کتاب مغز بانگ
معرفی کتاب مغز بانگ
کتاب مغز بانگ نوشتهٔ علی عابدی است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب مغز بانگ
داستانهای ایرانی بخش مهمی از میراث فرهنگی و ادبیات این سرزمین را تشکیل میدهند و همواره جایگاه ویژهای در میان فرهنگها و تمدنهای جهان دارند. این داستانها که معمولاً با پیوندهای عمیق به تاریخ، باورهای دینی و فرهنگهای مختلف شکل گرفتهاند، بهخوبی قابلیت تأمل و تحلیل دارند. از شاهنامه فردوسی گرفته تا آثار معاصرتر مانند داستانهای صادق هدایت و بزرگ علوی، هر کدام از این داستانها روایتگر بخشی از زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران هستند. در داستانهای ایرانی، معمولاً ویژگیهایی چون حکمتورزی، توجه به انسان و اجتماع، تمایلات فلسفی و اخلاقی وجود دارد که آنها را از سایر ادبیاتها متمایز میکند. بهعنوان مثال، در داستانهای کهن، مانند مثنوی معنوی مولانا یا گلستان سعدی، میتوان ردپای مسائل انسانی نظیر عشق، دوستی، بخشش، حکمت، و جستوجوی حقیقت را یافت. این موضوعات همواره در داستانها به شکلی پیچیده و در عین حال ساده به تصویر کشیده میشوند. علاوه بر این، در داستانهای معاصر ایران، چالشهای اجتماعی و سیاسی و نابرابریهای اقتصادی غالباً بهعنوان موضوعاتی کلیدی مطرح میشود. بهویژه در آثار نویسندگانی چون صادق هدایت در بوف کور یا جلال آلاحمد در غربزدگی، میتوان نقدهایی تند و صریح از وضعیت اجتماعی ایران را مشاهده کرد. این آثار بهطور کلی نهتنها نمایانگر تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران هستند، بلکه آنها بهعنوان ابزاری برای اندیشیدن به وضعیت انسان و جامعه در دورههای مختلف تاریخ عمل میکنند.
درباره انتشارات متخصصان
انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشتههای ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روانشناسی، جامعهشناسی و رشتههای مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمیگردد و در طول این سالها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.
خواندن کتاب مغز بانگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مغز بانگ
«از مغزبانگ به بعد همهی زندهها دارند هم را می خورند. فقط من ماندهام که مثل تمام زندگی با بقیه تفاوت دارم. بقیه یا مغزشان ترکید یا آدم جدید شدند. من همانی که چندین سال بودهام ماندهام؛ پسری با ریهی بیمار و عضلات ضعیف. فکر میکنم نقص جسمانیام همراه شده با نقص خشونتورزی و تبدیل شدن یا حتی تِرکیدن کله! در توصیف جسم ضعیفم همین کافی است که بگویم بدن من، حتی توانایی ترکاندن مغز خودم را هم نداشت! در این اوضاع نشستهام و دارم خاطره مینویسم! برای چه کسی مینویسم؟ نمیدانم! این تنها کاری است که فعلا ً از من برمیآید. خشونت از جایی به بعد معنای خودش را از دست میدهد، حتی اگر خودت توان خشونت ورزیدن نداشته باشی، تماشایش برایت امری عادی میشود. ساعتهای اول؛ یعنی تا پایان روز اول، دعوا بر سر جنازهها بود. رقابت شدیدی بین آدم جدیدها و حیوانات شکل گرفته بود. بعد آدم جدیدها شروع کردند به شکار حیوانات ِاز همه جا بیخبر که پیش از این اضافات میخوردند و این شکل فراوانی غذا در کوچه و خیابان حسابی مستشان کرده بود. البته من شخصا خورده شدن جنازهها را دوست داشتم. تعدادشان خیلی زیاد بود و بازماندهای برای کفن و دفن نبود؛ یعنی بازماندهها اصلا ً آدم دیگری جز خودشان برایشان اهمیت ندارد…»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه