
کتاب رگ گردن
معرفی کتاب رگ گردن
کتاب «رگ گردن» نوشتۀ سارا اکاتی است و انتشارات شاپرک سرخ آن را منتشر کرده است. کتاب رگ گردن داستانی لطیف و احساسی دربارهٔ عشق، دلدادگی و عبور از سختیها است.
درباره کتاب رگ گردن
نویسنده در مقدمهٔ کتاب رگ گردن با زبانی شاعرانه و صمیمی، عشق را نبردی ناگزیر توصیف میکند؛ نبردی که باوجود تمام تلاش ما برای گریز از آن، بیهوا وارد قلبمان میشود. او باور دارد که عشق واقعی بدون سختی ممکن نیست و کسی که وارد این میدان میشود، باید آمادهٔ رنج، جنگیدن و دلکندن از آسودگیهای سادهٔ زندگی باشد. این مقدمه لحن کتاب را مشخص میکند: صادقانه، پر احساس و با نگاهی واقعبینانه به شیرینی و تلخی عشق.
داستان رگ گردن با زندگی روزمرهٔ دختر نوجوانی به نام آیسان آغاز میشود؛ دختری که مادرش را در کودکی ازدستداده و حالا تحت مراقبت پدرش و لیلا خانم، زنی مهربان و دلسوز که جای مادر را برایش پرکرده، زندگی میکند. روایت، با لحنی ساده و خودمانی، وارد جزئیات زندگی آیسان میشود: فراموشکردن کلید، گفتوگوهای محبتآمیز و گاه شوخطبعانه با لیلا خانم، نگاه پر احساسش به عکس مادر و لحظاتی کوچک اما پرمعنا که دنیای او را شکل دادهاند.
نویسنده بهخوبی فضای خانه، حس دلتنگی آیسان برای مادر، محبت پدر و حضور حمایتگرانهٔ لیلا خانم را به تصویر میکشد و از همان ابتدا نشان میدهد که قصه قرار است در بستر روابط عاطفی عمیق شکل بگیرد. در پس این روایتهای ساده، زمزمههایی از دغدغههای بزرگتر مانند رشد، استقلال، عشق و مواجهه با دشواریهای زندگی شنیده میشود؛ همان مفاهیمی که در مقدمهٔ کتاب رگ گردن بر آنها تأکید شده بود. رگ گردن کتابی است که با نگاهی انسانی و پرمهر، خواننده را به دنیای لطیف احساسات نوجوانانه و جستوجوی عشق واقعی دعوت میکند؛ عشقی که همانند رگ گردن، حیاتبخش و ضروری برای زیستن است.
خواندن کتاب رگ گردن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رگ گردن
«اوه باز کلیدو جا گذاشتم. الان باز لیلا خانوم غر میزنه که اینهمه راه رو اومده تا درو برام باز کنه. آیفونو زدم که لیلا خانوم گفت باز کلید و جا گذاشتی سربههوا؟ سلام لیلا جونم ببخشید دیگه جا نمیذارم. دختر آخه حواست کجاست؟ خب ببخشید دیگه. باید یهبار تنبیه بشی تا بفهمی حواست بیاد سرجاش. حالا اینبار درو باز کن لیلا جونم. بالاخره بعد از کلی بحث پشت آیفون لیلا خانم درو باز کرد رفتم داخل خونه و گفتم لیلا جون بابا نیست؟ نه دخترم. شرکته؟ آره عزیز دلم»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه