دانلود و خرید کتاب با تو در مسیر زندگی قدم زدم فرناز سربندی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب با تو در مسیر زندگی قدم زدم اثر فرناز سربندی

کتاب با تو در مسیر زندگی قدم زدم

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب با تو در مسیر زندگی قدم زدم

کتاب با تو در مسیر زندگی قدم زدم نوشتهٔ فرناز سربندی است و انتشارات نسل روشن آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب با تو در مسیر زندگی قدم زدم

کتاب با تو در مسیر زندگی قدم زدم نوشتهٔ فرناز سربندی مجموعهٔ دل‌نوشته‌ها و داستانی از سربندی است که به صورت یادآوری و ذکر صبح و ظهر شب یا روزها و ماه‌ها و فصل‌ها بیان می‌شود. این نوشته‌ها احساسات سربندی را دربارهٔ رویدادهای مختلف زندگی به تصویر کشیده‌اند.

خواندن کتاب با تو در مسیر زندگی قدم زدم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان و دل‌نوشته پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب با تو در مسیر زندگی قدم زدم

«اردیبهشت

با اشتیاق خاصی از خواب بیدار می‌شوم، از فکر اینکه امروز می‌خواهم به سرای مهر بروم، لبخند به لبانم می‌آید. به یاد حوریه می‌افتم، امروز مراسم عقدش است، خیلی اصرار داشت که برای شرکت در مراسمشان به اهواز بروم، اما سرم شلوغ بود. تصور صورت پرانرژی و شادش در لباس عروسی، لبخند را بر لبانم می‌آورد. با سرعت دوش می‌گیرم و پنجره اتاق را باز می‌کنم، نسیم خنک اردیبهشتی به صورتم می‌خورد... باید به گلدان‌ها آب بدهم. آماده رفتن می‌شوم. دیگر ترافیک و مسافت مسیر برایم عادی شده. ماشین را در کوچه پارک می‌کنم، باد بهاری در شاخه‌های درختان تبریزی و چنار کوچه می‌پیچد و دانه‌های سفیدی در هوا به رقص درمی‌آیند، نفس عمیقی می‌کشم و وارد می‌شوم. درختان بید مجنون و باغچه پرگلِ حیاط، مسحورم می‌کنند، محو تماشایشان هستم که از پایین مانتویم کشیده می‌شود و صدایی آرام من را به خود می‌آورد: «خاله اومدی دوباره؟» به پشت سرم نگاه می‌کنم، امیرعلی، پسر شیرین و کنجکاو چهار ساله سرای مهر است، خم می‌شوم و بینی کوچکش را به‌آرامی فشار می‌دهم و می‌گویم: «آره خاله جون! دلم برات تنگ شده بود». چشم‌هایش برق می‌زنند. دستش را می‌گیرم و به‌سمت بقیه بچه‌ها که مشغول بازی با تاب و سرسره هستند، می‌رویم. بچه‌ها با دیدنم به وجد می‌آیند. چندماهی است که عادت کرده‌ام حداقل هفته‌ای یکی دو روز پیش این بچه‌ها باشم. یادم می‌افتد که برایشان هدیه آورده‌ام، برمی‌گردم تا از صندوق عقب بسته‌های هدیه را بیاورم.»


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰ صفحه

حجم

۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۱۰ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان