کتاب طوفان دل
معرفی کتاب طوفان دل
کتاب طوفان دل نوشتهٔ محمدهادی کریمی است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب طوفان دل
میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
درباره انتشارات متخصصان
انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشتههای ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روانشناسی، جامعهشناسی و رشتههای مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمیگردد و در طول این سالها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.
خواندن کتاب طوفان دل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب طوفان دل
«دوش گـفـتـا ایـن نـصیـحت پـیـرِ میـخانـه بـه مـا
غـصّــه از هـجـرانِ دلـبـر نـا کـنــد دردی دوا
چـهـره ات اَفـســرده و زردی بـه رُخـسـارت شـده
چـنـد روزِ ایـن جـهـان بـاده بـنـوش و کـن صـفـا
گـفـتـمش ای پـیـرِمـا، اُستـادِ کـم تـقصـیـرِ مـا
بـس شنـیـدم ایـن سـخـن، امّـا ز اُسـتـادم چــرا
خـود کـه عاشـق بـوده ای دانـی کـه مُشکلْ در کجـاست
گـوشِ عـاشـق نـشـنـود، حـتی سـخـن هـای شـمـا
او فـقـط از نـغـمـه هـایی یـارِ خـود خـواهـد شنـیـد
یـا کـلامـی در رهِ وصـلـش بـود مُشـکـل گـشــا
بـی رُخِ دلـبـر چـگـونـه مـن بـه میـخـانـه شـوم
مَـیخـوری بـی روی دلـبـر باشـدی صـدهـا خـطا
وانگـهی بـی روی او جُـز یـک شـرابِ تـلـخ نیـست
کـآن نـدارد مـستـی و شـادی نـیـارد بـهـرِ مــا
مـن نـه آنـم کـه ز هـر چشـمْ سیـه شـاد شــوم
جـز خَـمِ زُلـفِ نـگاریـن عـاشـقِ چشـمْ سـیـا
بـا غـزل ای هـادیـا خـوشْ عشـق مـعنـا کـرده ای
کـن سـخـن پـایـان کـه آزرده کـنـی اُسـتـاد را
ســـوز دل
وَه چـه سوزی دارد اکنون این دلِ بیـمارِ ما
دارمی غـم بیشمار و نیست یک غمـخوار ما
دیدی ای دل آنکـه از عشق و وفـا دَم میزدش
شد عدو بر جانِ ما شد دشمنِ خونخوارِ ما
مینمـودم من نوازش سالـیــانِ سال را
آن سیه چشمانِ خونریز، وآن زلف هایی یارِ ما
سـوزِ آهِ سیـنـه را بر میفروشــان باز گوی
خِـرقه پوشـان را نباشد مَحرمِ اَسرارِ ما
هرکه عشقی نیست وصفِ این غزل کی داند او
بـایـد او عاشـق بُوَد تا داند این گفتارِ ما
مست باید شـد اگر خواهی بدانی مست کیست
مست شـد افـکارِ مـا، مستانـه شد کردارِ ما
میـکده یا کعبـه و بتخانه با شد یک نمـود
عـارفِ زاهـد بدانـد رازِ این پنـدارِ ما
هادیـا با ا ین غزلْ گوهر فشانی کردهای
این جهـان رونـق نباشد بی رخِ دلدارِ ما»
حجم
۳۵۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۱ صفحه
حجم
۳۵۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۱ صفحه