناسایی و بر آن‌ها غلبه کنند. 

ورن هرنیش با الهام از تجربیات شرکت‌هایی مانند اپل و استارباکس، نشان می‌دهد که رشد پایدار نیازمند توجه به چهار حوزه‌ی کلیدی است: افراد، استراتژی، اجرا و نقدینگی. این اثر در دوره‌ای نوشته شده که بسیاری از استارتاپ‌ها و شرکت‌های کوچک به‌دنبال جهش به سطوح بالاتر هستند و با مشکلاتی مانند کمبود منابع، پیچیدگی ساختار و رقابت شدید مواجه‌اند. کتاب تلاش می‌کند با ارائه‌ی ابزارها و مدل‌هایی مانند استراتژی یک صفحه‌ای و مدل ۴-تصمیم، راهنمایی عملی برای عبور از این چالش‌ها باشد.

خلاصه کتاب چه کسی اسکیل مرا جابه جا کرد؟

پیام اصلی کتاب چه کسی اسکیل مرا جابه‌جا کرد؟ بر اهمیت ایجاد عادت‌ها و روال‌های سازمانی برای رشد و مقیاس‌پذیری کسب‌وکار تأکید دارد. نویسنده چهار حوزه‌ی کلیدی را به‌عنوان ستون‌های موفقیت معرفی می‌کند: جذب و نگه‌داشت افراد مناسب، تدوین استراتژی متمایز و شفاف، اجرای منظم و مؤثر برنامه‌ها و مدیریت هوشمندانه‌ی نقدینگی. کتاب با مثال‌های متعدد از شرکت‌های واقعی، نشان می‌دهد که بسیاری از کسب‌وکارها به‌دلیل ضعف در یکی از این حوزه‌ها دچار رکود یا شکست می‌شوند. ابزارهایی مانند برنامه‌ی استراتژیک یک صفحه‌ای، چک‌لیست عادت‌های راکفلر و مدل ۴-تصمیم به مدیران کمک می‌کند تا ساختار سازمانی خود را بهبود دهند، مسئولیت‌ها را شفاف کنند و فرایندهای تصمیم‌گیری را تسهیل نمایند. 

نویسنده بر اهمیت جلسات منظم، جمع‌آوری داده‌های کلیدی و ارزیابی مستمر عملکرد تأکید دارد و معتقد است که رشد پایدار تنها زمانی ممکن است که سازمان بتواند هم‌زمان با توسعه‌ی بازار، فرهنگ و ساختار داخلی خود را نیز ارتقا دهد. در نهایت، کتاب توصیه می‌کند که مدیران با تمرکز بر اهداف بلندمدت و تقسیم آن‌ها به گام‌های کوچک و قابل ارزیابی، مسیر رشد را هموارتر کنند.

چرا باید کتاب چه کسی اسکیل مرا جابه جا کرد؟ را خواند؟

کتاب چه کسی اسکیل مرا جابه‌جا کرد؟ با ارائه‌ی ابزارهای عملی و مدل‌های قابل پیاده‌سازی، به مدیران و کارآفرینان کمک می‌کند تا موانع رشد سازمانی را شناسایی و برطرف کنند. تمرکز بر چهار حوزه‌ی کلیدی (افراد، استراتژی، اجرا و نقدینگی) و استفاده از مثال‌های واقعی، امکان تطبیق راهکارها با شرایط متنوع کسب‌وکارها را فراهم می‌سازد؛ همچنین کتاب با معرفی عادت‌ها و روال‌هایی که به موفقیت شرکت‌های بزرگ منجر شده‌اند، به خواننده نشان می‌دهد چگونه می‌توان رشد پایدار و مقیاس‌پذیر را در سازمان نهادینه کرد.

خواندن کتاب چه کسی اسکیل مرا جابه جا کرد؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای مدیران، کارآفرینان، رهبران تیم‌ها و مشاوران کسب‌وکار که دغدغه‌ی رشد و مقیاس‌پذیری سازمان خود را دارند مناسب است؛ همچنین برای کسانی که با چالش‌هایی مانند جذب نیروی انسانی، تدوین استراتژی، بهبود اجرا و مدیریت نقدینگی مواجه‌اند، راهنمایی‌های کاربردی ارائه می‌دهد. دانشجویان مدیریت و علاقه‌مندان به توسعه‌ی فردی و سازمانی نیز می‌توانند از مطالب کتاب بهره‌مند شوند.

بخشی از کتاب چه کسی اسکیل مرا جابه جا کرد؟

«در بسیاری از سازمان‌ها، حتی در میان کم‌تجربه‌ترین اعضای تیم رهبری، مدیران ارشد با چالش‌های اساسی مواجه‌اند. آن‌ها می‌دانند که موفقیت واقعی در کسب‌وکار نیازمند داشتن ساختاری است که قابلیت توسعه و رشد داشته باشد و مدیریت آن به‌راحتی انجام شود، اما هنگامی که کم‌تجربه‌ترین نفرها نقش کلیدی تصمیم‌گیرنده را به عهده دارند، احتمال بروز مشکلاتی نظیر عدم شفافیت و فرسوده شدن فرآیندها افزایش می‌یابد. مسئولیت نهایی همواره بر عهده مدیرعامل است؛ کسی که نهایتاً تمام بار تصمیم‌گیری و عملکرد را بر دوش خود می‌کشد. این نکته اهمیت این موضوع را نشان می‌دهد که سازمانی ارزشمندتر است که به یک رهبری مرکزی تکیه نداشته باشد، بلکه در آن مسئولیت‌ها به طور گسترده و متوازن بین اعضای تیم تقسیم شده باشد.»