کتاب چیدا
معرفی کتاب چیدا
کتاب «چیدا» نوشتۀ معصومه کی شمس است و انتشارات اهورا قلم آن را منتشر کرده است. رمان چیدا نهتنها یک داستان خواندنی و جذاب ارائه میدهد، بلکه پنجرهای به تاریخچهای مهم از یکی از حساسترین دورههای تاریخ ایران میگشاید.
درباره کتاب چیدا
رمان چیدا داستانی تاریخی و اجتماعی است که وقایع آن در بستر کشف و استخراج نفت در منطقۀ مسجدسلیمان شکل میگیرد. این اثر با پرداخت به تاریخچهای از تغییر نام شهر و شرایط زندگی مردم خوزستان، داستانی از تقابل سنت و مدرنیته، سختیها و امیدها و تأثیرات حضور بیگانگان در این منطقه را روایت میکند.
در مقدمۀ کتاب چیدا آمده است که مسجدسلیمان، شهری که امروزه یکی از مراکز اصلی نفت ایران است، زمانی میدان نفتون نام داشت و حتی پیش از کشف نفت بهصورت صنعتی، مردم محلی به طور سنتی از منابع نفتی آن بهرهبرداری میکردند، اما ورود انگلیسیها به این منطقه و آغاز عملیات حفاری صنعتی، سرنوشت این شهر و ساکنان آن را برای همیشه تغییر داد.
داستان چیدا با حفاریهای سرگرد آلبرت ویلسون، افسر انگلیسی، و تیمش در پنجم خرداد ۱۲۸۷ آغاز میشود. این تیم خسته اما مصر، تحت فشار شدید سرگرد، تلاش میکند در زمینهای مردم بومی به نفت دست یابد. ویلسون با جاهطلبی و خشونت، سربازان را به کار شبانهروزی وامیدارد، در حالی که این حفاریها تأثیری عمیق بر زندگی بختیاریهای محلی دارد. رمان چیدا بهخوبی شخصیتهای متنوعی از اهالی بومی و خارجیها را ترسیم میکند. از جمله علی باباخان، بزرگخاندان بختیاری که ثروت و نفوذ زیادی دارد. خانوادۀ او نمادی از ساختار اجتماعی و فرهنگی منطقه است. فرزند ارشد علی باباخان که برای تحصیل پزشکی به تهران رفته، داستانی فرعی اما مهم را پیش میبرد که نمادی از آرزوهای بلندپروازانه مردم بومی برای پیشرفت در میان تغییرات عظیم اجتماعی است. رمان چیدا با جملاتی روان و توصیفی آغاز میشود که بهخوبی فضای تاریخی و اجتماعی آن دوران را به تصویر میکشد. توصیفات دقیق از مکانها، شخصیتها و تنشهای داستانی به خواننده کمک میکند تا به دنیای داستان نزدیک شود.
خواندن کتاب چیدا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای تاریخی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چیدا
«ظهر روز پنجم خرداد ،۱۲۸۷ مردی انگلیسی به نام سرگرد آلبرت ویلسون به همراه تیم حفاریاش در حال حفر زمین بودند. آنها در زمین آباواجدادی ما، نفت را جستجو میکردند. سربازان انگلیسی، خسته و تشنه هر کدام گوشهای در ظلآفتاب دراز کشیده بودند. آنها دیگر توانایی حفرکردن زمین را نداشتند، اما سرگرد برای پیداکردن نفت خیلی عجله داشت؛ چون دیر به نفت رسیده بودند و از مقامات بالاتر دستور آمده بود که حفاری را متوقف کنند، اما آرنولد ویلسون معتقد بود که میتواند به نفت عظیمی در این منطقه دست پیدا کند و برای اینکه زودتر به خواستهاش برسد، شبانهروز از سربازانش بیگاری میکشید تا هرچه زودتر به نفت برسد.»
حجم
۵۵۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۱ صفحه
حجم
۵۵۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۱ صفحه