تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب نوا و شهر سایه ها
معرفی کتاب نوا و شهر سایه ها
معرفی کتاب نوا و شهر سایه ها
کتاب الکترونیکی «نوا و شهر سایهها» (Nova va Shahr-e Sayeh-ha) نوشتهٔ معصومه نخلی و با ویراستاری ملیحه یحیی، اثری در ژانر داستانی و مناسب نوجوانان است که توسط نشر راه طلایی منتشر شده است. این کتاب با روایتی نمادین، به موضوعات خودشناسی، پذیرش ضعفها و عبور از ترسهای درونی میپردازد و سفری درونی را از نگاه شخصیت اصلی، نوا، روایت میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نوا و شهر سایه ها
«نوا و شهر سایهها» داستانی است که در بستر یک جهان خیالی و استعاری، به چالشهای روانی و عاطفی دوران کودکی و نوجوانی میپردازد. کتاب در سال ۱۴۰۴ منتشر شده و دغدغههای اصلی آن حول محور تأثیر محیط، خانواده و نظام آموزشی بر شکلگیری شخصیت و روان افراد میچرخد. نویسنده با الهام از رویکردهای نوین خودشناسی و مدیتیشن، سفری درونی را به تصویر میکشد که در آن شخصیتها با سایههای ترس، ضعف و باورهای محدودکنندهٔ خود روبهرو میشوند. روایت کتاب، همزمان که ماجرایی فانتزی را دنبال میکند، به مسائل عمیق انسانی مانند پذیرش خود، بخشش گذشته و عبور از زخمهای روانی میپردازد. این اثر با بهرهگیری از عناصر نمادین و شخصیتهایی با دغدغههای مشترک با نوجوانان، تلاش میکند پلی میان دنیای خیال و واقعیت بسازد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ هویت و رشد فردی دعوت کند.
خلاصه کتاب نوا و شهر سایه ها
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با معرفی شهری به نام «شهر سایهها» آغاز میشود؛ جایی که هر فرد سایهای منحصر بهفرد دارد و این سایهها نماد ترسها، ضعفها و باورهای سرکوبشدهٔ ساکنان شهر هستند. نوا، پسر نوجوانی که سایهاش مارا نام دارد، برخلاف دیگران از سایهاش احساس سنگینی و خشم میکند. او پس از یک لحظهٔ بیداری، تصمیم میگیرد از شهر سایهها خارج شود و به دنبال نور و حقیقت برود. در مسیرش، با دروازهای افسانهای روبهرو میشود که او را به دنیایی روشنتر میبرد. در این جهان جدید، نوا با راهنمایی موجودی به نام لومیرا، درمییابد که برای رسیدن به حقیقت باید سایهاش را بپذیرد و از آن عبور کند. در ادامه، نوا وارد جنگل سایهها میشود و با شخصیتهایی مانند آریا و کای آشنا میشود که هرکدام با سایههای درونی و زخمهای گذشتهٔ خود درگیرند. آنها با عبور از موانع و مواجهه با ترسها و خاطرات سرکوبشده، یاد میگیرند که پذیرش و بخشش خود، کلید رهایی از سایههاست. داستان با سفر گروهی این شخصیتها به شهر فراموششدگان و تلاش برای آزادسازی ساکنان آن از سایههایشان ادامه مییابد و هر مرحله، لایهای از خودشناسی و رشد را برای نوا و همراهانش آشکار میکند.
چرا باید کتاب نوا و شهر سایه ها را خواند؟
این کتاب با روایت داستانی نمادین و فانتزی، به موضوعات مهمی مانند خودشناسی، پذیرش ضعفها و عبور از ترسهای درونی میپردازد. مخاطب در جریان داستان، با چالشهای روانی و عاطفی شخصیتها همراه میشود و میتواند از زاویهای تازه به مسائل هویتی و رشد فردی نگاه کند. «نوا و شهر سایهها» با پرداختن به زخمهای دوران کودکی و تأثیر آنها بر بزرگسالی، فرصتی برای تأمل و بازنگری در باورهای محدودکننده فراهم میکند و نشان میدهد که پذیرش خود، نخستین گام برای عبور از موانع ذهنی است.
خواندن کتاب نوا و شهر سایه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی مناسب است که با دغدغههای هویتی، اضطراب، ترس از شکست یا کمبود اعتماد به نفس روبهرو هستند. همچنین والدین، مربیان و هر کسی که به رشد فردی و خودشناسی علاقه دارد، میتواند از پیامهای کتاب بهرهمند شود. برای کسانی که به داستانهای فانتزی با مضامین روانشناختی علاقه دارند، این اثر انتخاب مناسبی است.
فهرست کتاب نوا و شهر سایه ها
- فصل اول: شهر سایهها معرفی دنیایی که سایهها نماد ترسها و ضعفهای درونی هستند و نوا با سایهٔ خود درگیر است.- فصل دوم: سفر به سوی نور و گامهای شجاعانه در شب آغاز سفر نوا برای یافتن حقیقت و عبور از تاریکیهای درونی.- ملاقات با راهنمای نور نوا با لومیرا آشنا میشود و دربارهٔ پذیرش سایهها میآموزد.- پذیرش و رهایی: عبور از سایهها نوا یاد میگیرد که باید سایههایش را بپذیرد تا به نور برسد.- فصل سوم: ورود به جنگل سایهها نوا با شخصیتهای جدیدی مانند آریا و کای روبهرو میشود و هرکدام با سایههای خود مواجه میشوند.- زخمهای سایهدار: سه سایه، سه همسفر و جنگلی بیپایان گروه با عبور از موانع، به پذیرش و بخشش خود نزدیکتر میشوند.- فصل پنجم: آینههای بیپایان شخصیتها با بازتابهای درونی خود روبهرو میشوند و حقیقت خود را میپذیرند.- فصل نهم: دروازهٔ زنجیرها عبور از آخرین موانع و مواجهه با تاریکترین بخشهای وجود.- فصل دهم: زمزمههای برج نشانههای سایههای جدید و رویارویی با پادشاه سایهها و مبارزهٔ درونی شخصیتها.
بخشی از کتاب نوا و شهر سایه ها
«در دنیایی دوردست و گمشده. جایی بود که شب و روز در هم آمیخته و یکی شده بودند. خورشید در آنجا نه طلوع میکرد و نه غروب؛ تنها نوری خاکستری در آسمانی پر از ابرهای سنگین و بههم فشرده، سایه میافکند. اینجا، شهر سایهها بود؛ شهری بیزمان که مردمانش سالها در همزیستی عمیق با سایههای خود زندگی کرده بودند. سایهها از لحظه تولد به آنها پیوسته بودند؛ همچون دوستی که هرگز از آنها جدا نمیشود اما در حقیقت دشمنی درونی بود که هر روز بیشتر در زندگیشان ریشه میدواند. در این شهر، هر فرد سایهای منحصر بهفرد داشت. سایهها نماد ترسها، ضعفها، اسرار پنهان و باورهایی بودند که از کودکی در ذهن مردم کاشته شده و به تدریج شکل گرفته بودند. در نگاه اول، شهر به نظر میرسید که همانند هر شهر دیگری باشد: کوچههایی باریک با دیوارهایی بلند، خانههایی که پنجرههایشان همیشه بسته بود، و بازاری شلوغ که مردمش به آرامی و بیصدا در آن قدم میزدند. اما اگر لحظهای دقیقتر مینگریستید، چیزی غیرعادی به چشم میآمد: سایهها در این شهر زنده بودند!»
حجم
۵۷۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۵۷۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه