![تصویر جلد کتاب استورم لایت (کتاب اول، بخش دوم)](https://img.taaghche.com/frontCover/223139.jpg?w=200)
کتاب استورم لایت (کتاب اول، بخش دوم)
معرفی کتاب استورم لایت (کتاب اول، بخش دوم)
کتاب استورم لایت (کتاب اول، بخش دوم) نوشتهٔ برندون سندرسون و ترجمهٔ یاسمن میرزاپور است. انتشارات آذرباد این رمان فانتزی را منتشر کرده است. این جلد از این مجموعه، طریق شاهان نام دارد.
درباره کتاب استورم لایت (کتاب اول، بخش دوم)
راه برخی از شاهان در ادبیات فانتزی، داستانی حماسی از شجاعت، افتخار و پایداری است. کتاب استورم لایت (کتاب اول، بخش دوم) داستان قرنها پس از سقوط ده گروه از جنگجویان به اصطلاح «شوالیههای درخشان» است؛ جنگجویانی که شمشیرها و زرههای سنگی آنها (معروف به جنگ افزارهای شارد) همچنان در بین انسانها دست به دست میشود و صاحبان خود را به جنگجویانی شکستناپذیر تبدیل میکند. همهٔ جنگها با محوریت شمشیرزنان سنگی و زرهپوشان سنگی در گرفته و به دست آنها به پیروزی میرسند. در یکی از جنگها که در دشتی به نام دشت هزار قطعه در حال وقوع است، بردهای به نام «کالادین» در تلاش برای نجات جان رفقایش، به افکار رهبران ده سپاه پی میبرد. چه ماجراهایی پیش روی اوست؟ این رمان را بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب استورم لایت (کتاب اول، بخش دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره برندون سندرسون
برندون سندرسون، نویسندهٔ آمریکایی داستانهای فانتزی و علمی - تخیلی، در ۱۹ دسامبر ۱۹۷۵ در لینکلن نبراسکا متولد شد. او از نوجوانی به رمانهای فانتزی علاقه داشت و بارها تلاش کرد داستانهای خودش را بنویسد. سندرسون در دانشگاه بریگام یانگ در رشتههای ادبیات انگلیسی و نویسندگی خلاق تحصیل کرد. در زمان تحصیل، داستانهای زیادی مینوشت و تا سال ۲۰۰۳، ۱۲ رمان منتشر نشده داشت. اولین رمان او در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.
بخشی از کتاب استورم لایت (کتاب اول، بخش دوم)
«ست دستش را سمت پشتش برد و لایت را به درون میزی که از رویش پایین پریده بود، راند. سپس با کمک یک تازیانهٔ پایه (که جهت سقوط اجسام را تغییر میداد) میز را به دیوار انتهای اتاق متصل کرد. میز بزرگ چوبی به کنار اتاق سقوط کرد، معلقزنان به مردم اصابت کرد و سبب شد جیغهای بیشتری بلند و دردهای بیشتری ایجاد شود.
ست متوجه شد بیاختیار اشک میریخت. دستورات او ساده بود. بکش. بیشتر و وحشیانهتر از هر زمان دیگر بکش. بیگناهان را نالان زیر پایت بینداز و چشمروشنان را به مویه وادار کن. در حین این کار لباس سپید بپوش تا همه بدانند تو که هستی. ست اعتراض نکرد؛ در مقام اعتراض نبود. او سالوس بود.
و اوامر اربابانش را اجرا میکرد.
سه مرد چشمروشن جرئت کردند به او حمله کنند و ست به نشانهٔ احترام، پارشمشیرش را بلند کرد. مردان فریاد نبرد سر دادند و حمله کردند. ست ساکت بود. با یک حرکت مچش، باعث شد شمشیر از مشت مرد اول بیفتد. شمشیر در هوا چرخ زد و ست به میان دو مرد دیگر رفت، با یک حرکت پارشمشیرش را از میان گردن آنها عبور داد. هردو درآنواحد بر زمین افتادند و چشمانشان مچاله و سیاه شد. ست از پشت به مرد اول حمله کرد و پارشمشیر را در کمرش فروبرد، طوری که تیغه از سینهاش بیرون زد.
مرد به جلو سقوط کرد. سوراخی در بلوزش ایجاد شد؛ اما پوستش آسیب ندیده بود. وقتی بر زمین افتاد، شمشیرش نیز کنارش با صدای بلند بر سنگها اصابت کرد.
گروه دیگری از کنار بهطرف ست یورش بردند و مرد شین استورملایت را به درون دستش کشید و به زمین زیر پایشان تازیانهٔ کامل زد. این تازیانه، اشیاء را به سطح متصل میکرد. وقتی مردان از آن بخش عبور کردند کفشهایشان به زمین چسبید. مردان به زمین افتادند و دستان و بدنشان نیز توسط تازیانه به زمین چسبید. ست با اندوه از میان آنها گذشت و مردان را به قتل رساند.
پادشاه بهآرامی عقب رفت، گویی قصد داشت اتاق را دور بزند و بگریزد. ست بر سطح یک میز تازیانهای کامل اجرا کرده، سپس تمام میز را با تازیانهٔ پایه به درگاه متصل کرد. میز به هوا پرت و به در خروجی کوبیده شد؛ پهلوی آنکه تازیانهٔ کامل خورده بود به دیوار چسبید. مردم سعی کردند آن را از سر راه بردارند؛ اما این فقط باعث شد آنجا تجمع کنند و ست به میانشان رفت و شمشیرش را به اینسو و آنسو چرخاند.»
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۹۲ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۹۲ صفحه