تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب خاطرات یک روانپزشک
معرفی کتاب خاطرات یک روانپزشک
معرفی کتاب خاطرات یک روانپزشک
کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روانپزشک» نوشتهٔ «محمد زند اکبری» مجموعهای از داستانهای کوتاه طنزآمیز است که با نگاهی تخیلی و شوخطبعانه به زندگی و حرفهٔ یک روانپزشک میپردازد. این اثر توسط «آبارون» منتشر شده و با تصویرگری «هابیل» همراه است. نویسنده با زبانی سرشار از تخیل و طنز، خاطرات و ماجراهای عجیب و غریب مطب و بیمارانش را روایت میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خاطرات یک روانپزشک
«خاطرات یک روانپزشک» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در قالب خاطرهنویسی طنز، به روایت زندگی روزمره و ماجراهای یک روانپزشک میپردازد. این کتاب در میانهٔ دههٔ ۱۳۹۰ نوشته شده و فضای آن ترکیبی از واقعیت و خیال است. نویسنده با بهرهگیری از عناصر طنز و تخیل، موقعیتهای غیرمنتظره و گاه اغراقآمیز را به تصویر میکشد و از زبان یک روانپزشک، با نگاهی انتقادی و شوخطبعانه به مسائل اجتماعی، بیماران و حتی خودش میپردازد. در کنار روایت اصلی، مترجمی خیالی نیز گهگاه وارد متن میشود و با حاشیهنویسیهای طنزآمیز، فضای کتاب را متفاوتتر میکند. این اثر نهتنها به مسائل روانشناسی و پزشکی اشاره دارد، بلکه با نگاهی فانتزی و گاه سورئال، مرز میان واقعیت و خیال را کمرنگ میکند و خواننده را به دنیایی عجیب و پر از اتفاقات غیرمنتظره میبرد.
خلاصه کتاب خاطرات یک روانپزشک
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستانهای «خاطرات یک روانپزشک» حول محور یک روانپزشک روایت میشوند که با بیماران عجیب و موقعیتهای غیرمنتظره روبهرو میشود. هر داستان با یک ماجرای تازه آغاز میشود؛ از بیماری که با دید منفی به دنیا نگاه میکند و پس از توصیههای پزشک، ذهنش را از افکار منفی خالی میکند اما به جای آن باغی از گل و چمن در ذهنش میکارد و به کمایی عجیب فرو میرود، تا ماجرای فروشگاهی که در آن دزدی عجیبی رخ میدهد و پای نیروهای امنیتی و حتی «آدم فضاییها» به میان کشیده میشود. در هر قسمت، نویسنده با اغراق و شوخی، رفتارها و واکنشهای بیماران و حتی خودش را به چالش میکشد. روایتها گاهی به سمت فانتزی و غیرواقعی میروند؛ برای مثال، بیماری که با پرشهای ناگهانی و حرکات آکروباتیک، دو شخصیت متفاوت پیدا میکند و درمانش به شیوهای عجیب و غیرمنتظره انجام میشود. در تمام داستانها، مترجمی خیالی نیز با حاشیهنویسیهای طنزآمیز، روایت را همراهی میکند و فضای کتاب را سبکتر و سرگرمکنندهتر میسازد. پایان هر داستان معمولاً با یک شوخی یا نتیجهگیری غیرمنتظره همراه است و مرز میان واقعیت و خیال در سراسر کتاب سیال باقی میماند.
چرا باید کتاب خاطرات یک روانپزشک را خواند؟
این کتاب با روایت طنزآمیز و تخیلی خود، زاویهای متفاوت به مسائل روانشناسی و زندگی روزمره میدهد. خواننده در کنار ماجراهای عجیب و غریب بیماران و پزشک، با نگاهی انتقادی و شوخطبعانه به جامعه و حرفهٔ پزشکی روبهرو میشود. ترکیب واقعیت و خیال، همراه با حضور مترجمی خیالی و حاشیهنویسیهای بامزه، تجربهای متفاوت از خواندن داستانهای کوتاه فارسی را رقم میزند. این اثر میتواند فرصتی برای فاصلهگرفتن از جدیت روزمره و تماشای زندگی از دریچهای فانتزی و طنز باشد.
خواندن کتاب خاطرات یک روانپزشک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه طنز، دوستداران روایتهای تخیلی و کسانی که به موضوعات روانشناسی و پزشکی علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال نگاهی متفاوت و سرگرمکننده به مسائل روزمره هستند، گزینهٔ جالبی خواهد بود.
فهرست کتاب خاطرات یک روانپزشک
- مقدمه: نویسنده دربارهٔ انگیزهٔ نگارش کتاب و فضای طنز و تخیل آن توضیح میدهد. - قسمت اول: ماجرای بیماری که با دید منفی به دنیا نگاه میکند و درمان عجیب او توسط روانپزشک. - قسمت دوم: داستان دزدی عجیب در یک فروشگاه زنجیرهای و ورود نیروهای امنیتی و ماجراهای طنزآمیز بازسازی صحنهٔ جرم. - قسمت سوم: روایت بیماری با رفتارهای غیرعادی و پرشهای ناگهانی، و تلاش روانپزشک برای درمان او با روشهایی غیرمتعارف. - قسمت چهارم تا یکی مونده به آخر: هر بخش به ماجرایی تازه و بیمارانی با ویژگیهای خاص میپردازد که هرکدام با طنز و تخیل روایت میشوند. - سخن آخر: جمعبندی و خداحافظی نویسنده با خوانندگان، همراه با شوخی و حاشیهنویسی مترجم خیالی.
بخشی از کتاب خاطرات یک روانپزشک
«روزی بیمار جوانی به مطبم مراجعه کرده بود که دل پری از دنیا داشت و از زمین و زمان بد میگفت و به همه فحش و ناسزا میداد. گمان میکرد که همهی این دنیا بد است و هیچ چیز سالمی وجود ندارد. همه میخواهند سرش را کلاه بگذارند و هیچ کس را در کنارش نمیدید که با او همراه باشد و یاریش رساند. چشم بدبینش را گشوده بود و تنها چیزهای بد دنیا را میدید و از دیدن خوبیهای آن عاجز بود. از دار و ندار دنیا تنها دل به همسرش بسته بود و فقط او را دوست داشت اما بدبختانه تصور میکرد همه به زنش چشم بد دارند و میخواهند جدایش کنند و این تنها دلخوشی زندگیاش را بگیرند. خلاصه به همهچیز و همه کس بدبین بود و با یک عذرخواهی کوتاه مدام فحش خواهر و مادر میداد و همه را به باد ناسزا میگرفت. و چه فحشهایی میداد این پدرسوخته و از چه ترکیببندها و ترجیعبندهایی استفاده میکرد. کل صنایع ادبی را به خدمت گرفته بود و در قالب نثری فصیح همهی دوستان و آشنایانش را به خط میکرد و یکی یکی به صورتی فنی و حساب شده به لحن میکشید و سرتاپایشان را ر نحاست میمالید. خلاصه خیلی بیادب بود. هر چند که در آن روزها وضع مالی خوبی نداشتم و مثل امروز مشهور نشدهبودم و در به در به دنبال یک مشتری درست و حسابی میگشتم، اما در ابتدا از طرز بیان و فحشهای رکیکش خوشم نیامد و با وجود همهی فشارهای مالی میخواستم همان اول کاری با یک اردنگی او را از مطب بیرون انداخته، راهی کارش کنم. اما مدتی که گذشت به کنه افکارش پی بردم و متوجه شدم که بیچاره آنقدرها که به نظر میرسد آدم بدی نیست و زمانه با او بد تا کرده و این بیماری شخصیتی به سراغش آمده است.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه