
کتاب ببینید
معرفی کتاب ببینید
کتاب ببینید نوشته محمدرضا الفتی که توسط نشر ماندگاران منتشر شده، نمایشنامهای است که به مسائل اجتماعی و خانوادگی معاصر میپردازد. این نمایشنامه با محوریت شخصیتهایی چون آرمان، مریم، ساناز و دکتر، روابط انسانی، خیانت، وجدان و بحرانهای اخلاقی را در بستری واقعگرایانه روایت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ببینید
کتاب ببینید، اثری است که در فضای شهری و معاصر ایران شکل گرفته و دغدغههای روزمره و بحرانهای اخلاقی را به تصویر میکشد. این نمایشنامه در دورهای نوشته شده که محمدرضا الفتی با نگاهی پرسشگر به جامعه و روابط انسانی، تلاش میکند مفاهیمی چون دیدن حقیقت، مسئولیتپذیری و نقش وجدان را در زندگی افراد برجسته کند. روایت داستان در قالب صحنههایی پیوسته و دیالوگمحور پیش میرود و شخصیتهایی از طبقات مختلف اجتماعی را درگیر چالشهایی چون خیانت، فقر، وابستگی و بحران هویت میکند.
محمدرضا الفتی در مقدمه اشاره میکند که این اثر حاصل تجربههای زیسته و دغدغههای شخصی اوست و تلاش دارد با زبانی صریح و بیپرده، لایههای پنهان روابط انسانی را آشکار کند. نمایشنامه با حضور شخصیت وجدان بهعنوان صدایی درونی و گاه طنزآمیز، به بررسی انتخابها و پیامدهای آنها میپردازد و از خلال گفتوگوهای تند و صریح، فضای پرتنش و ملتهبی را خلق میکند که مخاطب را به تأمل دربارهی حقیقت و مسئولیت فردی و جمعی وا میدارد.
خلاصه داستان نمایشنامه ببینید
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
نمایشنامهی ببینید با حضور شخصیت وجدان آغاز میشود که بهعنوان ناظر و صدای درونی شخصیتها، مخاطب را وارد فضای پرتنش و بحرانزدهی داستان میکند. آرمان، مردی موفق در کسبوکار، با همسرش مریم دچار اختلافات عمیق شده است؛ اختلافاتی که ریشه در تغییرات مالی، خیانت و بیاعتمادی دارد. ساناز، منشی شرکت آرمان، بهعنوان معشوقه وارد زندگی او شده و این رابطهی پنهانی، بحران اصلی داستان را شکل میدهد. مریم که از این رابطه باخبر شده، میان خشم، سرخوردگی و تلاش برای حفظ زندگی مشترک سرگردان است. دکتر، روانشناس خانواده، تلاش میکند با جلسات مشاوره، این زوج را به گفتوگو و حل مسئله سوق دهد، اما خود نیز با مشکلات شخصی و زناشویی دستوپنجه نرم میکند.
روایت با رفتوآمد میان دفتر شرکت، خانه، مطب روانشناس و کلیسا پیش میرود و هر بار بخشی از زوایای پنهان شخصیتها و روابطشان آشکار میشود. وجدان در لحظات بحرانی وارد صحنه میشود و با طنز و طعنه، شخصیتها را به مواجهه با حقیقت وادار میکند. داستان با طرح پرسشهایی دربارهی مسئولیت، انتخاب، وابستگی و معنای واقعی دیدن، مخاطب را به تأمل دربارهی نقش وجدان و صداقت در زندگی روزمره دعوت میکند.
چرا باید کتاب ببینید را خواند؟
این نمایشنامه با پرداختن به موضوعاتی چون خیانت، بحران هویت، نقش وجدان و مسئولیت فردی، بستری فراهم میکند تا مخاطب با لایههای پنهان روابط انسانی و چالشهای اخلاقی روبهرو شود. حضور شخصیت وجدان بهعنوان صدایی درونی، زاویهای متفاوت به روایت میبخشد و امکان همذاتپنداری و تأمل را افزایش میدهد. اثر با دیالوگهای تند و صریح، فضای واقعی و ملموسی از زندگی شهری امروز را بازتاب میدهد و مخاطب را به بازنگری در انتخابها و پیامدهای آنها دعوت میکند.
خواندن کتاب ببینید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب ببینید برای علاقهمندان به نمایشنامههای اجتماعی، کسانی که دغدغهی روابط انسانی، بحرانهای خانوادگی و مسائل اخلاقی دارند، مناسب است؛ همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران رشتههای هنرهای نمایشی و روانشناسی اجتماعی که به تحلیل رفتار و گفتوگوهای بینفردی علاقهمند هستند، مفید خواهد بود.
بخشی از کتاب ببینید
«مشکل از اونجا شروع شد که هیچ کی نمیخواد ببینه، هیچ کی نمیخواد اون چیزی که واقعا هست رو ببینه. همه منفعت خودشونو میبینن و چشمشونو رو حقیقت میبندن، حتی اگه به زمانی عاشق و معشوق همدیگه بودن. با توجیحای الکی چشمشونو رو درست و غلط میبندن. مسأله دیدنه! از همه میخوان ببینن ولی خودشون نه. آرمان از همه میخواد ببینن چی میگه. مریم از همه میخواد کارای آرمان رو ببینن. پدر مقدس از همه میخواد که فرامین الهی رو ببینن. ساناز از همه میخواد شرایطشو ببینن. خانم دکتر ازشون میخواد راه حلاشو ببینن. میرزاد از عالم و آدم میخواد عقل رو ببینن. ولی کسی نمیخواد خودشو ببینه. این وسط به همه چی نگاه میکنن ولی هیچی نمیبینن. چشمها از اپاندیسم بیاستفادهتر شدن. از مداد تو دبیرستان، از بخاری نفتی تو خونه پکیج دار، و از حقوق کارمندی کم منفعتتره. خلاصه که اوضاع بد خرابه! همینجوری پیش بره باید قید این دنیارو زد. مردم انکاری اهمیت چشمارو درک نکردن. حرفایی که نمیشه زد و چشمها مینویسن. فقط باید ببینی و خوندن بلد باشی. دریچه روح آدما چشماشونه. اون تو میتونی حل بشی. هیچ نوعی از ارتباط اندازه چشمیش قوی نیست. خلاصه که خواهر من، برادر من، ببین. اگه نمیخوای شبیه اینا بشی، ببین!»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۳۳ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۳۳ صفحه