
کتاب تجربیات نزدیک به مرگ
معرفی کتاب تجربیات نزدیک به مرگ
معرفی کتاب تجربیات نزدیک به مرگ
کتاب الکترونیکی «تجربیات نزدیک به مرگ: داستانهای واقعی از سفر به بهشت» (نجربیات نزدیک به مرگ: داستانهای واقعی از سفر به بهشت) نوشتهٔ «ریچل جی. هایکینز» و با ترجمهٔ «یاسین قاسمی بجد» توسط نشر یاسین منتشر شده است. این اثر مجموعهای از روایتهای واقعی افرادی است که تجربههای نزدیک به مرگ داشتهاند و آنچه را در این لحظات دیده و احساس کردهاند، بازگو میکنند. کتاب در دستهٔ آثار معنوی و تجربیات شخصی قرار میگیرد و به پرسشهایی دربارهٔ زندگی پس از مرگ و ماهیت بهشت میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تجربیات نزدیک به مرگ
این کتاب مجموعهای از داستانهای واقعی افرادی است که تجربههای نزدیک به مرگ داشتهاند و روایتهای خود را از سفر به بهشت یا مواجهه با مرگ به اشتراک گذاشتهاند. روایتها از افراد با پیشینههای گوناگون گردآوری شدهاند؛ از پزشکان و سربازان گرفته تا مادران و نویسندگان. هر داستان، زاویهای متفاوت از تجربهٔ مرگ و آنچه پس از آن رخ میدهد را به تصویر میکشد. کتاب در فضایی میان خاطرهنویسی و مستندنگاری حرکت میکند و تلاش دارد با گردآوری این روایتها، تصویری چندوجهی از تجربههای مرزی انسان ارائه دهد. دورهٔ روایتها از دهههای گذشته تا سالهای اخیر را دربر میگیرد و برخی از آنها به تحولات عمیق شخصی و معنوی افراد پس از بازگشت به زندگی اشاره دارند. کتاب به پرسشهایی دربارهٔ ماهیت مرگ، وجود بهشت، و معنای زندگی پاسخهایی از زبان تجربهکنندگان ارائه میدهد و در عین حال، خواننده را با طیفی از احساسات انسانی، از ترس و اضطراب تا آرامش و عشق بیقیدوشرط، روبهرو میکند.
خلاصه کتاب تجربیات نزدیک به مرگ
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در این کتاب، هر فصل به روایت زندگی فردی اختصاص دارد که تجربهای نزدیک به مرگ را پشت سر گذاشته است. داستانها با شرح لحظهٔ بحرانی آغاز میشوند؛ تصادف، بیماری، جراحی یا حادثهای ناگهانی که فرد را تا مرز مرگ پیش میبرد. در این لحظات، بسیاری از راویان احساس جداشدن از بدن، عبور از تونل نور، یا ورود به فضایی سرشار از آرامش و عشق را توصیف میکنند. برخی با موجودات نورانی، فرشتگان یا شخصیتهایی معنوی روبهرو میشوند و پیامهایی دربارهٔ بخشش، عشق و هدف زندگی دریافت میکنند. در روایتها، توصیفهایی از بهشت، شهرهای درخشان، چمنزارهای زیبا و موسیقی آسمانی دیده میشود. برخی از تجربهکنندگان با عزیزان درگذشته ملاقات میکنند یا زندگی خود را مرور میکنند. در مواردی، انتخاب میان ماندن در آن جهان یا بازگشت به زندگی زمینی به خود فرد واگذار میشود. بازگشت به زندگی اغلب با احساس دگرگونی عمیق، فقدان ترس از مرگ و تمایل به مهربانی و بخشش همراه است. کتاب، طیفی از تجربهها را از مواجهه با نور و عشق بیقیدوشرط تا عبور از تاریکی و ترس به تصویر میکشد و نشان میدهد که این تجربهها چگونه نگرش افراد به زندگی و مرگ را تغییر دادهاند.
چرا باید کتاب تجربیات نزدیک به مرگ را خواند؟
این کتاب با گردآوری روایتهای متنوع از تجربههای نزدیک به مرگ، فرصتی فراهم میکند تا خواننده با دیدگاهها و احساسات افرادی که مرز میان زندگی و مرگ را لمس کردهاند، آشنا شود. روایتها، نهتنها به پرسشهای فلسفی و معنوی دربارهٔ زندگی پس از مرگ میپردازند، بلکه به تأثیر این تجربهها بر نگرش افراد به زندگی، عشق، بخشش و معنای وجود اشاره دارند. مطالعهٔ این اثر میتواند برای کسانی که با دغدغههای مرگ، معنویت یا امید به زندگی روبهرو هستند، الهامبخش و آرامشبخش باشد.
خواندن کتاب تجربیات نزدیک به مرگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به موضوعات معنوی، تجربههای ماورایی، روانشناسی مرگ و زندگی پس از مرگ مناسب است. همچنین برای کسانی که با سوگ، ترس از مرگ یا بحرانهای وجودی دستوپنجه نرم میکنند، میتواند راهگشا باشد. پژوهشگران حوزهٔ معنویت و روانشناسی نیز ممکن است از روایتهای این اثر بهره ببرند.
فهرست کتاب تجربیات نزدیک به مرگ
- مقدمه: معرفی کلی کتاب و هدف از گردآوری روایتها. - فصل ۱: کیم ریوز – روایت زنی که پس از ابتلا به سرطان و تجربهٔ مرگ بالینی، توصیفاتی از بهشت و ملاقات با ناجی خود ارائه میدهد. - فصل ۲: خانم بکستر – تجربهٔ ملاقات با فرشتهها و مشاهدهٔ بهشت و پاداش اعمال نیک. - فصل ۳: جیم اندرسون – روایت مردی که چندین بار دچار ایست قلبی میشود و احساس حضور در نور و عشق کامل را تجربه میکند. - فصل ۴: سوزان نوسکه – تجربهٔ زنی که در حین زایمان وارد تونل نور میشود و با موجودی معنوی ملاقات میکند. - فصل ۵: تینا آنجلی – روایت چند تجربهٔ نزدیک به مرگ و تأثیر آنها بر تصمیمات زندگی. - فصل ۶: رابرت ماسباخ – تجربهٔ تصادف و مواجهه با عیسی و معنای زندگی. - فصل ۷: پل الدر – تجربهٔ حمله قلبی و احساس بازگشت به خانهٔ واقعی. - فصل ۸: نانسی رینز – روایت زنی با پیشینهٔ علمی که پس از تصادف و مرگ بالینی، آموزههایی دربارهٔ عشق و قدردانی دریافت میکند. - فصل ۹: تامی کلوز – تجربهٔ زن باردار در اورژانس و احساس آرامش و بازگشت به زندگی. - فصل ۱۰: رایان رمپتون – روایت مردی که بر اثر برقگرفتگی میمیرد و با خدا و مسیح ملاقات میکند. - فصل ۱۱: دکتر آنتونی سیکوریا – تجربهٔ اصابت صاعقه و ورود به نور آبی-سفید. - فصل ۱۲: بیل مکدونالد – روایت سفر به هند و تجربهٔ خروج از بدن پس از سقوط. - فصل ۱۳: کوین مور – تجربهٔ عبور از تونل نور و دریافت پیام عشق بیقیدوشرط. - فصل ۱۴: شایلو هریس – روایت سرباز مجروح جنگی و تجربههای نزدیک به مرگ در کما. - فصل ۱۵: بیل واندنبوش – تجربهٔ سرباز ویتنام و ملاقات با روح پدربزرگش در نور. - فصل ۱۶: راب وود – تجربهٔ مصرف دارو و احساس یکی شدن با رودخانهٔ نور و عشق. - فصل ۱۷: سم شلی – روایت پسری که پس از تصادف و بیماری، پیام شفابخشی دریافت میکند. - فصل ۱۸: دکتر دونالد ویتاکر – تجربهٔ پزشک آتئیست در بیمارستان و مواجهه با تاریکی و سپس آرامش پس از دعا. - فصل ۱۹: جردن ساموئل – تجربهٔ ورود به جهنم و سپس نجات و بخشش الهی. - فصل ۲۰: آلن آر. استیونسون – روایت حمله قلبی و آگاهی مطلق پس از جدایی از بدن. - فصل ۲۱: دارنیشا تیلور – تجربهٔ غرقشدگی و احساس بازگشت به خانهٔ واقعی. - فصل ۲۲: کلی کافی – روایت تجربهٔ نزدیک به مرگ پس از جراحی و ملاقات با موجود نورانی. - فصل ۲۳: میکائلا – تجربهٔ تصادف و مرور زندگی و احساس امنیت و آرامش در لحظهٔ مرگ.
بخشی از کتاب تجربیات نزدیک به مرگ
«آیا تا به حال خواستهاید بدانید وقتی کسی تجربه نزدیک به مرگ دارد، چه اتفاقی میافتد؟ آیا تا به حال کنجکاو بودهاید که پس از مرگ چه رخ میدهد؟ آیا تا به حال خواستهاید بدانید آیا بهشت واقعاً وجود دارد؟ داستانهای این کتاب به این پرسشها پاسخ خواهند داد... کیم ریوز بر اثر سرطان درگذشت. بهشت او را با پیامی بازگرداند. او در سن ۸ سالگی با تشخیص سرطان پیشرفته سینه مواجه شد. چارهای نداشت جز اینکه سه سال تحت درمان قرار گیرد، درمانی که شامل پنج عمل جراحی جداگانه، شیمیدرمانی و پیوند مغز استخوان بود. این روند او را به شدت ضعیف کرد و درد شدیدی را به او تحمیل نمود. پس از ابتلا به سه ویروس مختلف و از کار افتادن سیستم ایمنیاش، در نهایت در بیمارستان بستری شد. او در حالی که روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود، مطمئن بود که خواهد مرد. از تنها مردن در بیمارستان میترسید و از پزشک خواست که اجازه دهد به خانه برود. پزشک موافقت کرد و او به خانه مادرش بازگشت. دردش آنقدر شدید بود که تنها آرزویش مرگ در خانه و رفتن به بهشت بود. او نزد خدا دعا کرد که او را ببرد. یک روز در حین دعا، ناگهان احساس کرد از بدنش جدا شده و روحش بالای سقف شناور است. «به پایین نگاه کردم و بدنی را روی تخت دیدم و متوجه شدم که آن بدن من است. در حالی که به این موضوع فکر میکردم، مردی در سمت راستم ظاهر شد که لباس سفیدی به تن داشت. او به من اشاره کرد که با او بروم. به نظر مردی با شخصیت نیک میآمد و من هم با او رفتم. از سقف عبور کردیم و این عبور دردناک نبود. و ناگهان خود را در چمنزاری زیبا یافتیم. چمنهایی سرسبز و باشکوه و گلهای رزی با رنگهای متنوع آنجا بود. به سمت گلها رفتم و چندتایی از آنها را در دست گرفتم؛ آنها برایم شروع به خواندن کردند و به من ورود به این بعد شگفتانگیز خوشامد گفتند...»
حجم
۵۵۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۳ صفحه
حجم
۵۵۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۳ صفحه