کتاب مردی که تماس نگرفت

معرفی کتاب مردی که تماس نگرفت

کتاب الکترونیکی «مردی که تماس نگرفت» (The Man Who Didn’t Call) نوشتهٔ «رزی والش» با ترجمهٔ «مهناز مهری» و ویراستاری «الهام نقیبی» توسط انتشارات اندیشه مولانا منتشر شده است. این رمان عاشقانه و معمایی، داستان زنی را روایت می‌کند که پس از یک هفتهٔ فراموش‌نشدنی با مردی به نام ادی، ناگهان با ناپدید شدن او روبه‌رو می‌شود. «مردی که تماس نگرفت» با محوریت روابط انسانی، خاطرات و رازهای پنهان، در دستهٔ رمان‌های معاصر انگلیسی قرار می‌گیرد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب مردی که تماس نگرفت

این رمان در سال ۲۰۱۸ منتشر شده و به سرعت توجه خوانندگان را به خود جلب کرده است. داستان در فضای معاصر انگلستان و آمریکا می‌گذرد و با روایتی چندلایه، به بررسی احساسات، خاطرات و پیچیدگی‌های روابط عاشقانه می‌پردازد. نویسنده با استفاده از نامه‌ها، خاطرات و روایت‌های موازی، تصویری از زنی به نام سارا ارائه می‌دهد که پس از تجربهٔ یک عشق کوتاه اما عمیق، با غیبت ناگهانی ادی مواجه می‌شود. فضای داستان آمیخته با حس تعلیق، اندوه و امید است و شخصیت‌ها با گذشته و رازهای خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند. «مردی که تماس نگرفت» علاوه بر روایت یک داستان عاشقانه، به موضوعاتی چون فقدان، خاطره، هویت و جست‌وجوی حقیقت نیز می‌پردازد. این کتاب در میان آثار معاصر انگلیسی، نمونه‌ای از رمان‌هایی است که مرز میان عشق و راز را به چالش می‌کشد و خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند.

خلاصه کتاب مردی که تماس نگرفت

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان با روایت سارا، زنی سی‌وهفت‌ساله، آغاز می‌شود که پس از جدایی از همسرش، برای مدتی به انگلستان بازمی‌گردد. او در یک هفتهٔ سرنوشت‌ساز با مردی به نام ادی آشنا می‌شود و رابطه‌ای عمیق و صمیمی میان آن‌ها شکل می‌گیرد. پس از گذراندن روزهایی پر از خاطره و امید به آینده، ادی برای سفری کوتاه راهی می‌شود و به سارا قول می‌دهد که تماس خواهد گرفت. اما برخلاف انتظار، هیچ خبری از ادی نمی‌شود و سارا در بلاتکلیفی و اضطراب فرو می‌رود. او با کمک دوستانش، به جست‌وجوی ادی می‌پردازد و در این مسیر با گذشتهٔ خود، خاطرات کودکی، روابط خانوادگی و رازهایی که در زندگی ادی پنهان است روبه‌رو می‌شود. روایت داستان میان گذشته و حال در حرکت است و به تدریج لایه‌های پنهان شخصیت‌ها و دلایل ناپدید شدن ادی آشکار می‌شود. سارا در این مسیر با پرسش‌هایی دربارهٔ اعتماد، حقیقت و معنای عشق مواجه می‌شود و تلاش می‌کند پاسخ پرسش‌هایش را بیابد، بی‌آنکه پایان داستان به طور کامل افشا شود.

چرا باید کتاب مردی که تماس نگرفت را خواند؟

این رمان با ترکیب عناصر عاشقانه و معمایی، تجربه‌ای متفاوت از یک داستان عاشقانه را ارائه می‌دهد. «مردی که تماس نگرفت» به جای تکیه بر کلیشه‌های رایج، به پیچیدگی‌های روابط انسانی، تأثیر خاطرات و نقش رازها در شکل‌گیری سرنوشت افراد می‌پردازد. روایت چندلایه و شخصیت‌پردازی دقیق، خواننده را به دنیای درونی شخصیت‌ها نزدیک می‌کند و او را با احساسات متضاد، تردیدها و امیدها همراه می‌سازد. این کتاب فرصتی است برای تأمل دربارهٔ اعتماد، فقدان و معنای واقعی عشق در زندگی معاصر.

خواندن کتاب مردی که تماس نگرفت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه و معمایی، کسانی که به داستان‌هایی دربارهٔ روابط انسانی، خاطرات و رازهای پنهان علاقه دارند، و افرادی که تجربهٔ فقدان یا انتظار را در زندگی خود لمس کرده‌اند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال روایتی احساسی و در عین حال پرتعلیق هستند، گزینهٔ مناسبی به شمار می‌آید.

بخشی از کتاب مردی که تماس نگرفت

«عزیزم الآن دقیقاً نوزده سال از آن صبح تابانی که با لبخند از هم خداحافظی کردیم گذشته است. آن زمان شک نداشتیم که دوباره یکدیگر را خواهیم دید این طور نیست؟ فقط زمان آن مشخص نبود و جای سوّال داشت. در واقع، جای سوّال هم نداشت. اگرچه آینده همچون گوشه‌ای مبهم از یک روّی؛ غیرواقعی به نظر می‌رسید، ولی بی‌چون‌وچرا متعلق به هردوی ما بود. در کنار هم.ولی نشد. حتی بعد از گذشت این همه‌سال هنوز مبهوت این ماجرا هستم.نوزده سال از آن روز گذشته است. نوزده سال تمام! و من هنوز دنبال تو می‌گردم. هرگز دست از جست وجوی تو برنخواهم داشت.اغلب زمانی که اصلاً انتظارش را ندارم پیدایت می‌شود. امروز صبح زود غرق در افکار تیره و بیهوده‌ای بودم و اندامم مثل فلزی درهم‌فشرده به تخت چسبیده بود که ناگهان تو در نظرم مجسم شدی: شبیه برگی پاییزی و رنگین که رقص‌کنان بر بالای چمنزاری خشکیده می‌چرخید. تلاش کردم تو را به چنگ بیاورم، آن برگ درخشان را که رقص‌کنان می‌جنبید و لبخند می‌زد. سعی کردم دستت را بگیرم و مستقیم نگاهت کنم؛ ولی همچون نقطه‌ای سیاه، آرام و بی‌صدا به گوشه‌ای خزیدی و از دسترس دور شدی.هرگز دست از جست وجوی تو بر نخواهم داشت.»