دانلود و خرید کتاب صدای زخمی باران محمدرضا نعمتی یایچی
تصویر جلد کتاب صدای زخمی باران

کتاب صدای زخمی باران

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب صدای زخمی باران

کتاب صدای زخمی باران سرودهٔ محمدرضا نعمتی یایچی است. نشر ثالث این مجموعه شعر معاصر را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب صدای زخمی باران

کتاب صدای زخمی باران یک مجموعه شعر معاصر را در بر گرفته است. عنوان برخی از شعرهای کتاب حاضر عبارت است از «چقدر فکر عوض کردن جهان هستید؟»، «میعاد در ناکجاآباد»، «رفع خستگی در میدان مین»، «پرواز با چادرنمازی که...» و «در خواب‌های کودکی از خواب می‌پرم».

می‌دانیم که شعر فارسی عرصه‌های گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرن‌ها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر به‌دست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصه‌ها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بی‌محابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفت‌اقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشه‌های اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدان‌گونه که هیچ جامعه‌ای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشه‌هایش بی‌نیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.

خواندن کتاب صدای زخمی باران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صدای زخمی باران

«دور از تمام حاشیه‌ها

بانوی شعرهای نگفته! بدون حرف، دور از تمام حاشیه‌ها، دوست دارمت

ای تکیه‌گاه محکم دوران خستگی، همراه جاودان، همه جا دوست دارمت

همپای روزهای مه‌آلود بی‌کسی، از هر طرف نرفته به خورشید می‌رسی

تنها دلیل روشن هستی وجود توست، بی‌شک... بدون چون و چرا دوست دارمت

چشم حسود کور و نظر دور، بعد از آن... بگذار بگذرد خبر از هفت آسمان

«وین راز سر به مهر به عالم سمر شود» با های‌وهوی و شور و صدا دوست دارمت

یک فصل رفته است و تو را فکر می‌کنم، هر جا زنی‌ست نام تو را ذکر می‌کنم

انگار کودکی به تمنای مادرش، کودک شدم که... سربه‌هوا دوست دارمت

خالی شده است هر دفعه پشتم ولی چه باک، پشتم به شانه‌های تو گرم است عشق پاک

یک سو تمام مردم دنیا... تو یک طرف... این گونه‌ام: همیشه جدا دوست دارمت

دور از تو روح خانه همیشه پر از غم است، هر ماه سال بی‌تو برایم محرّم است

از گریه‌های آمدنم تا سکوت قبر... می‌بینی از کجا به کجا دوست دارمت؟

هر شب چراغ خانهٔ من با تو روشن است، وقتی که نیستی همه جا دوست، دشمن است

با این‌که اهل دین و قسم نیستم ولی... این هم قسم بیا: به خدا دوست دارمت

سروِ به‌خون‌نشسته

در سوگ عمویم، علی نعمتی یایچی

ای آبروی ایل و تبارم سفر به خیر

محکم‌ترین ستون وقارم سفر به خیر

مُهر شناسنامهٔ شعرم، هویّتم

دیگر شناسنامه ندارم سفر به خیر

تو رفته‌ای ستاره بچینی برای خواب

من مانده‌ام همیشه ببارم سفر به خیر

بعد از تو زخم خوردم و تنها شدم فقط

ای یارِ غارِ زخم‌گذارم... سفر به خیر

خشکید ریشه‌های تو باید به یادگار

سروی به‌خون‌نشسته بکارم سفر به خیر

چرخیده باز در پی تو گیج و بی‌حواس

از پوچ سمت هیچ مدارم، سفر به خیر

خالی شده‌ست دورم و پشتم به هیچ گرم

هی جای خالی است کنارم سفر به خیر

شعرم عقیم مانده چرا نیستی هنوز؟

کی می‌رسی؟ کدام بهارم؟ سفر به خیر

یک شاخه از شهامت خود انتخاب کن

آماده است چوبهٔ دارم سفر به خیر

چیزی نمانده تا به تو نزدیک‌تر شوم

حالا بیا به سمت مزارم... خوش‌آمدی»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۳۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان