دانلود و خرید کتاب ناگاه برف باران فرشید خیرآبادی
تصویر جلد کتاب ناگاه برف باران

کتاب ناگاه برف باران

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۹از ۱۶۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ناگاه برف باران

«ناگاه برف باران» مجموعه اشعار شاعر جوان فرشید خیرآبادی (۱۳۵۸) است که در قالب آزاد سروده شده‌است. نمونه‌ای از سروده‌های شاعر را می‌خوانیم:

تا صبح بمان اینجا

وَ من سال‌هاست اینجایم

سگ مَصب

سالها

شب است اینجا

بعدِ سالیان دراز

فهمیدم

اینجا

صبح ندارد...

مریم معصومی
۱۳۹۶/۰۵/۰۹

دست های سربی در شب بهمن

انتشارات فرشیدپرس
۱۳۹۶/۰۵/۱۰

از همه سپاس گزارم

فرشید دیزاین
۱۳۹۶/۰۵/۱۰

Thanks very much.

شادی زهره وندی
۱۳۹۶/۰۵/۰۹

از طاقچه برای انتشار این کتاب متشکریم

1979عشق
۱۳۹۶/۰۵/۱۰

مرسی که این کتاب را رایگان گذاشتید

a.m
۱۳۹۶/۰۵/۱۳

از انگور آویزان بود درخت...لذت بردم

خون درخشان
۱۳۹۶/۰۵/۱۳

ناگاه برف باران بسیار زیباست

زنجیره بازرگانی
۱۳۹۶/۰۵/۱۳

رویای من در ذهن توست خیالِ من در دستِ توست بگو چرا ؟ آنچه منم آرزوی توست آنچه تویی مالِ من است تکیه‌گاه تو مالِ من وُ آرامش من خواه تو سروده ی « فرشید خیرآبادی »

سیمین دخت
۱۳۹۶/۰۵/۱۵

ای بدک نبود

سوگلی
۱۳۹۶/۰۵/۱۴

. . پولدار باش وُ پادشاهی کن! بقیه حرفا چرت وُ پرته ... من امتحان کردم که بهت میگم . #فرشید_خیرآبادی

-گاهی ابله درست می‌گوید -اما فقط گاهی
هنرمند هنردوست
اندک زمانی بود که آمدی وَ من زِ خود به دَر شدم وَ تو بَرجایِ مَن ماندی آنک دَر من بهار شدی همه جای رُستَندی پیچیدی بُوی شُدیی مَشامِ جان آکندی
هنرمند هنردوست
آنطرف تر خدا بود آنطرف تر خنیاگری می‌خواند آنطرف تر مهتاب با آفتاب هم تراز * اینطرف تر اما هذیانِ فلسفیِ ایمان یا تقوا باری، اینطرف تر کویر پوشیده تر گویا. آری.
هنرمند هنردوست
من آنِ توام؟ تو برای منی؟ یا تو منم؟
هنرمند هنردوست
من آنِ توام، صدای تو ام، نابِ توام وَ هوای توام، در هوای توام
هنرمند هنردوست
یک حبه درد یک سبد هم شوکران آورده بود یک بغل زندگانی نیز هم زندگانی که نَه روزمرگی آورده بود
هنرمند هنردوست
اینجام تزکیه نفس بودَندی باشد که رستگار شُدمی
هنرمند هنردوست
آنطرف تر خدا بود آنطرف تر خنیاگری می‌خواند آنطرف تر مهتاب با آفتاب هم تراز * اینطرف تر اما هذیانِ فلسفیِ ایمان یا تقوا باری، اینطرف تر کویر پوشیده تر گویا. آری.
kamrang
ای داد، گاهی تارِ گیسویی بَر بسترم آید پدید همین یک مُشتی خاطره آرَد پَریش
هنرمند هنردوست
دست به دست می‌کند مَرا زندگی بینِ بود وُ نبود
دختر دریا
دست به دست می‌کند مَرا زندگی بینِ بود وُ نبود
زهرا
با ایشان در آمیخته تا دریابم دوست کیست دژخیم کِ باشد که دامنِ دوست بگیرمی
هنرمند هنردوست
دو نگاهی که بیامیزد ما را حس بود که نگاهی می‌کرد وَ درونی که حس می‌کرد نگاهی که نشد کلامی تا ... بیامیزد ما را در بی‌کلامی بود، حسرتِ آغازیدن را آغازی که تَه کشید ما را
هنرمند هنردوست
اینجا خدای بنشسته بر تختی که من نیز هم تکیه بر تکیه گاهی که من نیز هم او چوُ من من چو وِی با هم وُ در هم چه نیک است و نکویی‌ست فراچنگ چه نزدیک، چه پاک است وُ هویدا چه شیرین، چه شهلاست، خدا را
هنرمند هنردوست
دست به دست می‌کند مَرا زندگی بینِ بود وُ نبود
هنرمند هنردوست
-تا صبح بمان اینجا وَ من سالهاست اینجایم سگ مَصب سالها شب است اینجا * بعدِ سالیان دراز فهمیدم اینجا صبح ندارد
هنرمند هنردوست
جای خود وُ روان خود وُدرد خود وُ درمانِ خودمی
هنرمند هنردوست
مردمی بُز مردمی خوک مردمی هم، نیک می‌فهمند چرا؟
هنرمند هنردوست
نه بند نه بندی نه بند کنمی نه آزاد نه آزادی نه آزاد کنمی نه بستگی نه دل بستگی نه دل بند کنمی نه بسط دهمی
kamrang
من آنِ توام؟ تو برای منی؟ یا تو منم؟
دختر دریا

حجم

۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

حجم

۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان