
کتاب شرافت
معرفی کتاب شرافت
کتاب «شرافت» نوشتۀ غلامعلی رحم جو است و انتشارات گل همیشه بهار آن را منتشر کرده است. شرافت اثری اخلاقمحور، صادق و بیپیرایه است که با روایتی گرم و انسانی، خواننده را با خود همراه میکند.
درباره کتاب شرافت
کتاب شرافت روایتی انسانی، پرعاطفه و تأملبرانگیز است که از دل تجربههای شخصی راوی در دل جامعه شکل گرفته و با نثری روان و بیتکلف، دغدغههایی عمیق دربارۀ کرامت، خدمت بیمنت و تنهایی انسانها در دنیای امروز را بازتاب میدهد. این داستان، آرام، واقعی و صمیمی است؛ ماجرایی که در دل همین زندگی روزمره و رفتارهای سادهٔ انسانی معنا پیدا میکند.
راوی داستان شرافت، کارمندی مسئول و پرانرژی است که فراتر از وظیفهاش، در پی خدمت به دیگران است. او باوجود خستگی از کارهای طاقتفرسای اداری، لحظههایی از اوقات فراغتش را صرف کمک به بیماران بیبضاعت یا سالمندان تنها میکند؛ نه به نیت خودنمایی یا پاداش، بلکه برای آرامش دلش. همین روحیۀ بیادعا و سخاوتمندانه، او را در موقعیتی خاص قرار میدهد: ارتباطی انسانی با پیرمردی ساکت و تنها در گوشهای از خانۀ سالمندان.
شرافت دربارهٔ همان چیزی است که نامش را بر پیشانی دارد: شرافت در رفتار، شرافت در خدمت، شرافت در بیادعایی و در آنچه که شاید هیچگاه دیده یا حتی قدردانی نشود. کتاب به ما یادآوری میکند که شرافت همیشه در بزرگترین کارها نیست؛ گاهی در سادهترین و بیصداترین رفتارها معنا پیدا میکند. در نگاهی مهربان، در شنیدن درد دل یک سالمند یا در خرید چند وسیلهٔ موردنیاز برای آسایشگاهی فراموششده. با خواندن این اثر، مخاطب با نوعی تلنگر روبهرو میشود؛ اینکه در دنیای امروز، وفاداری، همدلی و مراقبت از بزرگترها نهتنها یک وظیفۀ خانوادگی، بلکه آزمون انسانیت است.
خواندن کتاب شرافت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران داستانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شرافت
«دیروقت بود. از اداره خارج شده بودم. چند تا پروندۀ قدیمی داشتم که تعدادی از آنها با مشکلات خاصی روبهرو بود و بهخاطر مرتبکردن آنها مجبور بودم تا دیروقت در اداره بمانم و کار آنها را انجام دهم. بسیار به کار خود علاقهمند بودم و اشتیاق به کار زیاد باعث شده بود که اینچنین پروندههای پیچیده و مهمی را به بنده تحویل دهند. میخواستند هرچه زودتر کار آنها تمام شود در نتیجه بر اثر کار زیاد چند سالی بود که یه مرخصی درست حسابی نرفته بودم تا تجدید قوا و استراحتی کرده باشم ولیکن بعضی جمعهها بهخاطر اینکه تنها زندگی میکردم و تفریح و سرگرمی دیگری نداشتم، در نتیجه دوست داشتم به بیمارستانهای دولتی بروم و تا آنجا که توان مالی اجازه بدهد به بیماران بیبضاعت کمک کنم.»
حجم
۶۰۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۶۰۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه