
کتاب چیزی شبیه امید
معرفی کتاب چیزی شبیه امید
کتاب چیزی شبیه امید نوشتهٔ علی قادری از سوی مؤسسه آموزشی تألیفی ارشدان منتشر شده است. این کتاب روایتی داستانی و نمادین از سفر درونی و بیرونی یک گربه به نام «آرو» است. این کتاب با نگاهی استعاری به مفاهیمی چون امید، رنج، جستوجوی معنا و پذیرش خود پرداخته است و مخاطب را به تماشای زندگی از زاویهای متفاوت دعوت میکند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب چیزی شبیه امید
کتاب چیزی شبیه امید در قالب داستانی بلند و با بهرهگیری از عناصر نمادین سفری را روایت میکند که از دل تاریکیها و تنهاییها آغاز میشود و بهسوی روشنایی و امید حرکت میکند. دغدغههای معنوی و پرسش دربارهٔ معنای زندگی بیش از پیش در میان نسل جوان مطرح شده است و علی قادری، نویسندهٔ کتاب، با انتخاب یک گربه بهعنوان شخصیت اصلی تلاش کرده است تجربههای انسانی را در قالبی متفاوت و قابل لمس بازگو کند.
روایت کتاب همزمان که به زندگی خیابانی و چالشهای بقا میپردازد لایههایی از فلسفهٔ زیستن، جستوجوی حقیقت و مواجهه با ترسها را نیز در خود جای داده است. این کتاب با زبانی ساده و فضاسازی ملموس خواننده را به سفری درونی دعوت میکند که در آن هر مرحله از مسیر با پرسشهایی بنیادین دربارهٔ خود، دیگران و جهان همراه است. این کتاب علاوهبر روایت داستانی به نوعی بازتابدهندهٔ دغدغههای وجودی و امیدهای کوچک و بزرگ انسان معاصر است.
خلاصه داستان چیزی شبیه امید
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «چیزی شبیه امید» با معرفی «آرو»، گربهای سیاه با چشمان آبی، آغاز میشود که در خانهٔ زنی مهربان به نام «توران» در محلهٔ شوش زندگی میکند. فضای گرم و امن خانه در تضاد با سرمای بیرون و زندگی پرخطر خیابانی است. آرو که روزی توسط توران از کنار سطل زباله نجات یافته است، حالا با کنجکاوی به دنیای بیرون مینگرد و صدایی درونی او را به تجربهٔ ناشناختهها فرا میخواند. پس از تردیدها و کشمکشهای درونی آرو تصمیم میگیرد خانه را ترک کند و به دل کوچهها و خیابانهای تهران بزند. او با گرسنگی، سرما، خطر سگها و بیتفاوتی آدمها روبهرو میشود و در این مسیر با گربهای کوچکتر به نام «ساوا» آشنا میشود. پس از مدتی ساوا توسط انسانی مهربان به سرپرستی گرفته میشود و آرو دوباره تنها میماند. زندگی خیابانی برای آرو پر از چالش و رقابت است، اما او کمکم یاد میگیرد با سختیها کنار بیاید و امید را در دل خود زنده نگه دارد. در ادامه آرو با شخصیتهایی نمادین مانند «سورین» (گربهای دانا)، «دارمان» (خرس پیر)، «هومان» (روباه)، «هیراد» (گرگ)، «مانا» (آهو) و «خورمان» (جغد) ملاقات میکند. هرکدام از این شخصیتها بخشی از مسیر رشد و خودشناسی آرو را شکل میدهند و به او دربارهٔ شجاعت، مسئولیتپذیری، پذیرش خود، تعادل و معنای زندگی درسهایی میآموزند. داستان با سفر آرو به دل طبیعت و مواجهه با چالشهای تازه ادامه مییابد و او در هر مرحله با پرسشهایی دربارهٔ هدف، امید و معنای بودن روبهرو میشود. پایان داستان باز است و بر جستوجوی امید و معنا در دل تاریکیها تأکید دارد.
چرا باید کتاب چیزی شبیه امید را خواند؟
این کتاب با روایت داستانی نمادین و شخصیتپردازی متفاوت به دغدغههایی چون جستوجوی معنا، امید در دل رنج و پذیرش خود میپردازد. مخاطب در طول داستان با تجربههای آرو همذاتپنداری میکند و در مسیر سفر او با مفاهیمی مانند شجاعت، مسئولیتپذیری و اهمیت حرکت در زندگی آشنا میشود. چیزی شبیه امید فرصتی است برای بازاندیشی دربارهٔ امیدهای کوچک و بزرگ و مواجهه با ترسها و تردیدهای درونی.
خواندن کتاب چیزی شبیه امید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای نمادین و فلسفی، کسانی که با دغدغهٔ معنا و امید در زندگی دستوپنجه نرم میکنند و نوجوانان و جوانانی که بهدنبال الهام و انگیزه برای عبور از چالشهای شخصی هستند، مناسب است؛ همچنین مطالعهٔ این کتاب به دوستداران ادبیات معاصر فارسی و روایتهای استعاری پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب چیزی شبیه امید
«باد سرد پاییزی برگهای زرد و نارنجی را از کوچههای باریک شوش بلند میکرد و در هوا میچرخاند. آسمان خاکستری و گرفته بود و بوی خاک نمخوردهای که از باران صبحگاهی مانده بود در فضای محله قدیمی پیچیده بود. صدای خشخش برگها با هر قدمی که رویشان گذاشته میشد مثل زمزمهای خفیف در گوش شنیده میشد. در یکی از خانههای کوچک و ساده این محله، گرما و آرامشی جاری بود که در تضاد کامل با سرمای بیرون قرار داشت. اتاقی با بخاری نفتی کوچک، پردههای گلدار و گلدانهای سفالی روی طاقچه مکانی امن و آرام را ساخته بودند. روی یک بالش مخملی قرمز، گربهای سیاه با چشمان آبی خیرهکننده کز کرده بود. این خانه متعلق به توران بود زنی که همه او را در محله شوش به مهربانی و آرامش میشناختند. موهای سپیدش را با روسری گلدار میپوشاند و خطوط روی صورتش، داستانی از زندگی ساده و سخت او را روایت میکردند. دستان لرزانش که روزگاری پرتوان بودند، حالا بهآرامی فنجان چای داغی را گرفته بودند. توران، کنار بخاری، نگاهش را به آرو دوخته بود. گربه کوچک، که مثل همیشه آرام و بیصدا روی بالش خوابیده بود، برای توران چیزی بیش از یک حیوان خانگی بود. او یادگار یک روز پاییزی دیگر بود، روزی که زندگی هر دویشان را تغییر داده بود.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۹۶ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۹۶ صفحه
نظرات کاربران
کتابی که آروم و بیصدا تا ته دل آدم نفوذ میکنه پر از لحظههایی بود که حس کردم واقعیان یه تلنگر برای ادامه دادن کاش صوتیش هم موجود بشه
چقدر روان و ساده و دوست داشتنی بود این کتاب انگار خودم آرو بودم کاملا همزاد پنداری کردم باهاش
چیزی بود که بهش نیاز داشتم
من از زندگیم ناامید شده بودم فردی به من این کتاب معرفی کرد با هر صفحه از خوندش احساس بهتری برای ادامه دادن پیدا کردم
اگه صوتیش باشه عالی میشه
من نسخه چاپی این کتاب رو با امضای نویسنده دارم🤩 هرصفحش رو دوس دارم🫀💞🌹
تا قبل از خوندن این کتاب من فکر میکردم دارم زندگی میکنم ولی زندگیم هیچ رنگ و بویی نداشت از امید خبری نبود فکر میکردم تنهام و کسی منو نمیفهمه ولی با خوندن این کتاب زنده شدم و زندگی جدیدی
امیدی که میشه از زندگی یه گربه گرفت موضوعش ساده و روان منو جذب کرد ممنونم از نویسنده خوب این کتاب به امید چاپ و نوشتن کتابای بیشتر از شما اقای قادری
یه کتاب فوق العاده که دقیقا میشه خودمون رو جای آرو بذاریم و به دل دنیای بیرون رفتیم با چالشا و سختیا زندگی
چقد خودمونیم این گربه 😭😭😭😭😭من باهاش زندگی کردم