کتاب آملیا بدلیا به دریا می رود

کتاب «آملیا بدلیا به دریا می رود» نوشتۀ هرمن پریش و ترجمۀ مژگان کلهر است و نشر کتاب پرنده آن را منتشر کرده است. آملیا بدلیا به دریا می‌رود یک ماجرای شاد و پر از لحظات سرگرم‌کننده است که تخیل کودکان را تقویت می‌کند.

درباره کتاب آملیا بدلیا به دریا می رود

آملیا بدلیا به دریا می‌رود ششمین جلد از مجموعهٔ محبوب آملیا بدلیا است که روایتگر ماجراهای بامزه و هیجان‌انگیز این دختر کنجکاو و پرانرژی است. در این داستان، آملیا همراه با پدر و مادرش برای تعطیلات به خانهٔ ساحلی خاله ماری می‌رود. او که از این سفر حسابی هیجان‌زده است، خیلی زود با پسرخاله‌اش جیسون همراه می‌شود و آن‌ها با هم موج‌سواری، قایق‌سواری و دیگر تفریحات ساحلی را تجربه می‌کنند؛ اما داستان تنها به تفریحات معمولی محدود نمی‌شود. آملیا به‌زودی متوجه رفتارهای مرموز جیسون می‌شود؛ او شب‌ها یواشکی از خانه بیرون می‌رود. این کنجکاوی باعث می‌شود آملیا همراه با دوست جدیدش، دختری به نام مروارید، جیسون را تعقیب کند. آن‌ها متوجه می‌شوند که جیسون گروهی را راه انداخته و خودش را سردستهٔ دزدان دریایی می‌داند! اما آیا این گروه دزدان دریایی واقعی هستند؟ یا فقط بازی‌ای است که ممکن است دردسرساز شود؟ آملیا و مروارید تلاش می‌کنند که از نیت جیسون و دوستانش سر در بیاورند و جلوی هر اتفاق ناگواری را بگیرند.

کتاب آملیا بدلیا به دریا می‌رود هم مانند دیگر جلدهای مجموعهٔ آملیا بدلیا، با طنزی شیرین و ماجراهای جذاب، مخاطبان کودک را سرگرم می‌کند. ویژگی خاص این مجموعه، بازی با اصطلاحات انگلیسی است. آملیا که درک درستی از برخی اصطلاحات ندارد، همیشه آن‌ها را به معنای تحت‌اللفظی‌شان تعبیر می‌کند و همین سوءتفاهم‌ها ماجراهای خنده‌داری را رقم می‌زنند. در پایان کتاب، برخی از این اصطلاحات توضیح داده شده‌اند، هرچند شاید بهتر بود که معادل‌های انگلیسی آن‌ها نیز در متن آورده می‌شد.

نویسندهٔ این مجموعه، هرمن پریش، پس از درگذشت عمه‌اش، پگی پریش، تصمیم گرفت ماجراهای آملیا بدلیا را ادامه دهد. او که خودش در دوران کودکی از طرف‌داران این شخصیت بوده، تلاش کرده است تا روح شوخ‌طبع و ماجراجویانهٔ داستان‌ها را حفظ کند و نسل جدیدی از کودکان را با دنیای آملیا آشنا سازد.

خواندن کتاب آملیا بدلیا به دریا می رود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان و نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آملیا بدلیا به دریا می رود

«آملیا بدلیا خودش را نیشگون گرفت. آن‌قدر هیجان‌زده بود که حس کرد پرواز می‌کند. آن‌ها به کناردریا می‌رفتند.»